آمدی در کنگره، پس قبلهات را گم نکن
بوی گل میآید از گل قبلهات را گم نکن
گر به دست راهنما دادی عنان خویش را
شو مطیع راهنما، پس قبلهات را گم نکن
سالها عمرت دویدی در پی سود و زیان
متصل با راهنما شو، قبلهات را گم نکن
کردهای بی عشق ضایع روزگار وصل خویش
راهنما قبله نمایت، قبلهات را گم نکن
دور کن اینجا ز خود دود و شرار خویش را
کام خود شیرین نما، پس قبلهات را گم نکن
گر هزاران غم تو داري، حال تو نیکو شود
در میان جمله خوبان، قبلهات را گم نکن
گوش کن جانا، که تو در کنگره درمان شوی
قبله گاهت روی جانان، قبلهات را گم نکن
فرصتی تا هست، اندر کنگره خدمت نما
عمر ما کوتاه بود، پس قبلهات را گم نکن
در دو عالم چیست تا که، قیمت یوسف کنی
ای که یوسف بودهای، پس قبلهات را گم نکن
سراینده: مسافر علیاکبر
ثبت: مسافر اسماعیل
- تعداد بازدید از این مطلب :
424