دستور جلسه این هفته ظرفیت، مسئولیت، قبله گم کردن و ارتباط این سه موضوع با همدیگر است. ظرفیت یا گنجایش در انسان مثال همان استخر آب است که هر استخر گنجایش مقدار آبی را دارد که برای آن ساخته شده است. یک استخر میتواند دو هزار لیتر آب درون خود داشته باشد و استخر دیگر ظرفیتی بیش از هزار لیتر ندارد و اگر آب بیشتری درون آن ریخته شود سرریز میشود یا بالعکس؛ اگر آب کمتری درون آن ریخته شود به چهارچوب استخر آسیب وارد میشود. در انسان هم همینگونه است. ظرفیت وجودی انسانها با یکدیگر فرق دارد و هر کسی به اندازه ظرف و دانایی خودش توانایی دارد.
در اینجا ما با تعادل مواجه هستیم؛ یعنی اگر کسی بیش از ظرف وجودی خود کاری را انجام دهد دچار آسیب و تخریب میشود؛ همچنین اگر کمتر از توانایی که در وجودش هست استفاده کند باز هم دچار آسیب خواهد شد؛ مثلاً شخصی توانایی و ظرف وجودیاش در حد ریاست یک شعبه بانک است؛ ولی او را در حد یک کارمند بانک نگه میدارند یا خودش خواستار ارتقاء درجه نیست، باعث میشود تواناییهای فرد تحلیل رفته و از دانش او که لازمه رشد آن شعبه است استفاده نشود. حالا برعکس هم میتواند باشد.
کسی در حد یک کارمند باشد و او را به ریاست بانک برگزینند؛ چون ظرفیت وجودی او توانایی انجام این کار را نداشته هم خودش و هم آن شعبه دچار آسیب میشود؛ پس ظرفیت وجودی هر انسانی به میزان دانایی او بستگی دارد و هر چه دانایی فرد بیشتر باشد در انجام مسئولیتهایی که به او واگذار میشود تواناتر میباشد؛ بنابراین کسی که بیش از توانایی و ظرف وجودی خودش یا برعکس کمتر از توان خودش مسئولیتی را بپذیرد، از تعادل خارج شده و باعث تخریب خود و دیگران میشود؛ پس ظرفیت وجودی و میزان دانایی هر شخص تعیین میکند که چه مقدار مسئولیتی را به عهده داشته باشد که به اصطلاح قبله خود را گم نکند یا بهعبارتی از هدف دور و از تعادل خارج نشود.
در کنگره جایگاههای خدمتی بسیاری داریم و اگر کسی بدون تفکر و توجه به ظرفیت وجودی و میزان دانش خود خدمتهای زیادی را صرفاً برای رسیدن به حال خوش انجام دهد، مانند همان استخر میشود که اگر بیش از ظرفیتش درون آن آب بریزیم سرریز میشود و به درون چاه میریزد؛ بنابراین در خدمت کردن نباید طمع داشته باشیم و باید خدمتی را انتخاب کنیم که توان انجام آن را داشته باشیم و نسبت به آن دانایی لازم را کسب کرده باشیم.
اگر خواستهای درون من واقعی باشد و من نیازمند آن باشم وقتی در جهت آن نیاز حرکت کنم به تعادل لازم میرسم و باعث ایجاد حال خوش برای خود و دیگران میشوم؛ چون حرکت و خدمت کردن من در جهت نیاز بوده؛ ولی اگر حرکت و خدمت من بهخاطر یک خواسته نامعقول باشد نتیجه عکس خواهد داد؛ پس در مسیر خدمتی براساس نیاز، توانایی و دانش خود حرکت کنیم تا در این مسیر به حال خوش برسیم و از تعادل خارج نشویم که دیگران هم از خدمت کردن ما خوشحال و مسرور باشند.
منابع: جزوه جهانبینی۲، سخنان آقای مهندس و استاد امین
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
611