بسم الله الرحمن الرحیم
دستور جلسه هفته: وادی دوم و تأثیر آن روی من
هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
در وادی اول، آموختیم که با تفکر ساختارها آغاز میشود. بدون تفکر، آنچه هست روبهزوال میرود. آموختیم که باید تفکر کنیم، درست فکر کنیم، قبل از هر انجامی، به انجام و چگونگی انجام فکر کنیم، سعی کنیم به خیلی چیزها فکر نکنیم، آموختیم که تفکر یک حرکت درونیست که ترسیمکننده رفتارهای بیرونی است. تفکر، حرکت از یک نقطه مجهول برای رسیدن به یک نقطه معلوم است برای اینکه مجهول به معلوم تبدیل شود.
تفکر مثبت، رفتار مثبت و رویداد مثبت و تفکر منفی، رفتار منفی، حال بد و اتفاقات بد را به دنبال خواهد داشت. آموختیم که تفکر، آغاز خلق است و هر رویداد، اتفاق و یا هر وضعیتی در زندگی ما به وجود میآید و خلق میشود، نقطه آغاز آن، از تفکر ما بوده است. آموختیم برای درمان اعتیاد باید فکر کنیم و نقشهای دقیق و حسابشده ترسیم نماییم که راه به عقب نداشته باشد.
و اما وادی دوم: هیچ مخلوقی، جهت بیهودگی، قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
زمانی که مصرفکننده مواد مخدر، برای شروع درمان و آغاز سفر اول، به وادی اول میرسد و به آن عمل میکند، وقتی فکر میکند به خودش و کارهایی که انجام داده و تخریبهایی که به وجود آورده، چه موقعیتها و چه فرصتهایی را ازدستداده، چه ضربات سهمگینی به خود و اطرافیان خود وارد کرده، چه آسیبهایی در جسم خود به وجود آورده، زمانی که فکر میکند که چه راه سخت و طولانی را باید برای رسیدن به درمان اعتیاد و جبران تخریبها طی نماید و در پیش روی دارد، در مقابل این هجمه، ممکن است ضعف و ناامیدی بر او مستولی شود. به دنبال ناامیدی، احساس پوچی به او دست میدهد، از خودش و هستی و حتی از خداوند گله و شکایت دارد.
اصولاً، حرکت در مسیر ضد ارزشها و روی آوردن به مسائل منفی و مخرب و خارج شدن از صراط مستقیم، ایجاد حس منفی مینماید، مانند احساس ناامیدی و پوچی. این احساسات خاص زمانی است که انسان از مسیر صحیح زندگی خارجشده است.
در این حالت، از خداوند میپرسد که چرا مرا خلق کردی، چرا بایستی من اینهمه بدبخت باشم، چرا اینهمه خرابکاری کردم چطور میتوانم اینهمه خرابکاری را درست کنم؟
زمانی که مصرفکننده مواد مخدر تصور میکند که همهچیزتمام شده و دیگر نمیتواند به زندگی برگردد، آنطور که وادی دوم اشاره مینماید، در وهله اول، این توجیه است برای فرورفتن بیشتر در تاریکیها و نشان از دست دادن اعتمادبهنفس میباشد. تسلیم در مقابل نابودی محض و عدم تلاش برای رهایی. رسیدن به این نقطه، درست چیزی است که شیطان یا نیروی منفی یا نیروی بازدارنده میخواهد. آرزوی هر فرمانده جنگی این است که حریف، قبل از نبرد، خودش عقبنشینی کند. عقبنشینی ما در مقابل نیروی منفی و دست از تلاش برداشتن و تسلیم شدن در مقابل نابودی، پیروزی راحت و بدون زحمتی است برای نیروی بازدارنده یا شیطان.
وادی دوم، در این مقطع و برای از بین بردن این تفکرات مخرب و ویرانگر و احساس پوچی، بیهودگی و ناامیدی، مطرح میشود. ناامیدی، یکی از مخربترین حسهایی است که ممکن است به سراغ انسان بیاید. انسان موجود قدرتمندی است و خداوند نیروها و قدرتهای عظیمی را به او داده است. نیروی منفی خوب میداند که انسان باوجوداین نیروها و قدرتها، شکستناپذیر است. شیطان، خوب میداند که انسان را از بیرون نمیتواند شکست دهد. به همین دلیل، تمام توان خود را به کار میگیرد، تا این نیروها را از درون، خنثی کند. ناامیدی، یکی از همین ترفندها است.
نیروی منفی، با استفاده از حس ناامیدی، موتورهای تولیدکننده نیروهای انسان را از درون خاموش میکند. اینجاست که انسان از حرکت بازمیماند. خودش، خودش را متوقف میکند، این حس، بهقدری خطرناک است که حتی ممکن است انسان را بهجایی برساند که خودش، خودش را نابود کند و دست به انتحار و خودکشی بزند. همانطور که قبلاً اشاره شد، این، درست چیزی است که نیروی منفی میخواهد. توقف و سکون.
در اینجا مفهوم بازدارندگی نیروی بازدارنده را تا حدی درک میکنیم. شکست انسان با استفاده از نیروی خود انسان. این تکنیک نیروی منفی است. شیطان در مقابل انسان، از تکنیکهای بسیار پیچیده و پیشرفتهای استفاده میکند.
هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد. هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
وادی دوم با پیام بسیار زیبای خود، ما را در مقابل این نقشه نیروی منفی، تجهیز و آماده میکند.
وادی دوم به ما میگوید: هیچ مخلوقی در این جهان و در این هستی به جهت بیهودگی خلق نشده است، همه و همه از ریزودرشت و از اول تا آخر، همه دارای نقش و عملکرد خاص خودشان هستند که هیچچیزی نمیتواند جای آن نقش و عملکرد را پر کند. هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم، همه ما دارای خصوصیات و تواناییهای خاص خودمان هستیم که نظیر آن وجود ندارد. هر یک از ما، نسخهای منحصربهفرد از قدرتها و تواناییهایی هستیم که خداوند به ما داده است.
وادی دوم میگوید: اگر به تمام هستی نگاه کنیم، خواهیم دید، امکان ندارد چیزی را پیدا کنیم که به جهت بیهودگی پا به هستی گذاشته باشد، اگر هم به مطالبی برسیم که تصور کنیم بیهوده است، بازهم باید مطمئن باشیم که این پندار و تصور نادرست ماست و نتوانستهایم به هسته درون یا فلسفه وجودی آن پی ببریم. انسان هم موقعی پا به هستی گذاشت، نیروی مافوق یا قدرت هستی، او را به یک دوراهی هدایت کرد و این دوراهی، یکی تاریکیهاست و یکی روشناییها.
یک مصرفکننده مواد مخدر، ندانسته، راه تاریکیها را انتخاب نموده و در این راه به نقطهای رسیده است که تواناییهای او، زیر خروارهای اعتیاد و تخریبهای آن، مدفونشده و اثری از آن دیده نمیشود. طبیعی است که در چنین حالتی، شخص احساس پوچی و ناامیدی و بیخاصیت بودن کند. یکی از نتایج حرکت در مسیر ضد ارزشها، همین احساس گناهکار بودن و پوچی است.
باید دانست که این وضعیت و این احساس قابلتغییر است و اگر بخواهیم، میتوانیم آن را تغیر دهیم، البته اگر بخواهیم.
آری، اگر بخواهیم میتوانیم همهچیز را عوض کنیم و از پایینترین نقاط، به بالاترین نقاط و جایگاهها برسیم. اگر به آرم کنگره ۶۰ دقت کنید، یک مثلث را در درون دایره میبینید. مثلث، تمثیل حرکت از پایینترین نقطه است، مثلث تبدیلشدن از خط به سطح است. مثلث، اولین شکل هندسی است که شکل میگیرد و به معنی حرکت از پایینترین نقطه است. مانند وضعیت یک مصرفکننده مواد مخدر که میخواهد سفر خودش را برای رسیدن به درمان و جبران تخریبها، باوجود مشکلات گوناگون، آغاز کند.
اما دایره برخلاف مثلث، دارای بینهایت ضلع است، به معنی بیکران، یعنی بالاترین نقاط و جایگاهها. به معنی رسیدن به اوج، یعنی نزدیک شدن بهفرمان عقل، یعنی حرکت در صراط مستقیم. مثلث در درون دایره، تمثیل انسانی است که سقوط کرده، اما با خواست خودش و بهکارگیری نیروهای خفته و خواست الله حرکت میکند و خود را دوباره به اوج میرساند.
فرازی از کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر:
در بعد حیات مادی، چنین است که میبینید، انسان گاهی مانند پرندهای است که بر یک کشتی سوار است و دنیا را از همین روزنه میبیند، و گاهی با یک بلم کوچک تا بیکران میرود و میاندیشد که حتی بلم را به پرواز درآورد و زمانی درجایی میماند و به علت و معلولهای آن، فکر نمیکند. نیک میداند که باید مکان را تغییر بدهد؛ اما در میان آبهای پرتلاطم، اسیر میشود تا به خشکی برسد. طوفان همچنان ادامه دارد و در این مقوله، باید به نیروهای درون خود، فکر کند و از قدرت آنها قوت بگیرد. بایستی خوب جوانب امر را در نظر آورد که چگونه از نیروهای الهی خفته درون، برای آزادی خود از گیر آب سود جوید.
باید ازآنچه توسط حقتعالی در وجود آدمی نهاده است بهجای خود، مورداستفاده قرار بدهیم که معلمی خواهیم بود، برای آینده. در اندیشههای بهتر، وسعت عمل به وجود آورید و برای کشتی خود که لازمه هستی و ادامه حیات در آن است، نوعی دیگر باشید. میدانید که کار ابتدا مشکل است، اما لنگر کشتی را از آب بکشید. شروع حرکت در بیکران و آغازی تازه برای جان بخشیدن میشود.
مصرفکننده مواد مخدر که بهشدت احساس پوچی، یاس، ناامیدی و بیهودگی مینماید، فقط کافیست حرکت کند، فقط کافیست که سفر خودش را آغاز کند و در صراط مستقیم قرار گیرد. در این حالت خیلی زود احساس او تغییر میکند. دیگر احساس پوچی و ناامیدی نخواهد. دیگر احساس ضعف نخواهد کرد، بلکه احساس بودن، مفید بودن و مؤثر بودن در او به وجود میآید و با ادامه حرکت و مخصوصاً، آموزش دیدن و خدمت کردن، این احساس بهشدت تقویت میشود.
تا جایی که دیگر اثری از ناامیدی و پوچی در او مشاهده نمیشود. مصرفکننده مواد مخدر در اوج تخریب، وقتی سفر اول خود را آغاز میکند، حتی بعد از گذشت چند روز و کاهش حتی یک استپ از مقدار مصرفش، تغییرات را در او بهوضوح میبینیم، احیا و تحرک او را میبینیم. تغییرات چهره و تغییرات تفکر و دیدگاه.
در ادامه سفر، او درمییابد که نهتنها به جهت بیهودگی قدم به حیات ننهاده، بلکه برای هدف بسیار والا، مقدس و ارزشمند، پا به عرصه حیات نهاده است. در این حالت، برای خودش و برای زندگیاش و برای خدمتش و برای نقشی که ایفا میکند، بسیار ارزش قائل است، خودش را دوست دارد و دیگران را هم دوست دارد و برای دیگران و برای تواناییهای دیگران هم ارزش بسیاری قائل است، همانگونه که برای خودش ارزش قائل است.
به شما عزیزان توصیه میکنیم، متن کامل وادی دوم نوشته بنیان کنگره ۶۰ در کتاب عشق و همچنین سی دی مربوط به سخنرانی آقای مهندس پیرامون وادی دوم را تهیه، مطالعه و گوش کنید و ببینیم مصرفکننده مواد مخدر برای شروع حرکت و درمان اعتیاد با چه مشکلاتی مواجه است و چه باید بکند.
با احترام مسافر علی خدامی
- تعداد بازدید از این مطلب :
321