دهمین جلسه از دوره پنجاه و ششم کارگاههای آموزشی عمومی صبحگاهی کنگره ۶۰ نمایندگی پارک لاله، به استادی راهنمای محترم جونز مسافر رضا، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر مسلم با دستور جلسه «تجربه من از اضافه وزن و تعادل ان با متد کنگره۶۰» سهشنبه 27 فروردین۱۴۰۴ ساعت ۶:۰۰ صبح آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
.jpg)
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر. با وضعیت بسیار تاسف باری وارد کنگره شدم و علاوه بر مصرف مواد؛ اضافه وزن نیز داشتم.
از لحاظ جسمانی کبد خرابی داشتم و فشار خونم بالا رفته بود و حتی قادر به راه رفتن نبودم. سال های زیادی بود که صبح ها بیدار نمی شدم یعنی قادر به بیدار شدن نبودم.
با ورود به کنگره دیگری خبری از مواد و سیگار نیست و حتی قادر هستم با دوچرخه مسافت زیادی را طی کنم تا در جلسات حضور داشته باشم.
خداوند را به خاطر نعماتی که به برکت حضور در کنگره از آن ها بهره مند هستم شکر می کنم. بزرگترین مسئله ای که در کنگره آموختم این بود که آن چیزی را که متوجه می شوم را به مرحله عملیاتی در بیاورم.
با ورود به کنگره حتی بعد از این که جدول محاسبات دارو را یاد گرفتم؛ تازه متوجه شدم که من حتی مصرف مواد را هم بلد نبودم. در دوران مصرف مواد زیادی را مصرف می کردم اما در کنگره متوجه شدم نیازی به آن همه مواد نداشتم. بعد از این که متوجه این موضوع شدم فهمیدم که راه را اشتباه رفته ام.
در لزیون تغذیه هنگامی که فهمیدم نیم ساعت قبل از غذا باید از سالاد استفاده کنم ناخودآگاه متوجه شدم حدود 15 کیلو گرم از وزنم در مدت چند ماه کاسته شد و با درک این موضوع به طور منظم در لزیون جونز شرکت کردم.
از گفتار آقای مهندس به عنوان مرجعی که حقیقت را بیان می کند شروع به تقلید کردم و مصرف سالاد جزوه عرف برنامه روزانه من شد.
با حضور مستمر در لژیون تغذیه سالم متوجه شدم که باید مصرف تخم مرغ به برنامه اضافه شود. اما بعد از مدتی بر اساس میل شخصی با خودم گفتم چیزهای دیگری هم به تخم مرغ اضافه کنم.
با کاری که انجام دادم به یک سری از حقایقی که وجود دارد رسیدم. هنگامی که برای صبحانه دو عدد تخم مرغ می خوردم تا ساعت 2 بعدازظهر سیر بودم.
اما بعد از این که همان تخم مرغ را با یک کف دست نان مصرف می کردم ساعت 12 ظهر گرسنه می شدم!
بعد از آن تخم مرغ را با نان و کره خوردم و ساعت 11 گرسنه شدم و یا زمانی که به تخم مرغ نان، کره و خرما اضافه می کردم ، ساعت 10 صبح گرسنه ام می شد!
بعد از این اتفاقات و شعبده بازی که رخ داده بود متوجه شدم بین نیاز و خواسته من تفاوت بسیار زیادی وجود دارد. نیاز من تخم مرغ آب پز بود اما خواسته من نان، خرما و کره بود.
و هرچقدر خواسته های من بیشتر می شد من تشنه تر می شدم. انسان هایی که دنبال خواسته های خود می روند ؛ دچار تشنگی می شوند و این قضیه هیچ فرقی نمی کند در چه مقوله ای باشد.
بعد از این که نیازهای واقعی را می شناسیم زندگی بهتری را تجربه خواهیم کرد. بعد از شناخت نیازهای واقعی آن ها را می نویسیم و با نوشتن سی دی ها و عملیاتی کردن آن ها به راحتی آموزش ها را دریافت خواهیم کرد.
.jpg)
آقای مهندس درسی دی های مختلف این آموزش ها را به ما توضیح داده است و امروزه در کنگره نیازهای واقعی خود را از لحاظ جسمی و روحی می شناسیم. با پی بردن به این نیازها جسممان فعالیت خود را به بهترین شکل ممکن انجام می دهد.
تایپ و پیاده سازی و انتشار: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
1208