English Version
This Site Is Available In English

کل هستی برمبنای ظرفیت هر موجودی تعریف شده است

کل هستی برمبنای ظرفیت هر موجودی تعریف شده است

جلسه هشتم از دوره سی‌ونهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی عمان‌ سامانی شهرکرد به استادی راهنما همسفر آمنه، نگهبانی همسفر فریبا و دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)» روز یکشنبه 31 فروردین‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را خیلی شاکرم که دوباره اجازه و لیاقت را به من داد که روی این صندلی بنشینم؛ خدمت کنم و آموزش بگیرم. درباره دستور جلسه «ظرفیت، مسئولیت (قبله گم کردن)» باید بگویم یکی از دستور جلساتی است که خیلی حرف برای گفتن دارد و به این صورت است که آقای مهندس حسین دژاکام می‌فرمایند: کل هستی بر مبنای ظرفیت هر موجودی تعریف‌شده و لازم است که ما بدانیم اصلاً تعریف آن‌ها چیست؟

ظرفیت از همان ظرف و گنجایش می‌آید؛ مسئولیت هم از ریشه سؤال و مسئول می‌آید یا کسی که مورد سؤال قرار می‌گیرد. به واسطه مسئولیتی که به او داده می‌شود؛ چیزی که درباره ظرفیت مهم است، در سی‌دی «تزکیه در صور پنهان» آقای مهندس می‌فرمایند: «اگر کسی ظرفیت لازم در او ایجاد نشده باشد و ثروت، مقام یا هر چیزی به او داده شود و آن ظرفیت هنوز در آن شکل نگرفته باشد؛ پلشتی باطن ظهور می‌کند.»

یعنی چه؟ یعنی این‌که انسان در یک فرآیندی قرار می‌گیرد که به‌واسطه انتخاب اشتباهی که می‌کند؛ دچار یک گرفتاری می‌شود و این گرفتاری نه‌تنها برای خودش بلکه برای اطرافیانش هم است، چرا این اتفاق می‌افتد؟ به خاطر این‌که آن زمان و شرایط لازم را برای آن آگاهی که باید لازم بود در آن جایگاه قرار بگیرد کسب نکرده، همان جهان‌بینی که ما در کنگره از آن صحبت می‌کنیم، همان دانایی، دانایی مؤثری که اینجا لازم است تا من ظرفم اندازه آن جایگاه شود و در آن جایگاه قرار بگیرم.

اکنون سؤال اینجاست؟ اصلاً ظرفیت چگونه در من به وجود می‌آید؟ من چگونه می‌توانم ظرفم را بزرگ‌تر کنم که این ظرفیت در من بیشتر شود؟ کلاً مدل هستی، مدل کائنات یا حالا بگوییم خداوند به این صورت است که وقتی قرار است صفتی به من اضافه شود و ظرف من بزرگ‌تر شود؛ می‌آید و من را در دل یک مشکل، سختی یا یک طوفانی قرار می‌دهد؛ مثلاً این‌که الآن همه ما در یک مشکل مشترک به‌نام اعتیاد قرار گرفته‌ایم؛ زمانی که من در این مشکل قرار می‌گیرم این مرحله اول می‌شود، این‌که من می‌خواهم ظرفم را بزرگ‌تر کنم و چیزی که خیلی مهم است این است که همیشه خداوند از سختی‌ها و از رنج، آن گنج را بیرون می‌کشد؛ یعنی خود من به‌واسطه آن رنجی که به من داده می‌شود؛ آن گنج را باید بیرون بکشم، البته اگر آن تشخیص و دانایی را داشته باشم، وقتی من وارد این قضیه شدم، شروع می‌کنم به درد کشیدن، غم و غصه خوردن، تفکر کردن و اینجا دو انتخاب برای من پیش می‌آید.

این‌که اول به این فکر می‌کنم که چرا من؟ چرا شانس من؟ چرا این اتفاق برای من افتاد؟ چرا این مشکلات همیشه باید سر راه من قرار بگیرند؟ و شروع می‌کنم غرزدن و شکایت کردن، همیشه ناسپاسم و همه را غیر از خودم مقصر می‌دانم؛ در انتها کاری که می‌کنم این است که می‌آیم و صورت مسئله را پاک می‌کنم و مثلاً چون این مشکل اعتیاد سر راه من قرار گرفته، طلاق می‌گیرم و قضیه تمام می‌شود؛ این یک طرف قضیه است و طرف دیگر این است که من این مشکل را می‌پذیرم، تسلیم می‌شوم و می‌گویم من از پس حل این مشکل برمی‌آیم، می‌روم و نسبت‌ به آن مشکل یا مسئله، آگاهی پیدا می‌کنم؛ چیزی که همه ما داریم انجام می‌دهیم، یعنی آن انتخاب دوم را انجام داده‌ایم؛ این‌که آمدم و این مشکل را پذیرفتم، شروع کردم به حل آن و در راستای آن شروع به حرکت کردم.

استادان و مکانی هم که انتخاب می‌کنم؛ خیلی مهم است که به‌جای این‌که صورت مسئله را پاک‌ کنم؛ خواستم آن را حل کنم و حرکت من خیلی مهم است. من همسفر به کنگره می‌آیم و می‌روم؛ آیا حرکت درست را انجام می‌دهم یا نه. این‌که در هستی هم مسیر با کنگره هستم یا نه‌؟ فرمان‌بردار هستم یا نه؟ این‌ها خیلی تعیین‌کننده است که اگر من با کنگره هم مسیر شدم‌؛ به‌واسطه آمدن و رفتن، سی‌دی نوشتن، از مهمانی رفتن و از خوشی‌هایم گذشتن‌ و ترجیح دادم که اینجا آموزش ببینم و یاد بگیرم؛ آن موقع وقتی من پوست انداختم و به واسطه آن سختی و رنج بهایش را دادم؛ مرحله مهیا شدن برای من اتفاق می‌افتد، مرحله مهیا شدن آن موقعی است که شرایط رهایی را پیدا می‌کنم؛ آن ظرف یا صفت رها شدن، برای من اتفاق می‌افتد و اینجا باید بهای سنگینی را برای این اتفاق بدهم، زمان زیادی طول می‌کشد که این اتفاق رخ بدهد و ظرفیت یعنی این‌که من فکر نکنم که یک حرکت کوچکی که انجام می‌دهم؛ بلافاصله منتظر نتیجه‌اش باشم.

همان‌طور که در وادی نهم می‌گوید: ذره‌ذره این اتفاق می‌افتد و من باید مرحله‌به‌مرحله جلو بروم؛ اگر من دلم می‌خواهد صفتی به من اضافه شود، مثلاً دوست دارم که پولدار شوم یا استقلال مالی داشته باشم؛ باید نگاه کنم که آیا این ظرف در من وجود دارد یا نه؟ خدا یا کائنات که قرار است این صفت را به من اضافه کنند می‌آیند و به ظرف درونی من نگاه می‌کنند و می‌بینند که آیا من پیش‌ نیازهایی دارم برای این‌که این صفت را در من به وجود بیاورند؟ آیا من آدم بخشنده‌ای هستم یا نه؟ آن عشق در وجودم هست یا نه؟ من انسان‌ها را دوست دارم یا ندارم؟

وقتی‌که دیدند من ظرفیت دارم آن‌وقت است که از آن صفت پولدار شدن یا آن علم یا هر چیزی که دوست دارم را به من می‌دهند و نگاه می‌کنند به ظرف درونی من، بررسی می‌شود که آیا آن چیزها و پیش‌نیازها را دارم؟ سپس آن صفت به من داده می‌شود و زمانی که آن صفت به من داده شد؛ من مورد آزمایش قرار می‌گیرم، آن موقع است که آدم‌های بیشتری را سر راه من قرار می‌دهد که من از آن پولی که به تو دادم، آیا می‌توانی به افراد بیشتری انفاق کنی؟ از آن علمی که به تو دادم، می‌توانی انفاق کنی یا نه؟ یا فقط برای خودت می‌خواهی و این خیلی مهم است که این موارد را رعایت کنیم.

در مورد مسئولیت هم مسئولیت چیزی است که فردی در موقعیتی قرار بگیرد و مسئول جایی شود و تک‌تک ما که اینجا نشسته‌ایم، مسئولیت‌هایی داریم؛ اولین و مهم‌ترین مسئولیتی که داریم، همسفر بودن کنار مسافری است که با او زندگی می‌کنیم و این خیلی مهم است که من بتوانم این سؤال را از خودم بپرسم؛ آیا من مسئولیت همسفر بودن را توانسته‌ام به‌خوبی از عهده‌اش بربیایم؟

زمانی من حقه نفس را می‌خورم؛ حقه نفس چه طور عمل می‌کند؟ می‌آید و من را نابینا می‌کند، نسبت‌ به مسئولیت‌هایی که دارم؛ مثلاً راهنما، ایجنت یا رهجو به کنگره می‌آید؛ خدمت را به‌خوبی انجام می‌دهد یا من راهنما می‌آیم و خیلی خوب حرکت می‌کنم، خیلی خوب رهجوها را راهنمایی می‌کنم و خودم در کنگره حالم خوب است آیا در بیرون از کنگره هم همین‌طور است؟ یا وقتی به خانه می‌رسم؛ این‌طور نباشد و مسافرم را نادیده بگیرم، درصورتی که من ۵۰ درصد قضیه هستم؛ همسفر باید بداند که مهم‌ترین مسئولیتش، همسفر بودن است و در مراحل بعد راهنما بودن، ایجنت بودن یا هر چیز دیگری، همیشه باید به این مسئله حواسمان باشد.

در سی‌دی «گره مسئولیت» آقای امین دژاکام می‌فرمایند: «اولین چیزی که هر مسئولی باید بداند و بفهمد این است که باید قوه‌ تشخیص داشته باشد و بفهمد وقتی‌که به من مسئولیتی داده می‌شود؛ نخواهم از آن مسئولیت سوء استفاده کنم که اگر این کار را بکنم، دقیقاً توهم قدرت یا گره قدرت برای من ظاهر می‌شود و اتفاق می‌افتد و این‌که منیت هم به دنبالش می‌آید و آن مسئولیتی که به من سپرده‌شده را به‌خوبی انجام بدهم.»

کلام آخر این‌که حواسم باشد؛ اگر مسئولیتی به من سپرده می‌شود؛ همیشه این را به یاد داشته باشم که فقط من نیستم که می‌توانم آن مسئولیت را به‌خوبی انجام بدهم و افراد دیگری هستند که شاید بهتر از من آن مسئولیت را انجام دهند؛ این‌که من همه بار مسئولیت را به دوش بکشم، فشاری است که من به روی خودم می‌آورم، دقیقاً مثال آن چیزی که اگر روی قلم بیشتر فشار بیاوری؛ خوش‌خط‌تر نمی‌نویسی، بلکه یا آن قلم می‌شکند یا آن کاغذ پاره می‌شود؛ پس حواسمان باشد که قبله را گم نکنیم و ظرفم به‌ اندازه‌ای باشد که آن جایگاهی که من را انتخاب می‌کند و در آن جایگاه و مسئولیتی که قرار گرفته‌ام، صد خودم را بگذارم و تمام مسئولیتم را انجام بدهم، هیچ وقت قبله‌ام را گم نکنم و در مسیر درست قرار بگیرم.

مرزبانان کشیک: همسفر زری و مسافر ایوب
تایپیست: همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) و همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون نهم)
ویراستاری: همسفر سمیه و همسفر پرتو رهجویان راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) 
ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .