در کنگره۶۰ براساس یک تقسیمبندی همه چیز یک صور آشکار و یک صور پنهان دارد. ممکن است یک ویژگی در من به صورت آشکار وجود داشته باشد و خودم آن را حس کنم. اما خیلی وقتها آن صفت و یا ویژگی در من بهصورت پنهان است و خودم هم نمیدانم و ممکن است در آستانه ظهور و یا تولد باشد. در کنگره۶۰ میگوییم: برای اینکه هر چیزی بهوجود بیاید، باید بذر آن را بکاریم و برای اینکه آن دانه یا هسته که همان خواستهی ما میباشد رشد کند، باید در زمین مساعد و مناسب کاشته شود؛ در غیر این صورت محصولی حاصل نمیشود.
اگر صفت یا ویژگی را در کسی احساس کردم، آن صفت یا ویژگی در من بهصورت آشکار یا پنهان وجود دارد. من اگر نسبت به انسانی که کینهجو و بیرحم است، احساس نفرت کنم، آن کینهجویی و بیرحمی در من هم وجود دارد. اگر حس بدی نسبت به این آدم پیدا کنم و با او وارد جنگ بشوم چه اتفاقی میافتد؟ حال مرحله دوم انجام میشود: قضاوت میکنم، قیاس میکنم و حکم صادر میکنم.
وقتی من در مورد یک نفر قضاوت میکنم و حس بدی هم دارم، به محض اینکه حکم صادر کردم، او را به یک مجازات و تنبیه محکوم کردم. درست مثل اینکه من اینجا نشستهام و یک سری موشک دارم و دکمه را میزنم و این موشکها شلیک میشوند و مستقیم در خاک آن سرزمین یا شهرهای آن اصابت میکنند و یا یک سری هواپیمای جنگنده و یک سری سلاح را به سمت شهر وجودی آن شخص شلیک میکنم. ممکن است که آن شخص کیلومترها از من فاصله داشته باشد و یا ممکن است که سالها باشد که همدیگر را ندیده باشیم، اما در آن شخص یک احساس انفجار و ناراحتی بوجود میآید و ممکن است، یک خواب آشفته ببیند و یا یک حالت بدی به او دست بدهد. تا زمانی که من دائما در حال قضاوت کردن، ایراد گرفتن از دیگران، بدگویی کردن از آنها و محکوم کردن دیگران هستم، به این مسائل آگاه نمیشوم و اگر آنها را متوقف نکنم، تمام اساتید هم نمیتوانند باعث شوند که من به مشکلات و صفات ناخوشایندم آگاه شوم.
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
137