English Version
This Site Is Available In English

نیروهای درون مثل یک کوه آتشفشان نهفته هستند

نیروهای درون مثل یک کوه آتشفشان نهفته هستند

همسفر ليلا:

وادی دوم به ما می‌گوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌‌گذارد. به نظر من این وادی، امیدواری را به ما یادآوری می‌کند و می‌گوید: ای انسان هیچوقت از یاری قدرت مطلق و توانایی خودت ناامید مباش. البته به لطف خدا من کلاً در زندگی همیشه امید داشتم و هیچوقت از کمک خداوند ناامید نشدم. همیشه به این آیه «اِن مَع العُسرِ یُسری» بعد از هر سختی آسانی فرا می‌رسد و به این سخن که « پایان شب سیه سپید است» خیلی اعتقاد داشته‌ام. همیشه آن را سر لوحه زندگی خود قرار می‌دادم، ولی گاهی خسته و بریده می‌شدم. با ورود به کنگره‌۶۰ و فراگیری آموزش‌های آن امیدم بیشتر شد و با حرکت در مسیر ارزش‌ها و دوری از ضدارزش‌ها توانستم روی قدرت و توانایی خودم بیشتر تمرکز کنم تا با کمک خداوند بزرگ به مکانی برسم که از آن‌جا انشعاب یافته‌ام. من در کنگره۶۰ فهمیدم برای این‌کار باید سازندگی را در قسمت جسم، روان و جهان‌بینی خود شروع کنم. انسان موقعی پا به هستی می‌گذارد، قدرت مطلق یا هستی، او را بر سر یک دو راهی قرار می‌دهد و آن دو‌ راهی، یکی تاریکی‌هاست و دیگری روشنایی‌هاست. مصرف‌کننده مواد مخدر، راه تاریکی را انتخاب نموده است و باید با الهام از وادی اول و دوم، خود را از تاریکی بیرون بکشد. در این راه نیروهای مثبت از راه القاء و احیاء به کمک او می‌آیند تا او را از منجلاب اعتیاد و تاریکی‌ها بیرون بکشند و به ساحل امن و آسایش سوق دهند.

همسفر سمیرا:

وادی دوم اشاره دارد به این‌که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌گذارد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ، فکر کنیم. ما به دلایلی جهت را سال‌ها گم کرده بودیم، اکنون برای یافتن خود، راه بسیار مهمی در پیش داریم. وادی دوم در مورد امید و ناامیدی صحبت می‌کند. یک مسافر و یا یک همسفر، وقتی وارد کنگره می‌شود وقتی با وادی اول آشنا می‌شود و تفکرش شکل می‌گیرد، می‌فهمد که چه بلا و تخریب‌هایی برای خودش به وجود آورده است. از طرفی، در طول پروسه درمانی که آرام آرام طی می‌شود، کمی ناامیدی به سراغش می‌آید. من وقتی فهمیدم که مسافرم ۱۱ ماه باید سفر کند و باید دارو مصرف کند به خودم گفتم که باز هم سرکار هستم، اما وادی دوم این امید را به ما می‌دهد که اگر تخریب‌هایی داشتی خودت می‌توانی آن را درست کنی. از آن‌جا که همه‌ حالات ما با تفکر آغاز می‌شود، وقتی به ضدارزش‌ها فکر کنیم، کم‌کم مسیرمان را گم می‌کنیم تا جایی که گاهی ضدارزش‌ها تبدیل به ارزش می‌شوند. نیروهای درون همه‌ ما مانند یک کوه آتشفشان نهفته است که در صورت ظهور می‌توانند انسان را تغییر دهند. انسان موقعی که پا به هستی گذاشت، نيروی مافوق يا قدرت هستی، او را به يك دوراهی هدايت كرد و اين دوراهی يكی راهِ تاريكی‌هاست و دیگری راهِ روشنایی‌ها. چیزی که مهم است این‌ است که ما در اثر تفکر غلط و یا حرکت در مسیر ضدارزش­‌ها برای خود مشکلاتی را به وجود آورده­‌ایم و باز هم نکته­‌ای که فوق­‌العاده مهم است این است که تفکرات غلط و یا حرکت در مسیر ضدارزش‌ها قطعاً می­‌تواند بر روی ساختار جسم، تخریب‌های فراوانی را ایجاد نماید و خود را به صورت انواع و اقسام بیماری‌های جسمی و روانی نشان بدهد. نکتۀ حائز اهمیت در این‌ است که ما در جهان هستی، تنها و بدون پشتیبان نیستیم و نیروی عظیم و شگفت‌انگیزی به نام قدرت مطلق یا خداوند و یا نیروی برتر، وجود دارد که می­‌تواند یاری‌رسان ما باشد و ما را مورد حمایت خودش قرار بدهد، ولی جلب حمایت این نیرو سازوکار خودش را دارد و شرط اول آن، دوری از ضدارزش‌ها و پرداختن به ارزش‌ها و راه رفتن در مسیر و یا صراط مستقیم است. اصولاً انسان، تاریکی‌ها را تجربه می‌کند برای پی بردن به عظمت روشنایی‌ها، اما وقتی در تاریکی‌ها فرورفت، باید از گذرگاه‌های بسیاری عبور کند، اگر توانست از این گذرگاه‌ها جان سالم به در ببرد، آن‌وقت انسانی کار آزموده و رها خواهد شد. ما در جهان هستی تنها نیستیم، بلکه نیروی عظیم و شگفت‌انگیز به نام قدرت مطلق پشت ماست و برای این‌که بتوانیم به مکانی برسیم که از آنجا انشعاب یافته‌ایم باید سازندگی را در قسمت جسم، روان و جهان‌بینی خود شروع کنیم و بدانیم که هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.

همسفر شهناز:

هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. اگر به تمام هستی نگاه کنیم خواهیم دید امکان ندارد چیزی پیدا کنیم که به جهت بیهودگی پا به هستی گذاشته باشد، اگر هم به مطالب و چیزهایی برسیم که تصور کنیم بیهوده پا به هستی گذاشته‌اند، باز هم باید مطمئن باشیم که این تصور و پندار نادرست ماست که نتوانسته‌ایم به هسته درونی یا فلسفه وجودی آن چیز برسیم. در وادی به این مطلب اشاره شده که اگر احساس پوچی و ناچیز بودن به ما دست دهد، به این دلیل است که اعتماد به نفس خود را به علت تفکرات غلط و حرکت در مسیر ضدارزش‌ها و درگیر شدن با بیماری‌های جسمی و روانی از دست داده‌ایم. ما باید تفکر کنیم و به دنبال آن نیروی القاء، احیاء و تحرک هم به کمک ما می‌آیند. خداوند به انسان عقل و قدرت تفکر داده است و او را بر سر دوراهی قرار داده و به او گفته شده که یک راه را انتخاب کند؛ یک راه فسق و فجور و یکی صراط مستقیم است. این خود انسان است که مسیر ضد‌ارزش یا تاریکی و یا مسیر درست یا روشنایی را انتخاب می‌کند. همین حق انتخاب، نشان می‌دهد که انسان بیهوده پا به حیات نگذاشته و می‌تواند در آینده خود و جهان هستی تحولاتی به وجود بیاورد، پس باید امید به زندگی و جهان هستی داشته باشیم. به ضدارزش‌ها فکر نکنیم و مسیرمان را گم نکنیم. احساس پوچی و ناچیز بودن به ما دست ندهد. قدر سلامتی خود و نعمت‌های خداوند را بدانیم.

همسفر زهرا:

در وادی اول یاد گرفتیم که همه‌ انسان‌ها برای پیدا شدن باید تفکر نمایند و با تفکر هست که ساختارها آغاز می‌شود. یاد گرفتیم که به دلیل تفکر نکردن، مشکلاتی برای خودمان و اطرافیانمان به وجود آورده‌ایم. درواقع با قراگرفتن در مسیر ضدارزش‌ها از مسیر مستقیم دور شدیم و یا به عبارتی راه را گم کردیم. در این وادی یاد گرفتیم برای پیدا کردن مسیر، اولین قدم، تفکر است و بعد برای تحقق آن تفکر باید تلاش کنیم؛ پس بهتر است بدانیم که هیچ انسانی یا هیچ مخلوقی جهت بیهودگی پا به این جهان نمی‌گذارد، هیچ یک از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم؛ پس بهتر است که بدانیم همه چی در درون و بیرون ماست. اگر این تفکر در مسیر ضدارزش‌ها قرار گیرد ویرانی و خرابی به بار می‌آورد و اگر در مسیر ارزش‌ها و صراط مستقیم باشد، آبادانی و سازندگی به بار می‌آورد. نیک می‌دانیم که تفکرات غلط، مشکلاتی برای ما به بار می‌آورد؛ اعم از جسمی، روحی، روانی، مادی و معنوی که این مشکلات را خودمان با حسد، کینه، نفرت، ناامیدی در دل خود پرورانده‌ایم که به صورت بیماری در ما بروز کردند. همین تفکرات غلط ما را در عمق تاریکی‌ها بردند، اما باید دانست که در این مسیر، انسان تنها نیست و باید ایمان داشته باشد که می‌تواند از این تاریکی‌ها خلاص شود و به منبع نور برسد. لازمه خروج از این تاریکی‌ها، تفکر و خواست قلبی خود شخص است. باید هر شخص، نیک بداند که نیروی عظیم الهی او را در این مسیر هدایت می‌کند؛ چون در مسیر ارزش‌ها قرار گرفته و از ضدارزش‌ها دور شده است. این سازندگی را اول در جسم خود و سپس آرام آرام در روان و جهان‌بینی خود می‌بیند و حس می‌کند، باید دانست که پایان شب سیه، سپید است. همان‌طور که خداوند بزرگ در کلام الله شریف آورده‌اند که (ان مع العُسرِ یُسری) همانا بعد از هر سختی آسانی هم هست.

رابط خبری: همسفر رباب رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون اول)
ویرایش: همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرم‌آباد

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .