وادی دوم صراحتاً بیان میکند که همه مخلوقات خداوند برای انجام عمل خاصی پا به حیات گذاشتهاند که این موضوع نهتنها انسان، بلکه کل موجودات هستی اعم از جمادات، نباتات و حیوانات را شامل میشود. ممکن است بعضی از انسانها در خلوت و تفکرات خودشان بهدلیل غرق در مشکلات و ناتوانی در حل آن اینطور تصور کنند که من برای چه آفریده شدهام و به چه دردی میخورم؟ یا شاید این تصور را در مورد موجود دیگری داشته باشند. وادی دوم به این سؤال پاسخ میدهد که اگر ما در تفکرات خودمان به این نتیجه برسیم که موجودی بیهوده آفریده شده است؛ باید مطمئن باشیم که این تصورات نادرست ماست که نتوانستهایم به هسته درونی و فلسفه وجودی آن چیز پیببریم و پیامبر عظیمالشأنی مثل حضرت موسی را با کرم مقایسه کرده و بیان میکند که حتی یک کرم که در داخل لجن لول میخورد، برای هدف خاصی پا به حیات گذاشته است چه برسد به انسان که بسیار عظیمتر از کرم است و اینجاست که تیتر وادی بیان میکند: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد. هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم». بهعنوان مثال اداره یک کشور نیاز به کارگر، مهندس، دکتر، انسان مریض و سالم، کشاورز و ... دارد. منظور این است که فقط افرادی با مقام بالا کشور را اداره نمیکنند؛ بلکه تمام افراد با جایگاههای مختلف که ممکن است مجموعهای از اضداد باشند، چرخ کشور را میچرخانند. نظام هستی نیز برای حفظ چرخه زنجیره حیات، به تمام موجوداتش نیاز دارد. بهطور کلی این وادی به انسان یادآوری میکند که به فلسفه وجودی و حیات خود و دیگران ارزش قائل باشد.
جملهای در پیام وادی دوم هست تحت این عنوان که «همه مطالب در درون و برون ماست که مانند قلههای بلند آتشفشان هستند؛ اما آرام و بیصدا اگر به آنها توان حرکت بدهیم؛ حتماً میدانید چه میشود!! خاصه در جهت ارزشها و صراط مستقیم باشد». خداوند از تمام صفاتی که دارد در اندازههای کوچک در درون انسان تعبیه کرده است؛ اما انسان در اثر مشکلاتی که خودش برای خودش بهوجود آورده و با انجام ضدارزشهایی، مثل: مصرف مواد مخدر، قرصهای اعتیادآور، مشروبات الکلی و تفکرات منفی باعث شده که این خصوصیات در درونش زیر لایههای سیاه خشم، کینه، دروغ، دشمنی، انتقام و ... مدفون شده و به فراموشی سپرده شود. در اینجا وادی میگوید: کافی است مسیرت را عوض کنی و صورتت را از تاریکیها به طرف روشناییها برگردانی که اول ممکن است جرقهای از نور را مشاهده کنی؛ اما وقتیکه جهت نور را دنبال کنی و از نیروهای درونت کمک بگیری، میتوانی کن فیکن کنی و در ادامه به منبع نور برسی که هر روز نمونههایی از احیاءشدگان را در کنگره60 مشاهده میکنیم که روزی مصرفکننده آخر خطی و کارتنخواب بودند که حتی قادر نبودند لقمه را در دهان خود بگذارند؛ اما وقتی وارد کنگره شدند و از نیروهای درونشان در جهت صراط مستقیم استفاده کردند، تبدیل به ورزشکاران مدالآور شدند. آری!! آقای مهندس میفرمایند: «هرچه که هست در درون ماست و بیرون هیچ خبری نیست».
انسانی که در تاریکیها غوطهور است؛ اگر تصور کند که همهچیز تمام شده، دست از تلاش بردارد و همهچیز را رها کند؛ باید بداند که این توجیهای است برای خودش برای فرو رفتن بیشتر در تاریکی و عدم تلاش برای رسیدن به سلامتی و رهایی؛ در واقع این تفکرات انسان نشاندهنده ضعف انسان است که میخواهد آسانترین راه را انتخاب کند و تقصیرها را گردن دیگران بیندازد و خود را مظلوم جلوه دهد؛ در صورتیکه باید به وادی اول برگردد، درست تفکر کند و بداند که هر مشکلی که هست، خودش برای خودش بهوجود آورده و خود نیز میتواند آن را حل کند.
بنابراین ما در وادی دوم میآموزیم که بیهوده و تصادفی به این دنیا نیامدهایم و هرکدام از ما برای انجام رسالتی پا به هستی نهادهایم. همانطور که آقای مهندس میفرمایند: هستی، مثل صحنه فیلمبرداری است و هرکدام از ما در این صحنه نقشی را برعهده داریم که باید بهدرستی آن را ایفا کنیم. اعضای کنگره60 برای اینکه نقش خود را به نحو احسن انجام دهند و به صلح، آرامش و آسایش برسند؛ باید وادیهای کتاب عشق که نوشته آقای حسین دژاکام و برگرفته از قوانین الهی است را وادی به وادی به اجرا در بیاورند.
منابع: وادی دوم از کتاب عشق، سیدی وادی دوم و سخنان آقای مهندس دژاکام
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
119