ظرفیت و مسئولیت کلماتی هستند که وقتی در کنگره بیان میشوند، ما متوجه میشویم که در چه موردی صحبت میکنند. وقتی میگویند تو ظرفیت چنین کاری را نداری و در ادامه میگویند اگر این کار را انجام دهی ممکن است ایجاد تخریب کند، یعنی ظرف تو کوچک است و زمانی که ظرف کوچک باشد، مسئولیت هم باید کوچکتر باشد. ظرف ما همان آگاهی و شناخت از اصول و قوانینی است که در کنگره وجود دارد؛ پس اولین کاری که یک فرد برای گرفتن مسئولیت باید انجام دهد، این است که این ظرفیت را در خود به وجود آورد.
ممکن است فردی مسئولیتی را بپذیرد که ظرف او کمی کوچکتر از آن مسئولیت باشد. در ابتدا کمی دچار مشکل میشود. به قول آقای امین، مثل زمانی میماند که ماشین میخواهد از بنزین به گاز تغییر حالت بدهد، یکذره ریپ میزند، کمی میلرزد، و به این طرف و آن طرف میرود تا به گاز عادت کند. انسانی هم که مسئولیتی را میپذیرد، ممکن است در اوایل خدمت دچار سردرگمی و ندانمکاری باشد. مثلاً فردی که مرزبان میشود، چون تا حالا مرزبان نبوده و ظرفیت این کار را نداشته، حالا تازه آن را به دست آورده است و ممکن است مدتی طول بکشد تا کاملاً با این ظرفیت هماهنگ شود.
آقای امین در صحبتهای خود فرمودند که برای قبول مسئولیت، سه پارامتر لازم است. اول اینکه شخص باید دانایی لازم را داشته باشد؛ یعنی آموزش بگیرد، تفکر کند، تجربه کند و به فرمان عقل خود گوش دهد تا داناییاش افزایش یابد. دوم اینکه وقتی مسئولیتی را میپذیرد باید بداند دانش و آگاهی لازم برای آن کار را دارد. اگر هم ندارد، باید برود و آن را کسب کند. طبق صحبتهای استاد امین، ظرفیت چیزی است که به وسیله قلب و حس به وجود میآید. یعنی من باید نسبت به آن کار با قلب و حسم، حس خوبی داشته باشم، حس خود را قوی و پالایش کنم تا بتوانم از پس آن کار به خوبی بربیایم و ظرفم بزرگتر شود.
در جهانبینی ۲ آمده است: «دانایی بیشتر مساوی است با گنجایش و ظرفیت بیشتر». یعنی ظرفیت هرکس به اندازه میزان دانایی او بستگی دارد. در بعضی مواقع در کنگره، با انتخاباتی که انجام میشود، به یک نفر جایگاهی خدمتی داده میشود که وظیفهی آن شخص این است که شرح وظایف یا مسئولیتهای آن جایگاه را کاملاً بداند تا بتواند به بهترین نحو خدمت کند و رشد کند و دانایی و ظرفیت خود را برای مسئولیتهای بزرگتر و بیشتر افزایش دهد.
در مورد قبله که معادل با هدف است، وقتی میگوییم کسی قبلهاش را گم کرده، یعنی یادش رفته برای چه اینجاست، هدف خود را فراموش کرده است. اینکه چه اتفاقی افتاده که الان اینجاست، چه مسیری را طی کرده تا به اینجا رسیده. سفر اولش تمام میشود و فکر میکند به بالاترین مرحله رسیده است؛ به محض اینکه چیزی به او میگویند، میگوید: «من سفر دومی هستم». این توهم دانایی است. دانایی اگر به دانایی مؤثر تبدیل شود، یعنی ظرف بزرگ شده و آنقدر گنجایش دارد که هرچه در آن بریزند جا دارد. و این نکته مهمی است که افراد دچار حقهی فراموشی نشوند.
بعضی افراد که به کنگره آمدهاند و به درمان رسیدهاند، فکر میکنند دیگر هیچ مشکلی ندارند و همه دنیا باید به آنها احترام بگذارند و رعایتشان را بکنند. این افراد کسانی هستند که از نفس، حقه میخورند؛ کسانی که بدون تفکر مسئولیتی را قبول میکنند، بدون اینکه فکر کنند آیا توان انجام آن کار را دارند یا نه. نفس مرتب میگوید: «برو جلو، تو میتونی». اگر بتوانیم در برابر این حقههای نفس، با تفکر و سنجش زوایا، عمل سالم انجام دهیم، موفق خواهیم شد. در غیر این صورت، جایگاهها و مسئولیتها به جای اینکه پلهی صعود ما باشند، باعث سقوط ما و رانده شدن از بهشت دانایی کنگره ۶۰ میشوند. پس کسب جایگاهها بدون ظرفیت، باعث هبوط شده و ما را از هدف اصلی دور میکند.
نویسنده: راهنما همسفر مرجان (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر مرجان (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
135