دهمین جلسه از دوره شصت و دوم سری کارگاههای آموزشي _خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی راهنما تازه واردین همسفر رضوان، نگهبانی راهنما مسافر زهره و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه ( تجربه من از اضافه وزن و تعادل آن با متد کنگره ۶۰ ) در روز چهارشنبه ۲۷ فروردین ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضوان هستم یک همسفر. خداوند را شاکر و سپاسگزار هستم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم، از ایجنت محترم و کادر مرزبانی تشکر می نمایم که اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند. دستور جلسه امروز " تجربه من از اضافه وزن و تعادل آن با متد کنگره ۶۰ " می باشد. قبل از آمدن به کنگره حدود پانزده سال پیش، در سن بیست و هفت سالگی شروع به افزایش وزن کردم، همیشه در حال کاهش وزن، ولی همیشه هم اضافه وزن داشتم و با کالری شمار و دارو، وزن کم میکردم، یکسال و نیم وزن خود را پایین میآوردم، ولی هنوز یکسال نشده بیشتر از قبل اضافه وزن پیدا میکردم.
همیشه درگیر مشکلات قلبی، ضعف پا و زانو درد بودم ولی همه بیماریهای من مربوط به اضافه وزن من بود و هرکس هر کاری میگفت من انجام میدادم، وزن کم میکردم، ولی فقط خود را بیمار میکردم و فوراً چند برابر وزنم اضافه میشد. با همه این مشکلات و بیماریها وارد کنگره شدم. آن زمان ایجنت شعبه، خانم مریم بودند و از ایشان بسیار سپاسگزار هستم؛ من را نزد آقای مهندس بردند و آقای مهندس فرمودند؛ اگر اضافه وزن خود را کم کنم، حالم خوب میشود. من آن موقع ۹۴ کیلوگرم بودم و نمایندگی یاس لژیون جونز نداشت، من توانستم فقط ۴ کیلوگرم وزن کم کنم. لژیون خانم مهری در شعبه یاس باز شد، و من هشت ماه سفر کردم و بیست کیلوگرم وزن کم کردم، از متد آقای مهندس بسیار راضی بودم، یعنی اصلاً به من سخت نگذشت و اصلأ متوجه نشدم که چگونه وزن کم کردم، فقط بخاطر این بود که هرچه آقای مهندس و راهنما به من می گفتند، انجام میدادم و دیگر مشکل زانو درد، ضعف بدن، ریه و تپش قلب من حل شد. بیشترین مشکلی که من را اذیت میکرد مشکل دستگاه گوارش بود که آن هم حل شد. و از آقای مهندس بابت این ابداع بسیار تشکر مینمایم.
در متد کنگره، اول باید ما زبان بدن را بفهمیم و جسم خود را بشناسیم و بدانیم که جسم ما هوشمند است و ما با سی و هشت هزار میلیارد سلول طرف هستیم. به خود بگوییم که غذا نمیخورم، خامخواری میکنم، عمل میکنم یا معده و رودهام را کوچک میکنم و راه کوتاهتر را انتخاب کنیم و به نتیجه مطلوب میرسم. این تفکر درست نیست. روش آقای مهندس بهترین روش ابداع شده است. همه ما میدانیم جسم ما از خاک است و در خاک صد و دو عنصر وجود دارد، پس بدن ما به این صد و دو عنصر نیاز دارد و چون ما نمیتوانیم از خاک استفاده کنیم باید از گیاهان، میوهجات، غلات، سبزیجات و گوشت حیواناتی که از گیاهان استفاده میکنند تغذیه کنیم و بدن ما خود، خودش را بازسازی میکند. خداوند در بدن ما یک انبار قرار داده و باید تمام مواد مورد نیاز بدن در آن انبار باشد تا وقتی میخواهد خودش را بازسازی کند از آن استفاده کند و اگر چیزی کم و یا زیاد باشد، به صورت درد و بیماری خود را نشان میدهد. بدن برای بازسازی استخوان، به کلسیم، فسفر، ویتامین D نیاز دارد و اگر یکی کم و زیاد باشد، ما مشکل بدن درد و مفصل درد داریم و آقای مهندس در سیدی « غذای ما، دوای ما» میفرمایند: که غذای ما اگر به اندازه مورد نیاز مصرف شود، مانند دارو عمل میکند و اگر بیش از نیاز بخوریم، مانند سم عمل میکند. مثلثی که آقای مهندس در متد جونز میفرمایند: غذای مناسب، اندازه مناسب و زمان مناسب است؛ در قرآن هم آمده است که به غذا نگاه کنید که آیا بدن من این حجم از غذا را نیاز دارد؟ آیا ساعت ده شب من نیاز دارم یک بشقاب برنج بخورم و بخوابم یا چه حجم غذایی من نیاز دارم؟ دو چیزی که مشکل جهانی است و بیشتر مردم دچار آن هستند، چاقی و بیتحرکی است و بیشتر بیماریها بر اساس این دو دلیل است. خمر انسان به اندازه قد و وزن انسان کار میکند؛ مثلا اگر من 170 سانتیمتر قد دارم، باید 70 کیلوگرم وزن داشته باشم؛ و خمر و مواد شبه افیونی بدن من باید به اندازه هفتاد کیلوگرم کار کند و هرچقدر بیشتر باشد، برای قلب، کلیه، ریه، زانو و دستگاه گوارش مشکل ایجاد میشود. سه مشکل جهانی را آقای مهندس در کنگره حل کردند که عبارتند از: اعتیاد، درمان چاقی و درمان سرطان که باید ما شکرگزار باشیم که در این مجموعه هستیم.
آمار جهانی نشان میدهد، تعداد افرادی که بر اثر پرخوری و چاقی میمیرند، نسبت به افرادی که بر اثر سوء تغذیه و کمخوری و لاغری میمیرند، بیشتر می باشد. ما میدانیم هر ده کیلو گرم اضافه وزن، مانند یک کیسه برنج است که به ما آویزان باشد و دائم همراه ما است، در خواب، حمام، نشستن و بلند شدن، مسافرت و خرید۰ و چون ذره ذره به ما اضافه شده ما متوجه آن نیستیم. در سیدی « تشنگی» آقای مهندس میفرمایند: که شما نباید بدن را بترسانید و اگر به موقع به بدن غذا ندهید، چون بدن هوشمند است و میداند شما به آن گرسنگی میدهید، هر غذایی به او بدهید مقدار کمی از آن را استفاده میکند و بقیه را ذخیره میکند؛ ولی اگر بداند در طول روز شما به موقع و همه مواد لازم را به اندازه کافی به آن میدهید دیگر ترس ندارد و خودش وزن را کاهش میدهد. مثل کلاغ که میترسد و در تابستان برای روز مبادا گردوها را پنهان میکند یا مانند سگ که استخوان را در خاک برای روز مبادا پنهان میکند. متد آقای مهندس بینقص است و شاید ده الی یازده ماه طول بکشد ولی به نتیجه خوب میرسد. از این که به صحبتهای من توجه کردید ممنونم.
تایپ: راهنما همسفر راضیه لژیون دوم نمایندگی یاس اصفهان
ویرایش: همسفر بدری لژیون ۱۴ نمایندگی یاس اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
47