جلسه دوازدهم از دور ششم جلسات لژیون سردار مسافران نمایندگی دانیال اهواز با استادی مسافر دنور سجاد، نگهبانی دنور میثم و دبیری مسافر ایمان با دستور جلسه « وادی اول و تاثیر آن روی من » در ساعت 15:30 روز یکشنبه 24 فروردین ماه 1404 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سجاد هستم مسافر،تشکر میکنم از آقا میثم نگهبان لژیون و آقا امین ایجنت محترم و کلیه راهنمایانی که حضور دارند و به بنده اجازه دادند خدمتگزار باشم تا اینکه آموزش ببینم. قبل از اینکه در مور دستور جلسه لژیون سردار صحبت کنم با اجازه راهنمای بزرگوارم روز شنبه بنده به تهران رفته بودم برای آزمون مرزبانی پارک، به پیشنهاد راهنمایم که به بنده می گفت به آکادمی بروید به تهران سفر کردم برای ارتباط گرفتن و جواب خیلی از سوال هایم از کنگره ۶۰ ،من در سفر اول سیستم کنگره را حسابگرانه میدیدم وابتدای سفرم همیشه در حال حساب وکتاب کردن مبالغ دریافتی کنگره در ذهن خود بودم، در مورد این موضوع همیشه ذهنم درگیر بود با راهنمای خود گفتگو کردم ایشان فرمودند: سوال ها را در ذهنت داشته باش و فعلا به سفر خود ادامه بده در خواست اصلی شما درمان اعتیاد است، سفری که به تهران رفتم با وجود مشکلات در زندگیم با شنیدن صحبتهای دیدبان محترم آقای اشکذری، جواب خیلی از مسائل را پیدا کردم، این هم از برکات ونعمت های کنگره ۶۰ میباشد که پاسخ سوال های خود را در صحبت های دیدبان محترم پیدا کردم، یکی از جالبترین نکات این بود که آقای اشکذری گفتند: ما شما را قبول کردیم وب ه شما مسئولیت دادیم تا شما خودتان را قبول کنید. شما در این ۱۴ماه مسئولیتی دارید میتوانید آن را انجام دهید ومن در زندگی خود از آن استفاده کردم و توانستم راه حلی برای مشکلاتم پیدا کنم.

و اما در مورد دستور جلسه با تفکر ساختارها آغاز میگردد وبدون تفکر آن چه هست روبه زوال می رود، خیلی جاها از سیدیهای کنگره در پیام های مهم مانند:«لنگر کشتی را بکشید» یا «تقدیر» یا آنجا که مهندس عزیز در کتاب ۶۰ درجه ۵۴ روز طولانی، در پله ایستاده اند ودر مورد تفکر صحبت میکنند را خوانده ام وبه این نتیجه رسیدم که با تفکر و فکر کردن راه پیدا خواهد شد در پایان سفر اول به خود گفتم که از این پس در تمامی کارهایم اول تفکر کنم و قبل از انجام هر کاری با فکر کردن به نتیجه بهتری خواهم رسید. راهنمای عزیزم همیشه ضرب المثلی از استاد امین بازگو میکردند ومی فرمودند فکر کردن وتفکر کردن خیلی باهم متفاوت هستند فکر کردن مثل آفتابی است که می تابد و تفکر همانند ذره بینی است که روی یک نقطه متمرکزمیشود وگرما را به وجود می آورد.یکی دیگر از برداشت های من در سفر به تهران این بود که کمک کردن به دیگران هر چقدر هم که ناچیز و کوچک باشد همانند همان آفتابی است که می تابد و گنگره ۶۰ عمل کرد ذربین را دارد که گرما را در یک نقطه متمرکز میکند،در لژیون سردار مبالغی که جمع آوری میشود همانند همان آفتابی است که در ذربین کنگره متمرکز میشود و از گرمای آن برای به درمان رسیدن اعتیاد و تحقیقات در زمینه درمان بیماریهای صعب العلاج استفاده میشود. از این که به مشارکت بنده گوش دادید سپاسگزارم.
گروه سایت نمایندگی دانیال اهواز
عکس: مسافر جواد
ارسال خبر: همسفر ابوالفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
131