جلسه یکم از دوره پنجاه و نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سمنان، با استادی ایجنت محترم مسافر حسین، نگهبانی مسافر سعید و دبیری راهنمای محترم مسافر امیر، با دستورجلسه «تجربه من از اضافه وزن و تعادل آن با متد کنگره 60» در 28 فروردین ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم مسافر خدا را شاکرم که این توفیق نصیب من شد تا در خدمت شما دوستان باشم. سال نو را به شما دوستان عزیز تبریک میگویم و امیدوارم که سال پر خیروبرکتی را در کنار هم داشته باشیم. با توجه به سال جدید بر خودم لازم دانستم که مواردی را جهت یادآوری باهم به اشتراک بگذاریم به همین دلیل جلسه را به دو قسمت تقسیم میکنم در ابتدا در مورد دستور جلسه صحبت خواهم کرد و در ادامه مواردی را باهم مرور میکنیم تا بتوانیم سال جدید را در کنار هم حرکت کرده، پیشرفت کنیم و به اهدافمان در کنگره 60 برسیم.
در مسیر که میآمدم به این نکته فکر کردم که هدفی دارم که از تهران به اینجا میآیم تا به خواستههایم برسم که این خواستهها میتواند آموزش یا خدمت یا هر چیز دیگری باشد. من برای رسیدن به این خواستهها نیازمند اتومبیلی هستم که با راحتی و امنیت به اینجا رسیده و به کارهایم بپردازم. انسان بهعنوان موجودی که خیلی پیچیده و عجیب است بهنوعی نفس میباشد برای رسیدن به خواستههایش وقتی وارد زمین میشود نیازمند این است که درروی این کره خاکی ابزاری داشته باشد که بتواند به خواستههایش برسد.
.JPG)
تعریف نفس را همهی ما میدانیم، چیزی است که تعیین موجودیت میکند هم در ظاهر هم در باطن و نشانهاش این است که خواسته دارد رسیدن به خواستهها لذت زندگی را دوچندان میکند اگر حرکت و تلاشی بکنیم که خواستههایمان در زندگی برآورده نشود احساس رضایتمندی در ما ایجاد نمیشود. اگر بخواهیم به خواستههایمان برسیم بسیار بسیار مهم است که جسم را بهعنوان ماشینی که در اختیار من قرارگرفته است بشناسم و به توانمندیهای آن و نیازهای آن آگاهی پیدا کنم تا بتوانم بهدرستی از آن استفاده کنم و این برمیگردد به وادی اول که چقدر مهندس متفکرانه این دستور جلسهی اضافهوزن را بعد از دستور جلسهی وادی اول گذاشتهاند درصورتیکه میتوانستند در طول سال به این دستور جلسه بپردازند.
ما از این نکته نتیجه میگیریم که مهندس میخواهد که ما در مورد این دستور جلسه اول فکر کنیم و نوع نگرشمان را به جسم، دنیای پیرامون، نفس و خواستههایمان تغییر دهیم تا بفهمم که چه نوع زندگیای را برای خودم میخواهم رقم بزنم، اگر تا الآن شرایط مناسبی در زندگی نداشتهام به خاطر اینکه تفکر درونی من درست نبوده است چون ما اکثر اوقات در درون خودمان زندگی میکنیم و با یکسری چالشها دستوپنجه نرم میکنیم، شناخت درست از جسم منوط به این است که اطلاعات دقیقی در مورد آن داشته باشیم تا من را به تعادل لازم برساند، بنا به گفتهی مهندس که آبروی علم به عمل آن است آیا این علمی که برای چاقی و اضافهوزن وجود دارد نتیجهی درستی برای به تعادل رساندن داشته است یا در موردبحث اعتیاد کدام روش بیرونی توانست من را به درمان برساند.
وقتی ریشهی تفکر درست میشود و جسم را بهدرستی میشناسیم و بستر را برایش فراهم میکنیم جسم آنقدر هوشمند است که این کار را خودش انجام میدهد. اگر در بیرون از کنگره به کسی بگوییم که ما با مصرف مواد به درمان میرسیم شاید باور نکند ولی این کار اتفاق افتاد، من مواد مصرف میکردم و دوباره با مصرف مواد در کنگره به درمان رسیدم. اولین پیام کتاب 60 درجه در مورد اندازه است که میگوید من آب میآورم تو آنقدر بنوش که سیراب شوی. من با چه تفکری دارم موادم را مصرف میکنم اما چگونگی مصرف مواد و اندازه دانستن، شرط بسیار مهمی است.
.JPG)
در کنگره اول اندازه هاو TDS را برای ما مشخص میکند در بحث اضافهوزن هم قرار نیست کسی چیزی نخورد چون با تحتفشار قرار دادن بدن و ریاضت کشیدن همانند سقوط آزاد، بدن بعد از رهایی سریعاً و بیشتر از قبل مواد مصرف میکند، در زمان کرونا که باشگاهها تعطیل شد و فعالیتهای ورزشی محدود گردید من از 86 کیلو به 105 کیلو اضافهوزن پیدا کردم تا جایی که دایرهی فعالیتهای من محدودشده بود و به آن خواستهها و توانمندیهایی که داشتم نمیرسیدم راه رفتن، نفس کشیدن و دویدن برایم سخت شده بود با همین سی دیهای آموزشی اضافهوزن آقای مهندس با خودم برنامهریزی کردم، در قدم اول ترازو تهیه کردم و هرروز صبح وزن خود را یادداشت میکردم و به غذای خودم فکر کرده و نگاه مینمودم چون قرار نبود که من بدن خود را ریاضت بدهم، من سیر بودم ولی میل درونی من میگفت که دوباره غذا بخورم همانند ماشینی که باک بنزین آن پر است و شما بخواهید مجدداً باک آن را پر نمایید.
این برمیگردد به تفکر وادی اول که من چگونه به جسمم نگاه میکنم، آیا از روی ترس است؟ غذا را میگیرم انبار کرده و تبدیل به چربی میکنم؟ برای اینکه در آینده از آن استفاده کنم؟ این ساختار سلولی بدن است که فکر میکند شاید غذا به او نرسد. در انتها به این نتیجه میرسیم که چقدر در کنگره حال ما خوب میشود، وارد کنگره شدیم مصرف مواد را کنار گذاشتیم درمان شدیم و به تعادل رسیدیم درمان سیگار را انجام دادیم و ورزش را در کنار آن ادامه دادیم و حالا میفهمیم که چقدر مهندس ما را دوست دارد و چقدر عاشقانه به فکر ما بچههای کنگره میباشد، تا ما بتوانیم اینزمانی را که بهعنوان عمر در زمین به ما تعلقگرفته است به خواستههای بیشتری برسیم و از زندگیمان لذت ببریم و معنای زندگی را درک کنیم. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید بسیار از شما تشکر میکنم.
در ادامه انتخابات نگهبانی در شعبه برگزار گردید
در پایان مسافر محمدعلی به عنوان نگهبان 14 جلسه از دوره پنجاه و نهم انتخاب شد
.JPG)
عکاس : مسافر کاوه لژیون دهم
نگارش متن : مسافر هاشم لژیون هشتم
ارسال مطلب : همسفر قادر لژیون ششم
مرزبان خبری : مسافر رامین
- تعداد بازدید از این مطلب :
325