جلسه دوازدهم از دوره چهل و سوم کارگاههای آموزشی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی راهنمای محترم مسافر محسن زهرایی، نگهبانی مسافر حامد و دبیری مسافر پدرام، با دستور جلسه 《تجربه من از اضافه وزن و تعادل آن با متد کنگره ۶۰》 در روز شنبه ۲۳ فروردین ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما هستم. داستان اضافه وزن که آقای مهندس خیلی روی آن تاکید دارند، مانند مطالب دیگر به آرامی در کنگره ۶۰ پیدا شد، دقیقاً مانند قضیه درمان سیگار، بعد از درمان اعتیاد و یا مبحث ورزش که در ادامه پیدا شد. صورت مسئله اعتیاد یک نماد و الگو میباشد، چون شما اگر یک اختلال مانند اعتیاد را درمان بکنید و ماهیت آشکار و پنهان انسان را بشناسید، هم باید قوانین هستی و قوانین جاری در آن را بشناسید و هم روشهایی که برای درمان اختلال یا بیماری بکار میروند؛ بنابراین از این به بعد هر اختلالی به وجود بیاید قابل حل شدن میباشد کما اینکه آقای مهندس با تئوری ایکس روی درمان بسیاری از بیماریها مانند سرطان و ام اس، کار کردند و بسیاری از آنها به نتیجه رسید، که باعث متحیر شدن بسیاری از مجامع علمی شد.
.jpg)
از جهتی این شگفتی بسیار عظیم است زیرا آقای مهندس اصلاً پزشک نبودند، اما به این دلیل که ایشان از قوانین حاکم بر هستی آگاه بودند، حقیقتی بر ایشان آشکار شد، چون هستی یکپارچه است و همه قوانین بر تمام موجودات حاکم است و مانند شاه کلیدی همه قفلها را میگشاید؛ ولی لازمه آن بررسی، تحقیق و کاوش است.
مسئله چاقی یکی از همین مسائل است که بیشتر ما تجربه آن را داریم، این موضوع به مسئله ای عادی تبدیل شده است؛ یکی از دوستان من که اخیراً از کانادا به ایران آمده بود، بالغ بر یک میلیارد تومان هزینه جراحی برای لاغری داده بود، اولین سوالی که برای من پیش آمد این است، کسی که درگیر چاقی است چگونه تن به همچین عمل جراحی میدهد؟ کما اینکه پزشکان، قبل از عمل به او میگویند که احتمال مرگش وجود دارد و مواردی مانند عفونت و اختلالاتی که امکان دارد تا آخر عمر گریبانگیرش بشوند، ولی شخص با آگاهی به این موضوعات باز هم تن به تیغ جراحی میدهد؛ اکنون خودمان را نبینیم که اینجا حکیمی الهی چشم ما را به بسیاری از مسائل روشن نموده است. من در صحبتی که با استاد امین داشتم این حالت را که انسان با داشتن آگاهی باز هم تن به همچین کاری میدهد، دیوار استیصال نامگذاری کردم که بزرگترین نمونه آن اعتیاد است، زمانی که بنده برای اعتیاد مراجعه کردم، سه فوق لیسانس داشتم و در بهترین دانشگاههای کشور تدریس میکردم، آیا ما انسان های کم هوش و کم شعوری بودیم؟ خیر ما فقط ناآگاه بودیم.
جهانی که امروز در آن زندگی میکنیم به قول آقای مهندس اگر یک قدم از آن جلوتر نباشیم، کلاهمان پس معرکه است و انسان آسیب میبیند؛ برای مثال تبلیغهایی که در تلویزیون یا ماهواره پخش میشوند و کالا یا داروهای نادرست را به فروش میرسانند، در حقیقت ازناآگاهی مردم سوء استفاده میکنند، بنده نیز قبلاً سراغ این تبلیغها میرفتم و هر بار که به در بسته میخوردم، میگفتم شاید این بار نتیجه بدهد.
کتاب ساختمان جسم آقای مهندس انشالله به زودی در اختیار ما قرار خواهد گرفت که یک معجزه است و به سادهترین زبان در عالم مطرح میکند که ماهیت انسان و فیزیک و فیزیولوژی او بر اساس چه قواعدی کار میکند.
مسئلهای که پزشک جراح همسر دوستم بعد از جراحی لاغری گفتند این بود که سلولهای تولید کننده چربی را نیز در آن قسمت از بدن شما برداشتم، این حرف به نظر من حرف بی ریشه و اساسی میباشد به این دلیل که سلول، مانند یک عضو بالینی نمیباشد که مثلاً کلیه را برداشتم و دیگر کلیه نیست ما در بدن به قول آقای مهندس یک سیستم ایالتی و یک سیستم فدرال داریم، یک سری از فرامین در همان عضو بدن صادر میشود و یک سری از فرامین از مغز صادر میشوند و سلولها تحت امر مغز میباشند، اگر قرار بود با برداشتن سلول مشکل حل میشد، فقط سلولهای چربی ساز را برمیداشتند و شما این مقدار هزینه جراحی نمیدادید، ولی اینگونه نیست؛ در بدن ما قوانینی وجود دارد که تفکر انسانی ما از درک آن عاجز میباشد، افرادی که درگیر اختلال چاقی هستند باید بدانند که بیان ژن در طی زمان عوض میشود؛ برای مثال بنده با یکی از دوستان پزشکم صحبت میکردم، ایشان گفتند اگر شخصی قوز بینیاش را جراحی کند و بردارد، اگر بین ۷ تا ۱۴ سال زمان بگذرد و بچهدار بشود دیگر اطلاعات آن قوز به بچه منتقل نمیشود، یعنی فرمان ژن در بدن این را پذیرفته و جایگزین فرمان قبلی کرده است.
وقتی آقای مهندس میگویند اگر اعتیاد به درستی درمان شود، دیگر خیالتان راحت باشد که این ژن به نسلهای بعدی انتقال پیدا نمیکند، به همین دلیل است. در چاقی نیز همین گونه است، نفس را نمیتوان عوض کرد بلکه باید آن را تربیت کرد، معنی و مفهوم آن این است که ما باید فرامین درست را به بدن بدهیم تا در بدن ماندگار بشوند.
اگر روز چهارشنبه در آکادمی بودید، میدیدید که یکی از بچهها هفتاد کیلو وزن کم کرده بود و اکنون بعد از گذشت مدتها، چاقی او برنگشته بود.
نتیجه اینکه ما زمانی میتوانیم به صحت و سقم مسئلهای پی ببریم که از آن موضوع جلوتر باشیم.
بزرگترین نیکبختی ما این است، استادی داریم که از زمان و مکان جلوتر است؛ اختراعات و اکتشافاتی که آقای مهندس داشتهاند به این دلیل است که ایشان از قوانین حاکم بر هستی آگاه هستند و ماهیت پنهان و آشکار انسان را میشناسند و آن دانش را بی بها به ما انتقال میدهند، بنابراین بیشترین توصیه این است، به روشی که آقای مهندس ابداع کردهاند متعهد باشیم و اگر پذیرفتیم در ادامه خواهیم دید که نتیجه عمل درست و سالم، برخورداری از سلامتی خواهد بود.
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمد از لژیون دوازدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
183