English Version
This Site Is Available In English

انسان مانند یک جهان است

انسان مانند یک جهان است

سلام دوستان، زهره هستم، یک همسفر

ما برای رسیدن به آرامش و انسانیت باید ۱۴ وادی را طی کنیم. هر وادی که نوشته شده، رمزی در پس خود دارد. پس از وادی اول و بحث تفکر، به وادی دوم می‌رسیم که می‌گوید: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد؛ هیچ‌کدام از ما بی‌ارزش نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» به زبان ساده‌تر، هر موجودی که به دنیا می‌آید هدف و مقصدی دارد و به این جهان پا گذاشته است تا به آن برسد. 

زمانی که انسان خلق شد، قدرت مطلق (الله) به ما حق انتخاب داد، یعنی اختیار. ما را به دو راه تاریکی و روشنایی دعوت کرد؛ راه روشنایی همان صراط مستقیم و ارزش‌ها است، و راه تاریکی به راه سیاه و ضد ارزش‌ها ختم می‌شود. هر فرد با اراده و اختیاری که خداوند به او بخشیده، یکی از این دو مسیر را انتخاب می‌کند. انسان همیشه نمی‌تواند در تاریکی مطلق یا روشنایی مطلق باشد، زیرا جهان هستی بر پایه امتداد ساخته شده است.

همان‌طور که تا گرسنگی نکشیم، لذت سیری را درک نمی‌کنیم؛ مثل ماه رمضان که خود یک اختیار و انتخاب است، یا تا مریض نشویم قدر سلامتی را نمی‌دانیم. برخی از ما در اثر مشکلات گوناگون یا بیماری، فکر می‌کنیم دنیا به آخر رسیده است و شروع به گله و شکایت از خداوند می‌کنیم؛ اینکه چرا من؟ چرا این مشکل برای من اتفاق افتاد؟ چرا این بیماری برای من ایجاد شد؟ در اینجا قیاس وارد می‌شود: «چرا من؟ چرا دیگری؟» اما اگر لحظه‌ای تفکر کنیم و بتوانیم با افکار منفی که پایه و اساسی ندارند مقابله کنیم، متوجه می‌شویم که هر کسی به اندازه ظرفیتش در این جهان سختی می‌بیند. 

ما به دنیا آمده‌ایم که مشکلات را حل کنیم. ساختار انسان از میلیاردها سلول تشکیل شده است؛ آیا می‌توانیم بگوییم چرا یک سلول اضافه یا کم است؟ ما هیچ شناخت کاملی از جسم خود نداریم. بدن انسان مانند یک جهان است و همان‌طور که به وجود خود احترام می‌گذاریم، باید بدانیم که جهت بیهودگی به این دنیا نیامده‌ایم. پیامی از آقای مهندس: «در لوگوی کنگره ۶۰، یکی از اضلاع مثلث «عمل سالم» است. دو ضلع دیگر آن شامل «معرفت» و «عدالت» می‌شود.»

عدالت زمانی برقرار می‌شود که با به دست آوردن آگاهی و آموزش‌های لازم، به تفکر درست برسیم؛ این تفکر درست زاییده‌اش عمل سالم است. اگر عمل سالم انجام شود، یعنی عدالت برقرار شده است. گاهی اوقات ما در زندگی اعمالی انجام می‌دهیم که نتیجه آن خوشایند نیست، در حالی که فکر می‌کردیم عدالت برقرار شده است. ولی در کنگره متوجه شدیم عملی که انجام داده‌ایم شاید به ظاهر نیک بوده، اما نتیجه آن تخریب بزرگی بوده است. 

سلام دوستان، سکینه هستم، یک همسفر

در وادی اول یاد گرفتم که «با تفکر، ساختارها آغاز می‌شوند و بدون تفکر، هر آنچه هست روبه‌زوال می‌رود.» در وادی دوم، این تفکر را سر و سامان می‌دهم؛ یعنی از جایی که به قدرت درونی خود پی برده‌ام، آگاهانه تفکر می‌کنم و سعی دارم فکرم را به سمت مثبت‌ها هدایت کنم. همان‌طور که فهمیدم خداوند چه نیروی عظیمی در درون ما قرار داده است، نیروهای منفی چون نمی‌توانند از بیرون به من ضربه بزنند، تلاش می‌کنند قدرت‌های درونی‌ام را نادیده بگیرم و خود را انسان بیهوده و پوچ فرض کنم. 

این احساس خطرناک به من القا می‌شود و باعث می‌شود انسان از حرکت بازایستد. این احساسات و افکار آلوده، انسان را به سمت نابودی و حتی به کام مرگ می‌کشاند. اما اگر به قدرت‌های درونی‌ام و شناخت خود حقیقی‌ام که روح پاک الهی است، پی ببرم، می‌توانم در بهترین احساس و افکار زندگی کنم و درهای رحمت و برکت خداوند هر روز بیش از پیش به رویم گشوده شود. 

سلام دوستان، ندا هستم، یک همسفر 

از وادی دوم یاد گرفتم که نه من و نه هیچ مخلوق دیگری، جهت بیهودگی پا به این دنیا نگذاشته‌ایم، حتی اگر گاه چنین تصور کنیم و خود را بی‌ارزش و بیهوده بدانیم. یاد گرفتم که حرکت به سمت ضد ارزش‌ها و تفکرات غلط، مشکلاتی برای جسم و روانم به وجود می‌آورد. پس باید شهامت داشته باشم از این‌ها دوری کنم، از جسم و روان خود مراقبت کنم و بر جهان‌بینی آگاه باشم تا به آرامش برسم. 

آرامش مهم‌ترین چیز در زندگی من است؛ باید بدانم چه چیزهایی آرامش مرا برهم می‌زند و با آن‌ها مقابله کنم. با آموزش‌های کنگره، راه مستقیم را در پیش می‌گیرم، زیرا من لایق بهترین‌ها هستم. 

سلام دوستان، سمانه هستم، یک همسفر رضا

در وادی اول، تفکر مطرح شد. اولین قدم برای انسان، برای رسیدن به آرامش، تفکر است.اما در وادی دوم: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد؛ هیچ‌کدام از ما بی‌ارزش نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» ما باید به درون خود برویم، چرا که تمام مطالب در درون و برون ما نهفته است؛ دلیل اتفاق‌های بیرونی را می‌توان در درون خود جست‌وجو کرد. 

زمانی که انسان آفریده شد، قدرت مطلق او را بر سر یک دوراهی قرار داد؛ یکی مسیر تاریکی‌ها یا ضد ارزش‌ها و دیگری راه روشنایی‌ها یا همان ارزش‌ها. ما وارد تاریکی می‌شویم زیرا اختیار داریم، اما باید از این قدرت استفاده کنیم تا با انجام کارهای ارزشی، از تاریکی‌ها خارج شویم. تجربه تاریکی‌ها ضروری است، چرا که بدون آن‌ها نمی‌توانیم عظمت روشنایی‌ها را درک کنیم. نباید اجازه دهیم تاریکی‌ها ما را ناامید کنند، زیرا ناامیدی باعث توقف حرکت و از بین رفتن انگیزه می‌شود. 

ما باید توانایی‌های خود را پیدا کنیم، آن‌ها را شناسایی کرده و به ارزش‌هایشان آگاه شویم تا بتوانیم تغییرات مثبت را در خود ایجاد کنیم.

 

رابط خبری: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر فاطمه ( لژیون پنجم)

ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه ( لژیون سوم)

ویراستاری و ارسال: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر فاطمه ( لژیون هفتم)


همسفران نمایندگی خیام نیشابوری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .