English Version
This Site Is Available In English

ندانی، من را گمراه کرده بود

ندانی، من را گمراه کرده بود

در ابتدا از خداوند متعال بسیار سپاسگزارم که راه کنگره به من نشان داده شد. از آقای مهندس حسین دژاکام، خانواده محترمشان و راهنمای خود بابت تمام آموزش‌های ناب قدردانی می‌کنم.

گم‌شده بودم؛ گریه می‌کردم و مدام از دیگران پرس‌وجو می‌کردم؛ نمی‌دانستم کجا هستم و به هرکسی می‌رسیدم سؤال می‌پرسیدم ولی جواب‌ها من را آرام نمی‌کرد. آری! قبله گم‌کرده بودم و در مسیری قرار داشتم که فکر می‌کردم درست است اما مسیر غلطی بود؛ زیرا هر روز من را از قبله‌ام دورتر می‌کرد. جهل و نادانی من را تسخیر کرده بود و هرچقدر جلوتر می‌رفتم از مسیر درست و صراط‌‌‌ مستقیم دورتر می‌شدم و این ندانی من را گمراه کرده بود. درس، دانشگاه و حتی کلاس‌های مختلف هم به من کمکی نمی‌کرد! تحمل و ظرفیتی برای پذیرش مشکلات اعتیاد نداشتم؛ اصلاً نمی‌دانستم اعتیاد چیست؟ فقط ترکش‌هایی که به جانم می‌زد را خوب حس می‌کردم و اثرش که سال‌های سال با من بود. شبانه روز راز و نیاز می‌کردم تا راهی پیدا کنم و زندگی‌ام را نجات دهم، اما نمی‌شد؛ به هر دری می‌زدم بسته بود تا به خواست خداوند متعال، راه و مسیر برایم نمایان شد؛ حرکت کردم و به‌جایی رسیدم که به آن کنگره ۶۰ می‌گفتند؛ آنجا همان‌جایی بود که خود (قبله‌ام) را پیدا کردم. من خواسته‌ها، آرزوها، استعدادها و توانایی‌هایی داشتم که به من موجودیت می‌داد و از آن بی‌خبر بودم. با گذشت زمان باور من به موجودیت خودم باعث شد که شخصیت من ساخته شود و کار و حرفه‌ام را آغاز کنم و موفق باشم.

هر کس در زندگی بسته به شرایط، سختی‌ها و مشکلات، ظرفیتی دارد؛ بعضی‌ها ظرفشان به مقدار یک قاشق یا لیوان، یک نفر اندازه دیگ و دیگری دریاچه و یکی دریاست. اگر کسی ظرفیت لازم در هر چیزی برایش به وجود نیامده باشد و به آن مسئولیت دهند تخریب ایجاد می‌کند. ظرفیت من پس از آمدن به کنگره، بزرگ و بزرگ‌تر شد؛ اطرافیانم به من این موضوع را گوشزد می‌کردند و من خوشحال می‌شدم؛ چراکه من حتی مسئولیت‌های زندگی خود را به دوش نمی‌گرفتم؛ ولی با گذشت زمان و آموزش‌های کنگره ذره‌ذره توانستم ابتدا ظرفیت خودم را بالا ببرم و سپس مسائل و مشکلات مختلف زندگی‌ام، چه خوب و چه بد، آن‌ها را بپذیرم و بعد از پذیرش مسئولیت‌ها، آن‌ها را خود به عهده بگیرم و دیگر اینکه از کسی توقع نداشته باشم؛ در واقع اینجا بود که خودم را پیدا کردم؛ آن قبله‌ای که گم‌کرده بودم پیدا کردم و محکم به آن چنگ زدم؛ دیگر به خودم باور دارم که کارهایم را به بهترین نحو می‌توانم انجام دهم؛ از خود و زندگی‌ام راضی هستم و احساس خرسندی می‌کنم.

نویسنده و رابط خبری: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر لیلی (لژیون بیست‌ودو)
عکس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون هفتم)
ویراستار: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون بیست‌وچهار)
ارسال: همسفر پگاه خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی شیخ‌بهایی
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .