English Version
This Site Is Available In English

ظرفیت یعنی ظرف وجودی

ظرفیت یعنی ظرف وجودی

جلسه پنجم از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی رازی به استادی همسفر معصومه، نگهبانی همسفر طاهره و دبیری همسفر سکینه با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)» روز سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شاکر و سپاسگزارم که روزی من شد که امروز در این جایگاه خدمتی باشم تا آموزش بگیرم و از راهنمای خوب خودم تشکر می‌کنم که اجازه دادند این جایگاه را تجربه کنم. ظرفیت یعنی ظرف وجودی و این ظرف وجودی انسان‌ها اندازه‌هایش با هم فرق می‌کند و ظرفیت کسب کردنی است. هر انسانی که به دنیا می‌آید یک ظرفیتی دارد، ممکن است در ابتدا ظرفیت کمی داشته باشد اما وقتی روی خودش کار می‌کند و با آموزش دیدن و کسب آگاهی، به مرور زمان نقطه تحملش را بالا ببرد. بالا بردن نقطه تحمل کار سختی است باید بتوانیم این سختی را تحمل کنیم تا رشد کنیم و ظرفیتمان بزرگ شود، چون تغییر به راحتی صورت نمی‌گیرد. مسیر تغییر، سخت و دشوار است، درد و رنج دارد. تغییر خودش مسئولیتی است که خیلی از آدم‌ها از زیر بار این مسئولیت فرار می‌کنند. من خودم فردی بودم که می‌خواستم شرایط و محیط تغییر کند، مسافرم تغییر کند اما در کنگره یاد گرفتم که در اصل باید خودم تغییر کنم. آن تغییری که درست و خودم دوست دارم نه آن تغییری که دیگران دلشان می‌خواهد، چون من اول باید حال دلم خوب باشد تا بتوانم این حال خوب را هم به دیگران بدهم. اگر من حالم با خودم خوب نباشد، می‌شوم یک آدم مرده‌ای که هر چقدر هم تلاش می‌کند تا حال دیگران را خوب کند، نمی‌تواند چون ظرف وجودی من خالی است. اگر چیزی هم بخواهم به دیگران بدهم باید با علم آگاهی و دانایی پر کنم، این علم تنها چیزی است که هر چقدر ظرف وجودی را پر کنیم، پر نمی‌شود من در این مسیر نیاز به راهنما و مربی دارم. زندگی بزرگترین هدیه‌ای است که خداوند به انسان داده است و من همسفر نمی‌دانم چندین سال است که به خدا التماس کرده‌ام تا اذن ورود به این زندگی را به من بدهد تا به این زندگی بیایم و خودم را به بهترین خودم تبدیل کنم.

دوست داشتم خوش باشم و لذت ببرم بعد از آن هم زندگی برایم سخت و دشوار شد و فقط از خدا گله داشتم و می‌گفتم خدایا چرا من؟ همیشه می‌گفتم فقط یک معجزه می‌تواند زندگی من را درست کند و اصلاً فکر نمی‌کردم که زندگی‌ام درست شود و من با بدترین حال ممکن و در سخت‌ترین شرایط  وارد کنگره شدم، چند سالی طول کشید تا مسیر خودم را پیدا کنم و این را قدردان راهنماهای خوبم هستم و راهنما در این مسیر نقش بسیار مهمی برای من داشت، امیدوارم بهترین‌ها نصیب زندگی ایشان باشد. من سعی می‌کنم در زندگی انتخاب‌های درستی داشته باشم اما این‌طور نیست که شرایط سخت، دیگر برایمان پیش نیاید شرایط سخت و دشوار تا لحظه کوچ برای همه انسان‌ها است. من در کنگره یاد گرفتم هر انسانی در هر جایگاهی که است عین عدالت می‌باشد و اگر هم عدالتی نبوده آن جایگاه ماندگاری ندارد، به نتیجه و حال خوب نخواهد رسید. من وقتی به گذشته خودم نگاه می‌کنم، می‌بینم من اصلاً هدفی در زندگی‌ام نداشتم یعنی قبله‌ام را گم کرده بودم، یعنی در زندگی  هیچ هدفی نداشتم یعنی ندیدن نعمت‌ها و شکرگذار نبودم، حتی وقتی فردی هدیه‌ای به من  می‌داد، می‌گفتم ای کاش چیز دیگری به من می‌دادند امیدوارم بتوانم در زندگیم شاکر خداوند باشم و مسئولیت‌هایی که به من واگذار شده مثل همسر بودن و مادر بودن که بزرگترین مسئولیت من است بتوانم به بهترین شکل نقش داشته باشم و موفق باشم، بتوانم به زندگی‌ام عشق بدهم چون خداوند انسان را با عشق آفریده و باید تلاش کنیم با عشق بیشتری نزد خداوند برگردیم و در پیشگاه خداوند سربلند باشیم  و تا لحظه کوچ، هیچ حسرتی نداشته باشیم.

اهدای لوح تقدیر لژیون سردار 

ورود به سفر دوم جهان‌بینی با نوشتن ۴۰ سی‌دی 

رهایی از تغذیه سالم 

مرزبان کشیک: همسفر زهرا
تایپ: همسفر معصومه رهجوی راهنمای همسفر ماهرخ(لژیون اول)
عکاس: همسفر ساناز رهجوی راهنمای همسفر سارا (لژیون سوم)
ویراستاری: همسفر مینا رهجوی راهنمای همسفر بتول(لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر رقیه نگهبان سایت
نگهبان نمایندگی رازی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .