مشارکت همسفران لژیون چهاردهم در مورد دستورجلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من»:
همسفر آمنه:
وقتی پشت سر کسی حرف میزنیم، یک ضدارزش محسوب میشود و مورد لطف خداوند قرار نمیگیریم. اگر ما در راه صراط مستقیم حرکت کنیم؛ یعنی به نیروی برتر اعتقاد داریم. هرکس در اندیشه و فکر خود مختار است که چگونه در کارهایش تصمیم بگیرد. بدن ما از میلیاردها سلول تشکیل شده است که ما از این ساختار، هیچ اطلاعاتی نداریم و این قدرت خداوند بزرگ است. هر سلول یک شهر عظیم است و ما ذرهای از این شهر وجودی خود هیچ اطلاعی نداریم، حتی نفسکشیدن، اگر دست ما بود یادمان میرفت که نفس بکشیم و این امر باعث میشد که ما خفه شویم یا همین کلیه که کار تصفیه بدن را انجام میدهد؛ ولی برای ما مفید است؛ پس ما باید از خدای مهربان تشکر کنیم که بهفکر ما بوده است. هریک از اعضای بدن ما بهخوبی و بهموقع کار خودشان را انجام میدهند؛ پس باید به فلسفه وجودی خود و دیگران ارزش بگذاریم. فلسفه وجودی ما خیلی عظیم و بزرگ است؛ پس باید بدانیم که ما جهت بیهودگی به این جهان نیامدهایم و مانند همان مثالی که میگوید: «یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور» باید امیدوار باشیم؛ چون پایان شب سیاه، سفید است و بعد از سیاهی شب، خورشید عالم تاب طلوع خواهد کرد؛ باید بدانیم که تا زمانیکه حیاط داریم، اگر فرمانروای لایقی باشیم که در جسممان حکمرانی کنیم؛ بایستی به آرامی سازندگی را در قسمت جسم، روان و جهانبینی خود بهوجود آوریم و باید بدانیم که ما بههیچ نیستیم، حتی اگر خود بههیچ فکر کنیم.
همسفر مریم:
وادی دوم به ما میگوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد. اگر با تفکر، به اندازه کافی و درست فکر کرده باشیم، ممکن است برایمان روشن شده باشد که خیلی چیزها را از دست دادیم یا در حال از دست دادن هستیم و این از دست دادنها ممکن است، جسمی باشد یا روانی، مادی باشد یا معنوی. ممکن است با بعضی از واژهها، مثل کینه، حسادت، ترس، حقارت، جدایی، طلاق، بیمسئولیتی، خودخواهی و غیره آشنا باشیم. به هرحال فرقی نمیکند چه باسواد باشیم چه بیسواد، ثروتمند باشیم یا فقیر، پیر باشیم یا جوان، مرد باشیم یا زن، در طول زندگی با این چیزها برخورد کرده باشیم؛ ولی چیزیکه مهم است، این است که ما در اثر تفکر غلط یا حرکت در مسیر ضدارزشها برای خودمان مشکلاتی را بهوجود آوردهایم و نکتهای که مهم است، این است که تفکرات غلط یا حرکت در مسیر ضدارزشها، قطعاً میتواند روی ساختار جسم ما تخریبهای فراوانی ایجاد نماید و خود را بهصورت انواع و اقسام بیماریهای جسمی و روانی نشان دهد که در پزشکی به آن سایکوزوماتیک میگویند؛ یعنی در مسائل بیماریهای جسمی، فکری و اندیشهای که روی فکر تخریب ایجاد میکند. حالا ممکن است بعضی از ما در اثر ایجاد مشکلات و مسائل گوناگون یا پیشرفت بیماری جسمی و روانی در وجودمان اینطور تصور کنیم که همهچیز تمام شده و دیگر زندگی برای ما اهمیتی ندارد، مثل وقتی مورچه آب داخل سوراخش رفت، گفت: «ای وای همه دنیا را آب برد». حالا دچار یک بیماری شده یا مشکلی دارد یا مسائل عشقی یا هرچیز دیگری، خیال میکند دنیا نابود شده یا همهچیز تمام شده است و میگوید: دیگر زندگی برای من اهمیتی ندارد، من اصلاً رقمی نیستم، بیخودی به این دنیا آمدم، من را اشتباهی زائیدند و هزاران حرف و دلیل دیگری که ممکن است همه ما بهکار ببریم که البته در وهله نخست این یک توجیه است. کسانیکه ناامید هستند این حرفها را میزنند، مثل همان کبوتر بچه که بعد از مرگ مادرش به او شیر گاو میدهند؛ چون از ناامیدی حرف میزنند، همهچیز دستبهدست هم میدهد، بعد گوساله گاو هم میمیرد و دیگر شیر گاو هم خشک میشود؛ چون این آدمها، بدون فکر و اندیشه کارهای خلافی انجام میدهند. بعد از اینکه گرفتار قانون شدند شروع میکنند به توهین و تحقیر کسانیکه هیچ تقصیری ندارند، هیچ دلیلی برای توجیه ندارند و بیشتر در ناامیدی فرو میروند.
رابط خبری: همسفر آمنه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهاردهم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم) دبیر دوم سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
90