برای خروج از مشکلات یا تاریکی چهارده وادی طراحی شده است و باید این چهارده وادی طی شود تا از درون تاریکی خارج شویم. اولین وادی، وادی تفکر است؛ چراکه بروز تمام مشکلات زندگیمان از نداشتن تفکر درست و سالم بود؛ پس قبل از هر چیز باید تفکر کرد. تفکر کردن خیلی وقتها ساده بهنظر میرسد؛ ولی کمی صبر و تحمل میخواهد که عجولانه تصمیم نگیریم. باید دیدمان را عوض کنیم؛ چراکه اگر دیدمان منفی باشد راه درست را نمیتوانیم انتخاب کنیم. دید منفی ما را به طرف ناامیدی میکشاند؛ اما تغییر دیدگاه و تغییر افکار و دور شدن از افکار پوچ و بیارزش به مرحله تفکر کردن پیخواهیم برد و تفکر درست ما را به وادی امید میرساند.
«هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» ما انسانها حتی اگر به پوچی و بیهودگی رسیده باشیم؛ ولی وقتی فکر کنیم، میبینیم تمام هستی که در اطراف خودمان میبینیم در درون ما هست. توانایی و استعدادهایی در درون انسان هست که میتوان با حرکت به سمت ارزشها و قرار گرفتن در مسیر صراط مستقیم به آنها توان حرکت داد.
وادی دوم به من آموخت که تصاویر ذهنی ما میتوانند اثر شگرفی روی ذهن ما داشته باشند؛ همچنین تفکرات منفی و حرکت در ضد ارزشها نیز میتوانند بر روی ساختار جسم اثر تخریبی فراوانی را ایجاد کنند و خود را بهصورت انواع بیماریهای جسمی و روانی (سایکوسوماتیک یا بیماری روانتنی) نشان بدهند. پیشرفت بیماریهای جسمی و روانی در وجودمان باعث میشود در بروز مشکلات نتوانیم تفکر درست را داشته باشیم و با بروز اولین مشکل، زندگی را در خود تمام شده تصور کنیم و به ناامیدی مطلق برسیم. هرچه در افکار منفی و تاریکیها فرو برویم اعتماد به نفس خودمان را از دست خواهیم داد. زمانیکه به تمام هستی نگاه کنیم خواهیم دید؛ هیچ چیزی جهت بیهودهگی پا به حیات نگذاشته است و هرکدام خدمت و وظیفهای را به عهده دارند. تصورات اشتباه ما باعث شده است نتوانیم به هسته درونی و یا فلسفه وجودی مخلوقات خداوند پیببریم؛ در صورتی که اگر به یک کرم با دید کلی نگاه کنیم خواهیم دید که فلسفه عظیمی در آن نهفته است.
نکته مهم در اینجاست که ما در جهان هستی، تنها و بدون پشتیبان نیستیم و نیروی عظیم و شگفتانگیزی بهنام قدرت مطلق و یا خداوند وجود دارد که میتواند ما را یاری کند که شرط اول آن، دوری از ضد ارزشها و پرداختن به ارزشها و قرار گرفتن در مسیر صراط مستقیم است.
فلسفه وجودی ما و خلقت آنقدر عظیم و ادامهدار است که ما حتی به ذرهای از شناخت آن پی نبردهایم؛ ولی باید امیدواری داشته باشیم و با بروز هر مشکلی ناامید نشویم؛ چراکه پایان شب سیاه سفید است و بعد از سیاهی شب، خورشید عالمتاب طلوع خواهد کرد. وقتی انسان در ناامیدی قرار میگیرد خودش را در چاهی تاریک میبیند که هیچگونه راهی نیست و آنجاست که اعتماد به نفس خودش را از دست میدهد؛ پس باید سعی کرد تا زمانیکه حیات داریم فردی با شهامت و فرمانروای لایقی برای جسم یا شهر وجودی خود باشیم و به آرامی سازندگی را در قسمت جسم، روان و جهانبینی خود بهوجود آوریم و بدانیم هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. اگر فکر میکنیم ارزشی نداریم، مطمئن باشیم که این یک تفکر غلط است؛ همه ما ارزشمند هستیم فقط باید به دنیای درون خودمان برویم و با شناخت تواناییهای درونی خودمان به آنها توان حرکت بدهیم؛ چراکه استعدادها و تواناییهایی در درون ما خفته و نهفته است که با بیدار شدن آنها، ما به بالاترین نقطه انسانیت خواهیم رسید. پس در بدترین شرایط زندگیمان ناامید نباشیم و همیشه این بیت شعر را با خود زمزمه کنیم که: یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور/ کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
نویسنده: راهنما همسفر مریم (لژیون شانزدهم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون شانزدهم)
عکاس خبری: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
320