English Version
This Site Is Available In English

هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد

هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد

هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به‌ حیات نمی‌نهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. هرکس به این حیات قدم می گذارد هیچ کدام الکی، بیهوده و تصادفی نیست. ولی بعضی‌ها فکر می‌کنند هیچ ارزشی ندارند حتی اگر خودمان خیال کنیم که ارزشی نداریم باز هم ارزشمند هستیم.

ما به دلايلی که خود هم شاید ندانیم، جهت را سال‌ها گم کرده بودیم؛ اکنون برای یافتن خود راه بسیار مهمی را در پیش داریم، برای یافتن خودمان باید فکر و کوشش کنیم، کافی است خودمان را پیدا کنیم، همه گمگشتگان هستیم.

از هر نقطه نوری بتابد در جمع آن باید تفکر کنیم. از ذرات جرقه می‌شود به روشنایی وسیع رسید. در نشانه‌های قدرت‌ مطلق هم روشنای‌ها پیدا است.

همه‌ی مطالب در درون و برون ما است. چیزهایی که در خودآگاه و ناخودآگاه هستند همه آرام و بی‌صدا هستند. اگر توان حرکت بدهیم می‌تواند تغییر ایجاد کند. خاصه در جهت ارزش‌ها و یا راه مستقیم باشد، تصاویر؛ تولید و یا ظهور می‌یابند.

انسان موقعی که پا به هستی گذاشت قدرت مطلق او را به یک دو راهی هدایت کرد و این دو راهی یکی تاریکی‌ها و دیگری روشنایی‌ها است. انسان تاریکی‌ها را تجربه می‌کند برای پی بردن به عظمت روشنایی‌ها‌ یعنی قهر را نچشیم مهر را درک نمی‌کنیم، فراغ نکشیم وصال ارزشی ندارد؛ اما موقعی که در تاریکی‌ها فرو رفت، بایستی از گذرگاه‌های بسیار سخت عبور کند و اگر توانست از این گذرگاه‌ها جان سالم به در برد، آن وقت انسانی کار‌آزموده و رها خواهد شد.

نکته‌ی حائز اهمیت در اینجاست که ما در جهان هستی، تنها و بدون پشتیبان نیستیم و نیروی عظیم و شگفت انگیزی به نام قدرت مطلق یا خداوند، یا نیروی برتر، وجود دارد که می‌تواند یاری‌رسان ما باشد؛ ولی جلب حمایت این نیرو، ساز و کار خودش را دارد و شرط اول آن، دوری از ضد ارزش‌ها، پرداختن به ارزش‌ها و راه رفتن در مسیر صراط مستقیم است‌.

ممکن است بعضی از ما بگوید من به نیروی برتر اعتقادی ندارم که هرکس در افکار و اندیشه خودش مختار است؛ ولی باید به این نکته توجه کنیم که ما هنوز حتی ساختار کامل یک سلول از میلیاردها سلولی که جسم ما را تشکیل داده‌اند را نمی‌شناسیم و اطلاع چندانی از عمق وجودی آن‌ها نداریم؛ پس بهتر است کمی تفکر کنیم و به فلسفه‌ی وجودی و حیات خود و دیگران ارزش و احترام بگذاریم و بدانیم که ما هم در جهت بیهودگی و یا تصادفی پا به حیات نگذاشته‌ایم.


این وادی نور امید را در دل ما روشن می‌کند و به ما امید می‌دهد که می‌توان دوباره شروع کرد. "یوسف گم‌ گشته باز آید به کنعان غم مخور" برای این که بتوانیم فرمانروای لایق و با شهامتی که بر شهر وجودی خودمان حکمرانی کنیم باید سازندگی را در در قسمت جسم، روان و جهان‌بینی خود به آرامی آغاز کنیم.

منابع: وادی دوم از کتاب عشق و سی‌دی وادی دوم
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی طارم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .