استاد امین در سیدی گره مسئولیت می گویند: زمانی که یک مسافر و همسفر در سفر اول هستند، از جهاتی بسیار خوب است؛ چرا که فقط به آنها سرویس داده میشود و از آنها پذیرایی میشود. شاید یک سفر اولی از این دیدگاه، به مرزبانان یا راهنمایان کنگره۶۰ نگاه کند؛ به آنها غبطه بخورد و یکی از آرزوهای او این باشد که این جایگاه را تجربه کند. حالا اگر برعکس آن اتفاق بیفتد و یک راهنما یا مرزبان به جایگاه یک سفر اولی غبطه بخورد، بدانید که قطعا دچار گره مسئولیت شده است. در غیر این صورت قائده بر این قرار است که انسان نباید بهگذشته برگردد، مگر آنکه کاری را ناقص انجام داده باشد.
وقتی که در آزمونهای مختلف شرکت میکنیم و قبول میشویم؛ به ما مسئولیتهای زیادی داده میشود. عشق برای انسان سازنده است و او را به زندگی امیدوار میکند و در او انگیزهای جهت تشکیل خانواده ایجاد میکند، ولی اگر به گره تبدیل شود، میتواند فرد را تا سرحد جنون ببرد.
گره در کارها نباید باعث ترس ما شود که ما مسئولیتی را قبول نکنیم، چون انسان در این دنیا اگر مسئولیتی نداشته باشد؛ یعنی در جایگاه انسانی قرار ندارد و همیشه در مسئولیتها است که انسان به قدرت، اعتماد به نفس و انضباط میرسد. پس باید بدانیم که پذیرفتن مسئولیت برای زندگی لازم است. زمانی که یک فرد مسئولیتی را برعهده میگیرد و تصمیم میگیرد مسئولیتهای بعدی را نیز عهدهدار شود و همینطور مسئولیتهای بعدی و بعدی، تا جایی که به دیوار برخورد میکند؛ یعنی اگر به شما پیشنهاد دهند نه نمیگویید و قبول میکنید، این یعنی انسان دچار طمع در مسئولیت شده است و گمان میکند، میتواند کلیهی مسئولیتها را بر عهده بگیرد.
اگر انسان در مسئولیت طمع داشته باشد، دائما بهدنبال این میگردد که دامنهی اختیارات خود را زیاد کند؛ یعنی بهآن اختیاراتی که توسط قانون برای او تعریف شدهاست، اهمیت زیادی نمیدهد و سعی میکند راهی را پیدا کند که از این محدودیتها بتواند فراتر برود. چون اصولا طمع با محدودیت سازگار نیست، چون بیشتر میخواهد. انسان بایستی از آن خطوط عبور کند و آن موقع است که میتواند این خاصیت را در خود ببیند و در پذیرفتن مسئولیتها خواستههای خود را تغییر دهد. خواستهی من این است که آنجا بمانم و میمانم اما تغییراتی اتفاق نمیافتد، اینجا میزان تلاش مهم نیست، تغییر جهت مهم است.
همانطور که انسان حرکت میکند و جلوتر میرود، آموزش میبیند؛ دانایی و مسئولیتهای او بیشتر میشوند. همهی ما انسانها در حال سفر هستیم و بایستی از این مسائل عبور کنیم. سفر ما از نقطهی ابتدایی مسئولیت آغاز میشود تا جایی که بالاترین جایگاه را بهدست آوریم، اما در آنجا تمام نمیشود؛ زمانی تمام میشود که ما کار را به نحو احسنت انجام داده باشیم و دیگران را آموزش دهیم که آنها هم انجام دهند و هنگامی که ما در آنجا نبودیم آن سیستم بتواند به کار خود ادامه دهد. اگر ما نتوانیم بر گرهی مسئولیت غلبه کنیم، آن سیستم وابسته میشود و اگر یک روز نباشیم؛ سیستم نمیتواند به کار خود ادامه دهد و در هم گره میخورند.
چگونه یک مسئولیت جنبه حجاب پیدا میکند و مشکل بهوجود میآورد؟ دو نیروی خیلی قدرتمند میتواند در انسان رخنه کند و او را تحت فشار قرار دهد. یکی طمع انسان و دیگری تکبر است. خصوصیت طمع این است که هرچه به انسان داده شود، برای او کفایت نمیکند و بیشتر طلب میکند. تکبر یعنی انسان خودش را در ماهیت و آفرینش از سایر انسانها متفاوت ببیند و همیشه احساس کند با بقیه فرق میکند. طمع انسان از ترس قدرت میگیرد و ترس از دست دادن باعث به وجود آمدن طمع در انسان میشود و خاصیتی که طمع دارد، این است که هیچ چیزی بهشما احساس رضایت نمیدهد. گاهی ممکن است این خصوصیات در صور آشکار و گاهی در صور پنهان باشد و روح شما از آن بیخبر باشد، ولی در ادامه خود را نشان میدهد.
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر گندم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
70