English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده_ خروج از وضعیت تعادل

گروه خانواده_ خروج از وضعیت تعادل

سلام دوستان زهرا هستم همسفر

ما در این دستور جلسه با کلمات و واژه‌هایی مثل ظرفیت و مسئولیت آشنا می‌شویم. پس باید نگاهی عمیق به این دستور جلسه داشته باشیم. ظرفیت به معنی گنجایش داشتن، استعداد داشتن، قابلیت داشتن، حوصله داشتن، تحمل داشتن و سزاوار بودن است‌. وقتی در یک لیوان بیش از حد آب بریزید و سرازیر شود آن چیزی که مقصر هست لیوان نیست، شما هستید که بیش از ظرفیتش بهش آب داده اید. گاهی آدم‌ها ظرفیت بزرگ شدن را ندارند اگر بزرگشان کنیم گم می‌شوند و دیگر نه شما را می‌بینند نه خودشان را. هرچه دانایی شما بیشتر باشد روح شما عظیم تر است و اشتباهات دیگران را کوچک تر می بینید. کسی که ظرفیت بیشتری دارد صبورتر و در مواجهه با شرایط سخت کمتر، آسیب می‌بیند. هر انسانی با روی آوردن به افزایش آگاهی و نکات معنوی می‌تواند ظرفیت درونی خود را افزایش دهد‌‌.

مسئولیت یعنی تعهد به انجام وظایف معین، به منظور دستیابی به نتایج مورد نظر. کلمه معین اشاره به تعهد همراه با اختیار دارد. از زمانی که انسان آفریده شد با ویژگی انتخاب و اختیار آشنا شد و به خوبی دانست جز مسئولیت جان، مسئولیت جسم و اداره شهر وجودی خودش را نیز دارد. باید دانست عدم ظرفیت لازم در مسئولیت‌ها منجر به تخریب روح و روان و اختلال در عملکرد امور اجرایی ما خواهد شد و جلوی پیشرفت ما را می‌گیرد، و سبب تحریک و به هم ریختگی شهر درونی ما می‌شود، در اینجا همه را مقصر می‌دانیم و طلبکارانه برخورد می‌کنیم و اعتقاد داریم که خود به تنهایی توانستیم وارد این مسئولیت‌ها شویم، بدون اینکه در نظر بگیریم کسی ما را مورد حمایت و کمک قرار داده، در واقع دچار منیت می‌شویم در چنین حالتی می‌گوییم قبله را گم کرده‌ایم.

ظرفیت و مسئولیت لازم و ملزوم هم هستند. میزان آگاهی و دانایی ماست که ظرفیت ما انسان‌ها را کامل می‌کند. انسان‌های مسئولیت پذیر همیشه کاسه ظرفیت و یا ترازوی سنجش خود را پر از آگاهی نگه می‌دارند تا با تفکر و تجربه از آموزش‌هایی که گرفته‌اند مسئولیت خود را به نمایش بگذارند. مسئولیت وظیفه انسان‌ها در برابر خداوند، خود و جامعه است. مسئولیت به معنای متعهد و موظف بودن در برابر کسی یا چیزی، عهده‌دار شدن کار و پذیرش پیامدهای آن می باشد.رابطه عجیبی بین ظرفیت و نقطه تحمل ما و مسئولیت‌های ما وجود دارد. در حالت تعادل هر کدام از ما درست در جایی هستیم که باید باشیم یعنی امکانات، توانایی‌ها و مسئولیت‌هایی داریم که مطابق با ظرفیت ماست. اگر مسئولیت ما اندکی از ظرفیت ما یا گنجایش ما بیشتر شود و از تعادل خارج شود را نوعی بی‌ تعادلی می‌دانیم که اصطلاحاً به آن قبله گم کردن می‌گویند، یعنی خروج از وضعیت تعادل یا به هم ریختن.

بنابراین قبله گم کردن یعنی از تعادل خارج شدن، کم آوردن، خود را گم کردن و از مسیر واقعی یا صراط مستقیم خارج شدن و در نهایت به اصطلاح لکنود شدن( ناسپاس) است. قبله گم کردن یا از تعادل خارج شدن، به معنای این می‌باشد که وقتی مسئولیتی به فردی داده می‌شود چون ظرفیت لازم را ندارد برخوردش با دیگران تغییر می‌کند، حرف زدنش تغییر می‌کند، رفتارهای غیر متعادل از او سر می‌زند و در نهایت باعث خراب شدن حال خودش و دیگران می شود. کسی که مسئولیتی را می‌پذیرد باید دیپلماسی و روابط عمومی و چگونگی ارتباط با جمع و دیگران را نیز آموخته باشد اگر نیاموخته باشد از عهده مسئولیتش بر نخواهد آمد و حالش خراب می‌شود. باید مردم داری را آموخته باشد اگر نیاموخته باشد دچار مشکل می‌شود.

جناب مهندس می‌فرمایند: راهنما شدن در کنگره چیز کوچکی نیست و ممکن است در خیلی از موارد به اندازه سر و گردن از دیگر افراد بالاتر باشند اگر به شما لقب استاد دادند باید بتوانید تحمل و با مردم بد برخورد نکنید، اگر سر لژیون نشستید و یک فرد با موی سپید در لژیون شما قرار گرفت با او درست صحبت کنید همینطور با فردی که از شما کوچکتر است باید درست صحبت کنید، با اعضای دیگر هم باید درست صحبت کنید، خودتان را کنترل کنید آن موقع راهنما هستید. اگر توانستید کاری را انجام دهید و انجام ندادید آن شهامت و قدرت است اگر می‌توانید زور بگویید و نگویید درست است. 

اگر مرزبان هستیم یا راهنما، نباید زورگویی کنیم ،چرا که تخریب آن به خودمان باز می‌گردد. اگر این را بدانیم که اگر ذره‌ای عمل خیر یا شر انجام دهیم به خودمان باز خواهد گشت خیلی حواسمان جمع خواهد شد. کلام آخر اینکه از همه شما می‌خواهم اندکی تفکر کنید اگر در جایگاهی قرار دارید و به شاگردان خود زورگویی می‌کنید این کار را انجام ندهید چرا که به ضرر شخص شخیص خودتان می‌باشد و روزی چنان بایکوت می‌شوید که خودتان هم نمی‌فهمید از کجا خورده‌ اید. اگر کنگره را دوست دارید و همچنین خودتان را، با مردم مردم دار باشید و با مردم با سر شمشیر صحبت نکنید، به مردم کمک کنید و تا زمانی که می توانید خدمت کنید‌.

درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی

جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

اگر آموزه‌های یک ادیب واقعی بر پایه عشق و علاقه باشد می‌تواند حتی کودکی که در روزهای جمعه از رفتن به مدرسه فرار می‌کند را جذب کند و به درس خواندن وا دارد.

رابط خبری:همسفرفاطمه رهجوی راهنماهمسفرزهرا (لژیون دوم)
ارسال:همسفرسمیه رهجوی راهنماهمسفرمهدیه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی زاهدان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .