وادیهای کنگره۶۰ مسیر درست یا صراط مستقیم را به ما آموزش میدهند. راهی که به ما کمک میکند تا در آرامش و صلح قرار بگیریم و بتوانیم به خودشناسی برسیم. در وادی اول میآموزیم که «با تفکر؛ ساختارها آغاز میگردد، بدون تفکر، آنچه هست رو به زوال میرود.» برای خلق و به وجود آمدن هر چیزی ابتدا باید تفکر کنیم. تفکر؛ یعنی بدانیم کجا قرار داریم و برای رسیدن به چه چیزی تلاش میکنیم و باید هدف مشخص باشد.
زمانی که وارد کنگره میشوم با انبوهی از مشکلات همراه هستم. وقتی که وادی اول را میگذرانم مروری بر زندگی خود میکنم. آنجاست که متوجه میشوم چه دستاوردهایی در زندگی داشتهام و چه راههایی را اشتباه طی کردهام و در آن لحظه است که حس ناامیدی به سراغ من میآید.
در وادی دوم میگوید: «هیچ موجودی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمینهد؛ هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» این وادی به ما کمک میکند که دچار یأس و ناامیدی نشویم. ناامیدی یکی از اضلاع مثلث جهالت و نقطه مقابل تجربه است. فردی که ناامید باشد دیگر چیزی را تجربه نمیکند و در سکون باقی میماند. در صورتی که هستی در حرکت است و من هم باید همیشه در حرکت باشم، حرکتی که من را به کمال نزدیک میکند. اولین قدم در این راه دوری از ضد ارزشها، پرداختن به ارزشها و حرکت در صراط مستقیم است.
زمانی که انسان میخواهد در صراط مستقیم قرار بگیرد در ابتدا نیروهای منفی و بازدارنده تمام تلاش خود را میکنند تا انسان را از قرار گرفتن در مسیر درست باز بدارند و موانعی را بر سر راه او قرار میدهند. همه انسانها در زندگی خود با مشکلاتی مواجه میشوند. اصولا انسان در رنج آفریده شده است. ممکن است من به این فکر کنم که چرا دچار این مشکلات هستم یا با خودم بگویم که ای کاش فلان اشتباه را نکرده بودم یا اگر آن کار را درست انجام داده بودم الان این مشکل را نداشتم. این مسائل و افکار میتواند انسان را نابود کند و به او احساس ناکافی بودن بدهد که اگر در این افکار غوطهور شود ممکن است دست به خودکشی بزند.
اما من در کنگره۶۰ یاد میگیرم که جهانبینی خود را تغییر دهم، به مشکلات نگاه واقعبینانه و درست داشته باشم و مشکلات را لعنت خداوند ندانم. باید به این نکته توجه کنم که وقتی از عهده حل مسائل و مشکلات زندگی برمیآیم انرژی میگیرم، رشد میکنم و کاملتر میشوم و اگر بدانم که خلقت من بیهوده نبوده و حتما در این هستی برای هدفی خلق شدهام، آسانتر به مسیر خود ادامه میدهم، تلاش خود را افزایش میدهم و برای خود و دیگران ارزش قائل میشوم؛ زیرا میدانم که هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. آن زمان سایر انسانها، حیوانات و همه چیز را دوست میدارم.
زمانی که اهداف خودمان را در زندگی تعیین میکنیم و در مسیر رسیدن به آن قدم برمیداریم راه برای ما باز میشود و به مرور زمان میتوانیم به آنها دست پیدا کنیم. البته ما در کنگره یاد میگیریم که گاهی ممکن است انسان به خواستهاش نرسد؛ زیرا برای رسیدن به هر چیزی سه مؤلفه خواست، تقدیر و فرمان الهی باید وجود داشته باشد که فقط خواست را من تعیین میکنم و تقدیر را از قبل فرستادهام؛ پس همه تلاش خود را برای رسیدن به خواسته و اهدافم به کار میبرم و به ادامه آن کاری ندارم و این را میدانم که اگر فرمان خداوند صادر شود من به خواسته خود خواهم رسید.
نویسنده: راهنما همسفر مریم (لژیون هشتم)
ویراستاری: همسفر سوده رهجوی راهنما همسفر عذری (لژیوم دهم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پانزدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
79