English Version
This Site Is Available In English

پیدا‌کردن نقطه مبدأ با کمک اندازه‌هاست

پیدا‌کردن نقطه مبدأ با کمک اندازه‌هاست

در ابتدای سی‌دی استاد امین، ماه مبارک رمضان را تبریک گفتند و فرمودند که این مبحثی که بیان می‌شود، چون نکته مهم و کاربردی است، دوباره تکرارش می‌کنم.

پیدا کردن نقطه صفر یا نقطه توانایی انسان، مانند همان متدDST که جناب مهندس کشف کردند؛ می‌تواند در زندگی به ما خیلی کمک کند. نقطه صفر یا همان نقطه مبدا، یعنی من دقیقا در کجا قرار گرفته‌ام.

متدDST، از دل ماه رمضان بیرون آمده است. انسان در مسائلی که مشکل دارد و نمی‌تواند آن‌ها را حل کند؛ برای این است که میزان خرابی را نمی‌شناسد و اندازه‌ها را نمی‌داند، پیدا کردن اندازه تخریب، باعث شد مبدا سفر به وجود بیاید و راه درمان کشف شود.

پیدا کردن نقطه مبدا با کمک اندازه هاست؛ تا اندازه‌ها را ندانیم، نمی‌توانیم شروع کنیم. به عنوان مثال برای خرید یک بستنی که قیمت آن ۲۵ هزار تومان بود و وزنش ۶۵ گرم بود، قیمت این بستنی کیلویی ۴۰۰ هزارتومان بود و آن‌قدر هم خوشمزه نبود، مواد تشکیل دهنده آن شیرخشک، شکر و پودرکاکائو بود ولی بهترین بستنی سنتی شیراز که در آن زعفران و مواد مرغوب استفاده شده است؛ کیلویی ۱۵۰ هزارتومان است، ولی چرا ما این بستنی ۲۵ هزارتومانی را می‌خریم؟ چون اطلاعی نداریم که چه چیزی را با چه مقدار می‌خریم؛ از این قبیل چیزها خیلی است که ما می‌خریم، چرا می‌خریم؟ چون اندازه‌ها را نمی‌دانیم.

وقتی وارد سوپر مارکت می‌شویم، باید اول روی جنس را بخوانیم، ببینیم مواد تشکیل دهنده آن چیست؟ یا وزنش را بدانیم و  بفهمیم کیلویی چه‌قدر است؟ آیا خیلی گران می‌شود؟ آیا با قیمت تمام شده کالا اختلاف زیادی دارد؟ خریدن ما، یعنی آن کالا را تایید می‌کنیم و به تولیدکننده می‌گوییم تو نگران فروش نباش ما می‌خریم، تو تولید کن و این خودش یک نوع ظلم است.

اگر خواسته انسان تغییر کرد؛ شرایط تغییر می‌کند، سرنوشتمان عوض می‌شود‌‌، پس ما باید اول اندازه را پیدا کنیم و ببینیم آیا منصفانه است یا نه؟ چرا باید برای دوستی که نه محبت، نه دانایی و نه معرفت دارد وقت زیادی بگذاریم؟ چرا باید برای کسی که به کارهای خودش رسیدگی نمی‌کند؛ دلسوزی بیش از اندازه کنیم؟ محبت هم باید اندازه داشته باشد.

وقتی اندازه را پیدا کردیم؛ مسئله بعد انتخاب در خواسته است مثلا حالا که فهمیدیم قیمت این جنس منصفانه نیست؛ باید انتخاب کنیم که از آن لذت لحظه‌ای بگذریم یا نه! اگر عبور کردیم آن جهش اتفاق می‌افتد‌. جامعه‌ای که مردمانش اندازه‌ها را می‌دانند، سرشان کلاه نمی‌رود و این به مرور زمان در حس انسان اثر می‌گذارد و زندگی انسان را تغییر می‌دهد.

آقای مهندس مبدا را پیدا کردند؛ چون اندازه‌ها را بلد بودند و بعد از آن تغییرات اتفاق افتاد‌. وقتی می‌خواهیم کاری را شروع کنیم؛ باید ببینیم اندازه ما چه‌قدر است؟ نقطه مبدا خودمان را پیدا کنیم و ببینیم کجا هستیم و می‌خواهیم  به کجا برسیم؟ مثلا سفر اولی‌هایی که تحت درمان هستند، شربت مصرف می‌کنند و روزه نمی‌توانند بگیرند؛ باید ببینند نقطه تحملشان چه‌قدر است؟ مثلا سه ساعت، باید از همان سه ساعت شروع بکنند؛ اگر روزه کامل بگیرند، سفرشان خراب می‌شود، چرا سفر خراب می‌شود؟ چون باید انرژی ذخیره شده‌شان را استفاده کنند. باید فاصله آن چیزی که هستی با آن چیزی که می‌خواهی باشی را پرکنی در نتیجه با کمبود انرژی مواجه می‌شوند: خماری، مریضی و بدحالی به بار می‌آورد.

جامعه‌ای که اندازه‌ها را نداند؛ مبدا را نمی‌داند، وقتی مبدا را نداند از انرژی‌های ذخیره شده استفاده می‌کند، بعد شروع می‌کند از درون فرو ریختن. داستان پیامبران در کلام‌الله بسیار مهم است؛ چون خود کلام‌الله می‌گوید: باعث تثبیت فؤاد، یعنی باعث آرامش دل‌ها می‌شود. ویژگی پیامبران این بود که زندگی آن‌ها ۱۰ برابر مردم معمولی سخت بود‌ ولی سختی‌ها را تحمل می‌کردند،مورد آزمایش و امتحان قرار می‌گرفتند و وقتی قبول می‌شدند به آن‌ها رسالت داده می‌شد.مطالبی که در کلا‌م‌الله آمده است؛ هنگامی ارزشمند است که برای زمان خاصی نباشد.

کلمه ظلم به معنای تاریکی است؛ ظالم یعنی کسی که تاریک می‌کند. تاریکی ابزار نیروی منفی است؛ نیروی منفی برای این‌که کارش را پیش ببرد به تاریکی نیاز دارد تا حقایق را پنهان کند، پنهان‌کردن در نور امکان‌پذیر نیست. بعضی انسان‌ها (ظلموا) هستند؛ یعنی دوست دارند خودشان را به انسان‌هایی که ظالم هستند، نزدیک کنند و از آن‌ها خوششان می‌آید و وقتی خودشان را به آن‌ها نزدیک کردند، دیگر از اولیاء کمکی به آن‌ها نخواهد شد. مثل گوشی‌های دوسیم کارته که وقتی از یک خط صحبت می‌کنی، خط دیگر از دسترس خارج می‌شود، زمانی که با دیگری صحبت می‌کنید، دیگر در دسترس نور نیستید‌ تا به شما القاء مثبت کند از دسترس خارج هستید و در نتیجه انسان شکست می‌خورد و ناکام می‌ماند؛ در مرحله دوم اگر از آن‌ها پیروی کردید، فرمان گرفتید و لذت بردید مجرم هستید؛اما ممکن است شخصی از روی ناچاری اطاعت کند و لذتی از آن کار نمی‌برد در این‌صورت شخص مجرم محسوب نمی‌شود.

نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر مهسا رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
ویراستار: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون یکم)
ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون یکم) دبیرسایت
همسفران نمایندگی عمان‌سامانی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .