بسم الله الرحمن الرحیم
دستور جلسه هفته: ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)
اگر قرار است در مورد این دستور جلسه چیزی یاد بگیریم و در جلسات به مشارکتهای اعضا گوش کنیم و همینطور خودمان هم مشارکت داشته باشیم، لازم است که از نگاه بنیان کنگره ۶۰ نسبت به دستور جلسات آگاه باشیم.
به عقیده اینجانب اولین مشارکتی که در خصوص دستور جلسات شنیدن آن بر همه ما واجب و ضروری است، مشارکت بنیان کنگره ۶۰ در مورد دستور جلسات مختلف است که در روز چهارشنبه انجام میشود. ما وقتیکه شنیدیم بنیان کنگره ۶۰ و طراح متد DST و نویسنده کلیه متون آموزشی کنگره ۶۰ و تئوریسین کلیه ساختارهای کنگره ۶۰، در مورد دستور جلسات چه میگویند و چه دیدگاهی دارند، آنوقت تازه میفهمیم که هدف از طرح این دستور جلسه چه بوده است و در مورد چه مسائلی باید صحبت کنیم.
با نگاهی سطحی به کلمات و واژههای دستور جلسه این هفته، میتوان تا حدی به مفهوم آن پی برد، اما برای درک عمیقتر موضوع، بایستی نگاه سطحی را به نگاهی عمیق تبدیل نماییم. در ابتدا نگاهی داریم به واژههای ظرفیت و مسئولیت.
ظرفیت یعنی یک ظرف تا چه اندازهای گنجایش دارد و مسئولیت، از ریشه سئل، سؤال و مسئول، یعنی کسی که مورد سؤال قرار میگیرد و بایستی در قبال مسئولیت خود پاسخگو باشد. مسئولیت یعنی وظایفی که بر عهده ما گذارده شده و بایستی در مقابل سؤالاتی که در ارتباط با آن مطرح میشود پاسخگو باشیم.
برای آشنایی بیشتر با این مفاهیم طبق معمول از مثال کمک میگیریم.
اگر یک لیوان آب را در نظر بگیرید، این لیوان میتواند مقدار معینی آب یا مایعات دیگر در خود جای دهد که به آن مظروف میگویند. اگر ما بیشتر از این گنجایش، آب داخل لیوان بریزیم، آب اضافی سرریز میشود، یعنی ظرف، گنجایش یا تحمل مظروف را ندارد.
مثال دیگر: اگر یک تریلر که دارای پنج محور و هیجده چرخ میباشد را در نظر بگیریم، ظرفیت تحمل و بارگیری این تریلر حدود ۲۴ تن است که با وزن خود تریلر، که حدود ۱۶ تن میباشد، نباید از ۴۰ تن بیشتر باشد، اگر بیش از این بارگیری شود، بایستی منتظر اتفاقات غیرعادی باشیم. مثل آسیب رساندن به پلها و جاده و همینطور خود تریلی.
همانگونه که در وادی نهم توضیح دادهشده، هر چیزی را در نظر بگیریم، نسبت به شرایط و عوامل بیرونی و یا نیروهایی که به آن وارد میشود، یک نقطه تحمل دارد که اگر نیروی واردشده بیش از نقطه تحمل باشد، از وضعیت تعادل خارج میشود. مانند سرریز شدن لیوان آب و یا آسیب دیدن شاسی و فنرهای تریلی و ... .
ما انسانها نیز در مورد مسائل مختلف و عوامل و یا نیروهایی که در زندگی با آنها سروکار داریم ظرفیت یا گنجایش مشخصی داریم. برای مثال، نقطه تحمل ما برای تحمل آب سرد، ممکن است در حدی باشد که بتوانیم حداکثر در آبی با دمای ۱۰ درجه سانتیگراد شنا کنیم، اما اگر دمای آب ۵ درجه و یا کمتر باشد دیگر نتوانیم شنا کنیم.
یا اینکه میتوانیم مسافت ۵۰۰ متر را بدویم و بیشتر از ۵۰۰ متر از تعادل خارج شویم و دیگر نتوانیم ادامه بدهیم. یا مسائل مالی و پول و خلاصه هر موضوعی را که در ذهن خود تصویرسازی کنیم، میبینیم که ظرفیت خاصی داریم که عبور از آن، ما را به آستانه آشوب میرساند و از تعادل خارج میکند.
پذیرش مسئولیت نیز درست به همین شکل است. یعنی ظرفیت و تحمل ما برای پذیرش آن، محدود است. همه انسان ها در زندگی خود دارای مسئولیتهایی میباشند، حالا یکی مسئول اداره یک خانه است، یکی مسئول اداره یک شرکت سهامی است، دیگری مسئول اداره یک مدرسه است، یکی دیگر مسئول اداره یک مغازه یا کارگاه است و یکی مسئول کارخانه و دیگری مسئول یک شهر.
اگر کسی هم پیدا شود که هیچکدام از اینها را نداشته باشد، فکر نکنیم بیمسئولیت است، او نیز مسئول است، حداقل مسئول خودش که هست و مسئولیت خود و شهر عظیم وجودی، بزرگترین و مهمترین مسئولیت هر انسانی است.
رابطه عجیبی بین ظرفیت و نقطه تحمل ما و مسئولیتهای ما وجود دارد. در وضعیت تعادل، هرکدام از ما درست درجایی هستیم که باید باشیم، یعنی امکانات، تواناییها و مسئولیتهایی داریم که مطابق با ظرفیت ماست و اگر مسئولیت ما اندکی از ظرفیت یا گنجایش ما بیشتر شود، از نقطه تعادل خارج میشویم. ما در کنگره ۶۰، این نقطه را، یعنی جایی که شخص مسئولیتش از ظرفیتش بیشتر باشد و از تعادل خارج شود را نوعی بیتعادلی میدانیم که اصطلاحاً به آن «قبله گم کردن» میگویند.
قبله گم کردن، تعبیری از همان خروج از وضعیت تعادل، یا به هم ریختن است. یعنی شخص سرش گیج میرود، نمیداند چه باید انجام دهد، نمیداند به کدام سو باید بایستد و فراموش میکند که چه افرادی و یا چه سیستمی او را دررسیدن به این جایگاه یاری رساندهاند و فراموش میکند که این مسئولیت را چه کسی به او داده است. نمیداند در حوزه مسئولیتش چه برخوردی درست است و چه برخورد و عملکردی نادرست و در قبال مسئولیت خود نمیتواند پاسخگو باشد.
چند سال پیش که کنگره ۶۰ تازه شکلگرفته بود، سیستم اداره کنگره ۶۰ مثل امروز مدون و دارای ساختارهای محکم نبود و نیروی آموزشدیده کافی هم وجود نداشت و این اتفاق زیاد رخ میداد. در آن زمان افرادی که وارد کنگره ۶۰ میشدند، اغلب با روش سقوط آزاد (قطع ناگهانی مصرف) و یا شبه سقوط آزاد و یا سفر اول کوتاه، وارد سفر دوم میشدند و خیلی زود وارد چرخه خدمت و پذیرش مسئولیت میشدند و چون آموزش کافی ندیده بودند و ظرفیت آنها با این سرعت افزایش پیدا نمیکرد، سنگینی کفه مسئولیت نسبت به کفه ظرفیت، باعث میشد تا شخص از وضعیت تعادل خارج شود و به عبارتی قبله خود را گم کند.
آن زمان افرادی بودند که باگذشت مدت کوتاهی از رهاییشان، درحالیکه آموزش کافی ندیده بودند و روش درمانشان هم سقوط آزاد بود و به تعادل نرسیده بودند، به مسئولیتهایی چون دبیری، نگهبانی و حتی کمک راهنمایی میرسیدند و به دنبال آن از تعادل خارج میشدند و حالشان خراب میشد، برخوردشان با دیگران تغییر میکرد، حرف زدنشان تغییر میکرد، رفتارهای غیر متعادل از آنها سر میزد و درنهایت میرفتند و به اعتیاد برگشت میکردند.
بهتدریج با پیشرفت کنگره ۶۰ و طراحی ساختارهای مدون و منظم برای واگذاری مسئولیت به افراد و از سوی دیگر، آموزش کافی برای افزایش دانایی و ظرفیت افراد و آمادهسازی آنان برای پذیرش مسئولیت، باعث شد که بهتدریج این وضعیت از بین برود و ما امروزه مثل آن موقع ها، دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نیستیم و اگر هم وجود داشته باشد خیلی کم و بهندرت روی میدهد.
در حال حاضر افرادی که به کنگره ۶۰ وارد میشوند و سفر اول خود را برای درمان اعتیاد و رهایی آغاز میکنند، حداقل ۱۰ ماه طول سفر اول را پشت سر میگذارند و در طول این مدت، حداقل ۴۰۰ ساعت حضور در کنگره ۶۰ و کلاسهای آن و آموزشهای همهجانبه آن را میگذرانند و بسیاری مسائل را تجربه میکنند و میآموزند که یکی از آنها، آمادگی برای پذیرش مسئولیتهایی چون مهمانداری، نگهبانی نظم یا آبدارخانه است، زیرا همین مسئولیتها نیز بعضاً میتواند باعث حال خرابی بشود. تعجب نکنید، دیدهشده است که حتی مسئولیت آبدارخانه هم باعث از تعادل خارج شدن فرد شده است و همینطور مهمانداری یا نگهبانی نظم، چون ظرفیت این مسئولیتها را نداشتهاند.
هماکنون در کنگره ۶۰، افراد بهتدریج با مقوله پذیرش مسئولیت آشنا میشوند و آن را تجربه میکنند و بهتدریج ظرفیت آنها افزایش پیدا میکند. در سفر دوم حداقل یک سال طول میکشد تا شخص به درجه کمک راهنمایی برسد، البته اگر از آزمونها و دیگر مراحل، با موفقیت عبور کند. در طول اینیک سال نیز شخص نزدیک به ۵۰۰ ساعت حضور در کنگره ۶۰ و کلاسهای آن را تجربه میکند که با احتساب سفر اول، این عدد به حدود یک هزار ساعت میرسد. او در این مدت، مسئولیتهای مختلف ازجمله مهمانداری، نگهبانی نظم، میکروفن گردانی، آبدارخانه، دبیری و استادی را تجربه میکند و آرامآرام برای مسئولیتهای مهمتر، نظیر نگهبانی، کمک راهنمایی و مرزبانی آماده میشود.
پس از گذشت نزدیک به ۲ سال از حضور فرد در کنگره ۶۰، او بهاندازه کافی ظرفیت پذیرش مسئولیت را در خود به وجود میآورد. او اعتیاد خود را درمان کرده است، یعنی در مسئولیت شهر وجودی خود، که شاید بزرگترین مسئولیت است، کوتاهی ننموده و کارش را درست انجام داده است. انسانی که در قبال مسئولیت شهر وجودی خویش کوتاهی ننماید و در قبال آن پاسخگو باشد و مسئول و فرمانده خوبی برای شهر وجودیش باشد، قطعاً در دنیای بیرون نیز میتواند یک مسئول خوب و باکفایت باشد.
او آموزشها را دیده و به آنها عمل کرده است. اگر آموزش ندیده بود و عملنکرده بود، به درمان و رهایی نمیرسید. او در آزمونهایی چون پذیرش مسئولیتهای ابتدایی موفق بوده و حالش خراب نشده است و حال دیگران را نیز خراب نکرده است. دیپلماسی، روابط عمومی و چگونگی ارتباط با جمع و دیگران را آموخته است، اگر نیاموخته بود از عهده همین مسئولیتهای کوچک برنمیآمد و حالش خراب میشد. اگر نیاموخته بود او را بهعنوان استاد جلسه انتخاب نمیکردند و مسئولیتهای دیگر را نیز به او نمیدادند. او مردمداری را آموخته است. اگر نیاموخته باشد در انتخابات نگهبانی یا مرزبانی رای نمیآورد. بعد از همه اینها، نوبت به کمک راهنمایی، نوبت به مرزبانی و در ادامه به مسئولیتهای دیگر مثل ایجنتی و دیدهبانی میرسد.
به قول یکی از اساتید کنگره ۶۰، تکامل در جمع صورت میگیرد. جمع کنگره ۶۰ جمع عجیبی است، در این جمع انسان خیلی چیزها را میآموزد و با آموختن آنها به تکامل میرسد.
در جمع اعضای کنگره ۶۰، باید در صراط مستقیم بود، باید صاف بود، باید درست بود، باید یکی بود، باید پیرو اصول، قوانین و حرمت کنگره ۶۰ بود، باید آموخت و عمل کرد، در غیر این صورت نمیتوان با این جمع هماهنگ شد.
آموزش، تجربه و تفکر است و یا بهعبارتدیگر، دانایی است که ظرفیت و نقطه تحمل ما را بالا میبرد و افزایش میدهد تا بتوانیم حامل و مجری خوبی برای مسئولیتهای خودمان در کنگره ۶۰ باشیم و در مقابل مسئولیت هر زمان مورد سؤال قرار گرفتیم بتوانیم پاسخگو باشیم.
آیا تابهحال به این موضوع اندیشیدهایم که چطور میشود یک مصرفکننده مواد مخدر که بعضاً جایگاهی در اجتماع و حتی در خانواده خود نداشته است، تبدیل به کمک راهنمایی میشود که میتواند عده زیادی رهجو را در لژیون خود راهبری کند و همه آنها حرفشنوی کامل و نهایت احترام را نسبت به او داشته باشند و او بتواند تعادل خود را حفظ کند و یا همان کسی که درگذشته مصرفکننده مواد مخدر بوده، در انتخابات مرزبانی بتواند آرای خود را به سطحی برساند که بهعنوان مرزبان انتخاب شود و مسئولیت یک نمایندگی و صدها عضو آن را به عهده بگیرد و حالش خراب نشود و از تعادل خارج نشود؟
پروسه درمان اعتیاد در کنگره ۶۰ و بهکارگیری متد بسیار پیشرفته DST با استفاده از داروی OT به تعادل رسیدن سیستم ایکس و ساختارهای جسم، روان و جهانبینی، آموزشهای جهانبینی، خدمت کردن و حضور مؤثر در جمع و در کنار همه اینها، استفاده از مکمل ورزش و داشتن رشته ورزشی، ما را به حداکثر تعادل میرساند و در این وضعیت، ظرفیت ما نیز نسبت به نیروها و عواملی که در زندگی با آنها سروکار داریم به نحو چشمگیری افزایش مییابد.
آقای مهندس در سخنان خودشان به نکات بسیار زیبایی اشاره کردند. ازجمله اینکه تمام سیستمها حتی در کائنات به دنبال انسانهایی هستند که ظرفیتشان رو به افزایش است تا به آنها مسئولیت داده شود. در کنگره ۶۰ هم سیستم به دنبال افرادی است که بتواند به آنها مسئولیت بدهد، آنچه مسلم است تا ظرفیت و دانایی مؤثر ما افزایش پیدا نکند، مسئولیتپذیری ما رشد نمیکند و تا همینجا هم هر مسئولیتی که داریم سعی کنیم حافظ آن باشیم و کارمان را درست انجام بدهیم و بتوانیم پاسخگو باشیم. و از همه مهمتر اینکه شکرگزار باشیم و از خداوند بخواهیم ما را در انجام بهتر وظایف کمک کند.
با احترام مسافر علی خدامی
- تعداد بازدید از این مطلب :
376