جلسه هشتم از دوره نهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی باغستان کرج به استادی همسفر عذرا، نگهبانی همسفر بهار و دبیری همسفر اشرف با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت(قبله گم کردن)» روز دوشنبه ۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
سخنان استاد:
از خانم مهین عزیز و خانم بهار عزیز تشکر میکنم که به من اجازه دادند امروز در این جایگاه خدمت کنم. دستور جلسه این هفته من را به یاد سه ضلع مثلث آموزش، تجربه و تفکر میاندازد. قبل از اینکه وارد کنگره۶۰ شوم، زمانی که فهمیدم پسرم مصرفکننده است، انگار تمام بار یک ساختمان را روی دوش خود حمل میکردم. آنقدر اذیت شده بودم که نقطه تحملم به منفی صفر رسیده بود. در خانه کسی جرئت صحبت کردن با من را نداشت. البته من خودم ذهن آنها را میخواندم. آنها با خودشان اینگونه فکر میکردند که من میگویم: «با من جرئت دارید صحبت کنید؟» یا «با من حرف نزنید!» نقطه تحملم تا این حد پایین آمده بود.
خدا را شکر پس از چهار، پنج سال درگیری، به همین شکل وارد کنگره۶۰ شدیم. پسرم کمکم به آرامش رسید و حالش بهتر شد. من هم شروع کردم به نوشتن سیدیها و نقطه تحمل خودم را بالا بردم. بهآرامی پذیرفتم که باید سیدی بنویسم، جایگاهها را تجربه کنم، مسئولیتپذیر باشم و خدمت کنم تا ظرفیتی که در پایینترین نقطه بود، دوباره بالا بیاورم.
یکی از عواملی که در افزایش ظرفیت به من کمک میکند، پذیرش است. ابتدا باید بپذیرم و سپس نقطه تحمل خود را بالا ببرم تا بعداً بتوانم مسئولیتپذیر باشم. جناب مهندس بارها در صحبتهایشان فرمودهاند: «قرار نیست هرکسی که به کنگره ۶۰ میآید و رها میشود، در کنگره بماند. سه تا چهار سال در کنگره بماند و زمانی که مطمئن شد مشکلی ندارد، میتواند برود. اما کسانی که راهنما، مرزبان یا نگهبان میشوند، در کنگره۶۰ بمانند، خدمت کنند و ظرفیت خدمتشان بالا برود.» من دوازده سال است که به کنگره۶۰ میآیم و نرفتهام، چون حس و حال داخل کنگره۶۰ را دوست دارم.
وقتی به گذشته خود نگاه میکنم، به یاد میآورم که پسرم با برادر و خواهرم شبها دور هم جمع میشدیم و میخواستیم کاری کارآفرینانه انجام دهیم. برای مثال، پول از من و کار از دیگری. اما از فردای آن روز که شروع میکردیم، به خاطر مسائل شهرداری، دارایی، بیمه و غیره، کسی مسئولیت انجام این کارها را به عهده نمیگرفت. چون مسئولیتپذیر نبودیم و دانایی آن را نداشتیم. به همین دلیل، نمیتوانستیم کار دستهجمعی انجام دهیم. همهچیز خراب میشد، به بعضیها خسارت وارد میشد، دیگر به ما اعتماد نمیکردند و ناراحت میشدند.
خدا را شکر وقتی وارد کنگره ۶۰ شدم، داناییام بالا رفت و توانستم در صراط مستقیم قرار بگیرم، آموزش ببینم و از ضد ارزشها دوری کنم.
بالا رفتن ظرفیت به دو شکل ارزشی و ضد ارزشی است. ظرفیت ارزشی بسیار عالی است. در کنگره ۶۰ همه در صراط مستقیم هستند، خدمت میکنند، جایگاهها به ترتیب تغییر میکند و از حال خوش بهرهمند میشوند. اما در کار ضد ارزشی، برای مثال، فرض کنید فردی را در شرکتی بهعنوان مدیر بپذیرند، اما چون این فرد ظرفیت، آگاهی و دانش ندارد و با پارتی وارد شده، معلوم است که تخریب ایجاد میکند.
وقتی مدیر میشود، دستورات بیجا میدهد و همه میفهمند که کارش ضد ارزشی است و با پارتی وارد شده. در نتیجه، انفجار سلولی در او به وجود میآید، در دیگران هم تخریب ایجاد میشود و همه از او فاصله میگیرند.
قبله گم کردن دو نوع اجتماعی و الهی دارد. ادم میآید زمانی که اسبابکشی داشتیم، از صبح مشغول جابهجایی بودیم و غروب شروع کردیم به چیدن وسایل خانه. وقتی صدای اذان پخش شد، دیدم دخترم سریع جانمازش را برداشت و شروع به نماز خواندن کرد. وقتی نمازش تمام شد، از او پرسیدم: «نمیدانستی قبله کدام طرف است؟» پاسخ داد: «خیر.» گفتم: «خب، تو قبلهات را گم کردهای، دخترم!» دخترم گفت: «خیر، مامان! مگر ما نمیگوییم خداوند در همهجا حضور دارد؟ پس چه فرقی میکند که من به کدام سمت نماز بخوانم؟»
کلام آخر اینکه در جامعه برای هر چیزی که بخواهیم بخریم، باید بهای آن را پرداخت کنیم. اگر بخواهیم به حال خوش برسیم، باید در جلسات کنگره ۶۰ حضور داشته باشیم، خدمت کنیم و از خود و جامعه جبران خسارت کنیم. برای رسیدن به فرمان عقل، باید از خود بگذریم و جبران خسارت کنیم. اگر از خودم نگذرم، نمیتوانم به خودم برسم. خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
.jpg)
مرزبان کشیک: همسفر دریا و مسافر سروش
عکاس: همسفر پرنیان رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
تایپ: همسفر ریحانه رهجو راهنما همسفر سمانه(لژیون هشتم)
ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باغستان کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
230