English Version
This Site Is Available In English

ما هر چقدر ظرفیت خود را بالاتر ببریم، می‌توانیم مسئولیت محوله را به خوبی انجام دهیم. ( نمایندگی رز تهران)

ما هر چقدر ظرفیت خود را بالاتر ببریم، می‌توانیم مسئولیت محوله را به خوبی انجام دهیم. ( نمایندگی رز تهران)

پنجمین جلسه از دوره سیزدهم سری کارگاه‌های آموزشی - خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی رز تهران با استادی راهنما مسافر پریسا، نگهبانی مسافر مهناز و دبیری مسافر پریا با دستور جلسه «ظرفیت، مسئولیت (قبله گم‌کردن)» روز یکشنبه ۳۱  فروردین‌ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۳:۴۵ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان پریسا هستم یک مسافر.

‎دستور جلسه این هفته ظرفیت، مسئولیت (قبله گم‌کردن) است و در ابتدا می خواهم در مورد ظرفیت صحبت کنم، خداوند به تمام موجودات یک ظرفیت داده است. نفس هر موجودی از ظرفیت او نشئت می‌گیرد و وجودشان نمایان می‌شود. حیوانات و انسان‌ها ظرفیت دارند.

حال انسان، به دلیل اینکه قدرت اختیار دارد، خداوند علاوه بر ظرفیت، مسئولیت هم به او عطا کرده است. مسئولیت چطور پیش می‌آید؟ ما هر چقدر ظرفیت خود را بالاتر ببریم، می‌توانیم مسئول تر باشیم و مسئولیت محوله را به خوبی انجام دهیم.

‎ظرفیت چگونه به وجود می‌آید؟ با دانایی پیش می‌رود. بر مبنای  مثلث دانایی که دارای سه ضلع آموزش، تفکر و تجربه می‌باشد. هرچقدر شخص، داناتر باشد، ظرفیت و نقطه تحملش بالاتر می‌رود و مسئولیت بیشتری به او واگذار می‌شود.مثال دیگر در مورد اضافه‌وزن است.

کسی که اضافه‌وزن دارد آموزش، تفکر، تجربه و ظرفیت این را ندارد که چطور وزن خود را کاهش دهد و کنترل و اختیار جسم خود را ندارد؛ یا وزن خیلی بالایی دارد یا خیلی پایین؛ بنابراین هر مسئله‌ای که برای ما پیش می‌آید باید ابتدا، دانایی و آموزش خود را بالا ببریم.

‎قبله گم‌کردن به چه معنا است؟ کسی که روبه‌قبله است؛ یعنی در مسیر یا راه مستقیم قرار دارد و کسی که از راه مستقیم خارج شود مصداق قبله گم‌کردن می‌شود. ممکن است فرد در یک جایگاهی قرار گیرد و منیت به سراغش آید.

یعنی مثلث دانایی را درک نکرده است. اگر به این شخص مسئولیت واگذار شود، چون تفکر، تجربه و آموزشی ندارد، به‌خاطر ترس از مسیر خارج می‌شود. فرد چون ناامید شده و نمی‌تواند وزن خود را کاهش دهد، قبله خود را گم می‌کند و به عمل اسلیو یا بوتاکس معده روی می‌آورد.

پیام:

خشنودیم که شما درتلاش برای ساختن خود هستید، کارتان در این حیات وحیات بعدی بسیار آسان است...

سخنان استاد در مورد یک سال رهایی مسافر لیلا:

‎خانم لیلا جز یکی از بهترین رهجوهای لژیون بنده است. من فوق‌العاده از ایشان راضی هستم. همیشه مرتب، منظم و روی برنامه بودند. به‌عنوان یک راهنما هیچ ایرادی در ایشان نمی‌دیدم و هرگاه از حال ایشان سؤال می‌کردم، می‌گفت خوب هستم. همیشه گوش‌به‌فرمان بود، شاید برایش  سخت بود؛ ولی انجام می‌داد. خدا را شکر  راهنمایی هم قبول شده است. برای ایشان آرزوی موفقیت دارم.

اعلام سفر:

نام راهنما: مسافر پریسا - مدت تخریب: ۱۴ سال - آنتی ایکس مصرفی: داروهای مخدر - روش درمان: DST- داروی درمان:OT- مدت سفر: 12 ماه - رشته ورزشی: والیبال – مدت رهایی: ۱سال و ۱ ماه

صحبت‌های مسافر لیلا:

‎سلام دوستان لیلا هستم یک مسافر.

‎از وجود تک‌تک شما عزیزان ممنونم. اگر بخواهم در مورد راهنمای عزیزم خانم پریسا صحبت کنم باید بگویم که چقدر این اسم برازنده ایشان است. ایشان با عشقی خالص دست مرا گرفتند و به‌سوی نور هدایت کردند. بسیار برای من زحمت کشیدند که من رهجو، چاره‌ای جز فرمان‌برداری نداشتم.

دوست ندارم از گذشته صحبت کنم؛ چون برای خودم و دیگران تلخ است و نمی‌خواهم این فضای پرانرژی را غمگین کنم. جهان‌بینی به ما می‌گوید انسان یعنی آموزش و خدمت و این سؤال برایم وجود داشت چه انگیزه‌ای برای آموزش و خدمت وجود دارد؟ از سفرم شش ماه گذشته بود، همه کارهایم را انجام می‌دادم؛ ولی هنوز قادر به حل مشکلاتم نبودم، نمی‌توانستم از ضدارزش‌ها دوری کنم و این جنگ درونی من بود.

سفر درمانیم خوب بود؛ ولی در سفر دوم خیلی ضعیف عمل می‌کردم. از راهنمایم سؤال کردم چرا هنوز حالم خوب نیست؟ ایشان گفتند: در مسیر آموزش بمان، این جنگ درون،  یک روز تبدیل به صلح می‌شود و نفس لوامه‌ات بیدار خواهد شد. تصمیم گرفتم به‌جای اینکه در مقابل مشکلات، عذاب وجدان داشته باشم، کلید حل آن‌ها را پیدا کنم.

به گفته‌های آقای مهندس، استاد امین، مشارکت دوستان رجوع می‌کردم و از هر ۱۰ مشکل یکی را حل می‌کردم، حالم خوب می‌شد. زمانی که خدمت به من داده شد، دوباره جنگ از نوع دیگری شروع شد. با خود گفتم تو خدمتگزار کنگره هستی، در مکانی خدمت می‌کنی که بنیان کنگره، حضور دارند و این انگیزه را برای آموزش و خدمت به دست آوردم. هر جا که نیروهای تخریبی و بازدارنده و نفس اماره وجود داشت و من مثل آهوی وادی هشتم، به هوای سبزه‌های کنار جاده، از مسیر خارج می‌شدم، همان دو مؤلفه من را به مسیر بازمی‌گرداند.

خواسته‌ها:

خواسته اول: امیدوارم همهٔ انسان‌ها با هرنوع تاریکی راه رسیدن به روشنایی را بیابند، البته یافتن راه نیمی از کار است و اسیران تاریکی پس از یافتن راه درست، در آن ثابت‌قدم باشند تا به نور و رهایی برسند.

خواسته دوم: در دل بیان شد.

تایپ: مسافر اکرم - لژیون سوم- نمایندگی رز تهران
ویرایش: راهنما مسافر سمیرا - نمایندگی رز تهران
بازبینی: راهنما مسافر فائزه - نمایندگی ارغوان تهران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .