پنجمین جلسه، از دوره دوم، سری کار گاههای آموزشی-خصوصی کنگره ۶۰، ویژه خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی نسترن اصفهان، با استادی راهنما، خانم مهری، نگهبانی مسافر اعظم و دبیری مسافر عفت، با دستور جلسه «تجربه من از اضافه وزن و تعادل، با متد کنگره ۶۰» روز چهارشنبه ۲۷ فروردین ماه ۱۴۰۴راس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان، مهری هستم یک مسافر، از خداوند بسیار سپاسگزارم بابت این دستور جلسه که برای اولین بار در دستور کار کنگره قرار داده شده و رهاییها را تبریک میگویم و به فال نیک میگیرم و چقدر آدم حس خوبی پیدا میکند انگار که خداوند همیشه مراقب و نگهدار اوست، دیروز جای همه شما عزیزان خیلی خالی بود، دیدار با آقای مهندس و مصاحبههایی که انجام شد، عزیزانی که قبول شدند و کسانی که تلاش میکنند تا مجدداً در مصاحبه شرکت و قبول شوند. امیدوارم بتوانیم این سفرها را بیشتر تجربه کنیم و دست پر برگردیم و احساس میکنم، دیروز هر کسی به نوعی کیسههای خود را پر کرد. اما دستور جلسه امروز، از تجربه خودم بگویم؛ مشکل من، بر میگردد به بدو تولد که با ۷/۵ کیلو گرم وزن به دنیا آمدم، یعنی من با این داستان به دنیا آمدم، داستان من مشخص بوده و در سن نوجوانی، همه بچهها ۳۰ یا ۴۰ کیلو وزن داشتند اما من ۷۰ کیلو بودم، بابت این معضل بسیار تحقیر میشدم و آزار میدیدم.
زمانی که وارد کنگره شدم فقط فکرم این بود که از این رنج بیرون بیایم، من همه راهها را رفته بودم، فقط این اواخر، کوچک کردن معده، ساکشن و پیکر تراشی را نرفته بودم. امیدوارم خداوند، به آقای مهندس همیشه سلامتی و عمر بی نهایت اعطا کنند تا ایشان به عنوان یک بزرگتر همیشه بالای سر ما باشند، واقعاً انسان نوعدوست و دلسوزی هستند که تا این حد به فکر همه هستند. ایشان تنها کسی بودند که مرا درک کردند و دانستند که من چه رنجی بابت این اضافه وزن، تحمل میکنم. من راههای زیادی را رفتم بدون اینکه به نتیجه مطلوبی برسم، بنابراین بیخیال این جسم شدم و به دنبال کسب مقام و قدرت و شهرت رفتم تا بدین وسیله خود را سرگرم نمایم.
در وادی هفت از یافتن راه و آنچه برداشت مینمایم، سخن گفته شده است؛ من در تلاش بودم که با این افیونها، مثل شهرت و کسب مقام و غیره، آن خلأ عمیق، که در اثر اضافه وزن، در درون من بوجود آمده بود را پر کنم. در واقع صورت مسئله را پاک میکردم. سالها با خودم قهر بودم، زمانی که فرزند دوم را باردار شدم، وزن من به ۱۵۰ کیلو رسید و این دیگر یک فاجعه بود و برای یک زن، نوعی مرگ محسوب میشود.
کم کم تمام بیماریها برای من بوجود آمد. فشارخون، ویار بارداری، کیست کلیه، سنگ صفرا، چربی کبد به علاوه ظاهری بسیار زشت که مجبور بودم با لباسهای گشاد، آن را بپوشانم تا از دید دیگران مخفی بماند. در آن دوران، بسیار خودزنی میکردم، از بدن خود بسیار زیاد کار میکشیدم و جسم خود را اذیت میکردم که گاهی خودم دلم برای خودم میسوخت. در واقع میتوان گفت که من اعتیاد بسیار وحشتناکی داشتم، چه در صورآشکار و چه در صورپنهان که خود از آن بی خبر بودم، اما خداوند یک جایی مرا مورد لطف و عنایت خاص خود قرار داد و من وارد کنگره شدم و هیچ وقت باورم نمیشد که راه درمان من در این مکان باشد. وارد کنگره شدم و در کمال ناباوری، توانستم وزن ۱۵۰ کیلو را به ۱۲۰ کیلو کاهش بدهم. من دائم مریض بودم و مشکلات من روز به روز بیشتر میشد، چون روشهای نادرستی را تجربه کرده بودم، هر کس، هر کاری یا هر پیشنهادی میداد، بدون تفکر و تحقیق آن روش را انجام می دادم و هرگز فکر نمیکردم که در پایان چه اتفاقاتی ممکن است برایم رخ دهد. پوکی استخوان شدیدی گرفتم، ضعف عضله گرفتم، دیسک هایم سیاه شد و تحلیل رفت، بهخاطر فقر بدن و کمبود مواد غذایی که از رساندن آن به جسم خود دریغ کرده بودم، جسم را تا سرحد نابودی سوق داده بودم. تا روزی که آقای مهندس این پیام را به من دادند که مهری دیگر راهی نیست. من آن روز یک تکانی خوردم و با استفاده از روش ابداعی جناب مهندس، توانستم پس از یک سال و خورده ای وزن خود را به ۷۸ کیلو برسانم و تا حد زیادی از آن مشکلات رها شدم.
میخواهم این مطلب را بگویم که بهترین و زیباترین و مفیدترین روش، در عصر حاضر همین روشی است که جناب مهندس در اختیار ما قرار دادهاند، یعنی ایشان یک تئوری را بیان میکنند که نظیر آن در هیچ کجای دنیا نیست.
خیلیها میگویند باید فعالیت زیادی بکنید یا باید ورودی را کم نمایید یعنی نخورید! در حالیکه تئوری آقای مهندس و فرضیهای که ارائه دادند، حکایت از این دارد که انسان اگر گرسنگی بکشد و دچار فقر بشود، جسم میترسد و همین ترس باعث میشود که مرتبا در حال ذخیره کردن باشد و حتی اگر انسان آب هم بخورد، چاق میشود، اضافه وزن، فقط در اثر پر خوری بوجود نمیآید بلکه در اثر نخوردن یا غلط خوردن هم هست.
الان دنیا دست گذاشته روی تغذیه و فعلا «جنگ غذا و دارو» را داریم، فقر را زیاد کردند و با سیستم های دارویی میخواهند فقر بدن را کم کنند بخصوص روی خانمها بیشتر دست گذاشتهاند و من امروز به یک کالا تبدیل شدهام. مرا از جایگاه مادری و آشپزخانه گرفتهاند و وارد بازار کار کردهاند، آن وقت غذاهای فست فود، بیرونی و آماده و... که گریبان همه ما را گرفته است. به نظر میرسد همه اینها طبق برنامه پیش رفت تا رسید به عملهای زیبایی و پیکر تراشی، مکملها و دیگر فجایعی که متاسفانه در جوامع رشد کرده و به اوج خود رسیده.
ولی ما جایی نشستهایم که بین ما و آن همه درد، دیواری محکم و سدی نفوذ ناپذیر ایجاد کرده و میگوید از همه اینها بیرون بیا و یک راه حل ساده، راحت، آسان و کم هزینه را برایمان در نظر گرفته و آن چیزی نیست به جز تغذیه سالم.
یک فرمول خیلی ساده میگوید صبح که از خواب بیدار میشوی، باید یک لیوان آب ولرم بخوری، سپس باید تخم مرغ آبپز بخوری که غنیترین ماده غذایی است و پروتئین لازم را در اختیار این جسم بگذار، ۲۰ دقیقه قبل از ناهار و شام، باید سالاد بخوری که ویتامینها و املاح معدنی را به بدن برسانی، خوردن سالاد همراه با غذا و یا بعد از غذا، اشتباه است چون فاسد میشود و باعث ازدیاد سموم بدن میگردد، به دلیل اینکه بدن ما قادر نیست پروتئین را ذخیره کند، باید هر روز پروتئین لازم را در اختیارش قرار داد تا به ترمیم و بازسازی خود بپردازد.
فاصله شام تا خواب باید ۳ ساعت باشد و هر روز ما باید فعالیت بدنی که راحتترین و بهترین آن پیادهروی هست را داشته باشیم، به همین سادگی، اصلاً هم کار سختی نیست تا جسم بتواند آرام آرام از این فقر بیرون آید و به یک امنیتی برسد و اعتماد کند و مطمئن باشد که من هر روز رأس یک ساعت مشخص، یک میزان مشخص مواد غنی به او میرسانم آن وقت خودش شروع میکند اضافات را بیرون میریزد.
حداقل ۱۱ ماه تا ۱ سال طول میکشد تا جسم به این مرحله برسد و خودش را با شرایط جدید وفق دهد.
برای سفر اولیهای عزیز میگویم؛
اگر درکنار OT، این فرمول تغذیه سالم را هم اجرا کنید، بعد از سفر اول، بهترین حال را تجربه خواهید کرد.اگر رعایت نکنید، وقتی که وارد سفر دوم میشوید، مشکلات زیادی برایتان بوجود میآید، سیستم عصبی با دارو کاملاً ترمیم میشود ولی عضله و استخوانها تحلیل میرود و درد در نواحی عضلات شروع میشود. شما فکر میکنید که هنوز نیاز به دارو دارید و یا در خواست سفر مجدد دارید، درحالی که مشکلات بعد از سفر، به خاطر سوءتغذيه است. توصیه میکنم یک سفر اولی قبل از اینکه وارد لژیون جونز بشود، وقت بگذارد و ۱۰ تا سیدی «ساختمان جسم و اضافه وزن» را گوش کند تا درک و آگاهی بیشتری نسبت به این قضیه پیدا کند و بداند که نیاز به خوردن این همه مکمل ندارد.
من احتیاج ندارم این همه مکمل بخورم، چون ما D,sap را داریم، اصلا این معجون، معجزه قرن است، اگر مفید تر از OT نباشد، کمتر از آن هم نیست. میتوانم بگویم این دو ماده، هر دو حیاتی و بسیار ارزشمند هستند. چرا منیزیم بخورم و چرا ویتامین D بخورم! من اگر هر روز ۲۰ دقیقه در مقابل نور خورشید باشم، احتیاج به ویتامین D ندارم که با خوردن این مکملها و ویتامینها، سنگ صفرا بگیرم، سنگ کلیه و
اینقدر این فرمول ساده و روان است که حتی فکرش را نمیکنید و پس از گذراندن این پروسه از ناباوری مطلق به باور واقعی خواهید رسید، فقط خواهش میکنم حتماً سیدیهای مربوطه را گوش بدهید. خیلی هم ممنونم که اجازه دادید امروز من استاد باشم و بی نهایت از آقای مهندس سپاسگزارم بابت فرمولهای ساده، راحت، ارزان ارزشمند و قابل اجرا که به رایگان و با عشق در اختیار ما قرار میدهند.
خدایا آنقدر به ما معرفت بده تا قدر این مکانی که در آن حضور داریم و قدر استاد بزرگوارمان را بیشتر بدانیم و پیوسته شاکر نعمتها باشیم.
تایپ: مسافر ثمره، لژیون پانزدهم نمایندگی نسترن اصفهان.
ویرایش: مسافر کبری ، لژیون یکم، نمایندگی نسترن اصفهان.
بازبينی و ارسال: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
65