به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر
موضوع دستور جلسه هفته: وادی دوم و تأثیر آن بر من
(هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد. هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم)
در وادی اول آموختیم که قبل از هر کاری باید تفکر کنیم. سپس، با حرکت از یک نقطه مجهول به یک نقطه معلوم، فرآیند تغییر و تبدیل مجهول به معلوم را آغاز کنیم. زمانی که مصرفکنندهی مواد مخدر تصور کند همه چیز تمام شده و دیگر نمیتواند زندگی کند، وادی دوم به ما نشان میدهد که این باور، توجیهی برای بیشتر فرو رفتن در تاریکیها است.
رسیدن به این نقطه، دقیقاً همان چیزی است که نیروی منفی میخواهد؛ یعنی عقب نشینی، تسلیم شدن و نابودی ما، که در نهایت منجر به پیروزی آسان او خواهد شد. برای از بین بردن تفکرات مخرب و احساس پوچی، بیهودگی و ناامیدی، انسان باید تفکر کند و بداند که هیچ مخلوقی در این جهان بدون هدف خلق نشده است. همهی ما، از بزرگ تا کوچک، نقش و عملکرد ویژهی خودمان را داریم.
هرگز نباید به این فکر کنیم که بیارزش هستیم؛ چرا که هر یک از ما توانایی و مهارتهایی داریم که خداوند به ما عطا کرده است. باید خودمان را باور کنیم. از لحظهای که انسان قدم به هستی گذاشت قدرت مطلق او را بر سر دو راهی؛ تاریکیها و روشناییها قرار داد. مصرفکنندگان مواد مخدر، ناخواسته و ندانسته راه تاریکیها را انتخاب کردند و توانایی آنها توسط اعتیاد مدفون شد.
در این حالت، احساس ناامیدی و پوچی به وجود آمد؛ ولی باید دانست که همه چیز قابل تغییر است، البته اگر بخواهیم تغییر کنیم. وادی دوم، امید و امیدواری را به ما نوید میدهد. اگر درست تفکر کنیم و اجازه ندهیم نیروهای منفی و افکار مخرب به درون ما نفوذ کنند، میتوانیم همواره کاری برای انجام دادن داشته باشیم.
آن چیزی که سطح انرژی را پایین میآورد و باعث بسته شدن حس و لذت بردن از لحظات شادی، موفقیت و امید میشود، راکد ماندن است. راکد ماندن مانند آبی است که اگر حرکت نکند، به مرداب تبدیل شده، بوی تعفن میگیرد و جایگاه حشرات موذی میشود. اما اگر حرکت کند، جاری و حیات بخش میشود.
حرکت و تلاش کردن، نوعی خدمت به هستی و ماندن در تعادل است. زندگی مانند دوچرخهسواری است که برای حفظ تعادل، باید همواره رکاب بزند. هستی در درون ما است. باید به خود قدرت حرکت بدهیم. من، مهدی، فکر میکنم جایگاه من همین جاست، چه در سفر اول، چه در سفر دوم، باید وظیفهی خودم را به خوبی انجام دهم تا به رشد کامل برسم و از آموزشهای ناب کنگره بهترین بهره را ببرم.
فلسفه وجود و خلقت انسان، آنقدر عظیم است که حتی به ذرهای از شناخت آن پی نبردهایم. ولی این امیدواری را باید داشته باشیم که "یوسف گمگشته باز آید به کنعان، غم مخور" و پایان شب سیاه، سفید است. بعد از سیاهی شب، خورشید عالمتاب طلوع خواهد کرد. تا زمانی که زندگی میکنیم و حیات داریم، باید فرمانروایی لایق و شجاع برای کشور وجودی خودمان، یعنی جسممان، باشیم. برای این هدف، باید سازندگی را در جسم، روان، و جهانبینی خود به وجود آوریم؛ از ضد ارزشها دوری کنیم و به ارزشها بپردازیم. خوب بدانیم که: هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
نویسنده: مسافر مهدی ل۹
تایپ: مسافر امین ل۳
ویراستار: مسافر مرتضی ل۹
تنظیم و ارسال: مسافرجواد ل۱۴
- تعداد بازدید از این مطلب :
743