جلسه چهارم از دوره دوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی مسافر سالار، نگهبانی مسافر رامین و دبیری مسافر امیر، با دستور جلسه « وادی اول و تأثیر آن روی من » سه شنبه ۱۹ فروردین ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان سالار هستم یک مسافر.
از این که در جمع شما دوستان هستم بسیار خوشحال و خوشنود هستم و خداوند را سپاسگزارم، از ایجنت محترم آقا پژمان و همچنین لژیون مرزبانی که اجازه دادند در این جایگاه بنشینم تا آموزش بگیرم و خدمت کنم کمال تشکر و قدردانی دارم.
سال نو را به همه عزیزان تبریک عرض مینمایم و همچنین پیشاپیش رهاییهای این هفته را خدمت راهنمایان آقا پژمان و آقا مهرداد و کلیه اعضای نمایندگی تبریک عرض میکنم و امیدوارم همیشه شاهد این رهاییها باشیم.
در مورد دستور جلسه وادی اول و تاثیر آن روی من باید بگویم، واقعا خداوند را شکر میکنم که در کنگره حضور دارم، زیرا من وقتی به گذشته خود نگاه میکنم، میبینم که از یک سن کم با دنیای اعتیاد آشنا شدم و آرام آرام در تاریکیها و سیاهیها فرو رفتم، من همیشه فکر میکردم خیلی کارم درست است و از روی آن منیتی که داشتم فکر میکردم که تفکر من درست است، اما مدام برای خودم مشکلات پی در پی ایجاد میکردم.
سال ۱۴۰۰ وارد کنگره شدم و متوجه شدم که من تفکرم افیونی و منفی بوده است و یاد گرفتم که بزرگترین دشمن من جهل و نا آگاهی من است.
من در دوران مصرف همیشه به بیقولهها میرفتم و از روی ناآگاهی و بی تفکری بسیاری از مشکلات را برای خودم ایجاد میکردم، اما من راهی را پیدا نمیکردم و ۱۸ سال سابقه مصرف مواد مخدر با انواع آنتیایکس را داشتم و همیشه بعد از مدتی برای ترک اقدام میکردم، اما راهی پیدا نمیکردم و انواع ترکها را انجام میدادم، اما هردفعه یک آنتیایکس دیگر به مصرف من اضافه میشد چون هیچگونه تفکری پشت آن ترک نبود و این باعث میشد تا همیشه حال من بدتر شود، تا اینکه سال ۱۴۰۰ مسیر کنگره به من نشان داده شد و من سفر خود را در نمایندگی شوشتر به راهنمایی آقا علی شروع کردم، یک چیزی که از آقا علی یاد گرفتم و همیشه در زندگی من جاری است، این بود که برای هر حال خوبی باید از یکسری گذرگاه و یکسری چالشها عبور کنم و یا به عبارت دیگر بایستی بهای آن حال خوب را پرداخت کنم.
.jpg)
من آنقدر بی تفکر بودم که اصلا آن غرور و منیت من اجازه نمیداد که چیزی یاد بگیرم و آموزش ببینم، و واقعا خداوند را شکر میکنم که در کنگره استادانی داریم که اینقدر خوب به ما آموزش میدهند و اینقدر چکش میزنند تا من ساخته شوم، من خودم این را تجربه کردم و به واسطه سیدی نوشتن و حضور در شعبه به من چکش وارد شد تا من یاد گرفتم که این چکشها برای خود من است، برای این است که من آموزش بگیرم و از این آموزش توانستم به یک تفکری برسم.
تاثیر این وادی بر من این بود که فهمیدم و دیدم هر بار که در کنگره حضور پیدا میکنم و هر پلهای که کم میکنم حال من بهتر میشود و در من یک انرژی و انگیزه ایجاد میشود، و این انرژی و انگیزه باعث میشود پله بعدی را محکمتر بروم و با قدرت بیشتری ادامه بدهم تا اینکه به هدفم که درمان اعتیاد بود در سفر اول رسیدم و طعم خوش رهایی را چشیدم.
در سفر دوم من متوجه شدم که جهان هستی بر مبنای اضداد است و همیشه دو نیروی مثبت و منفی وجود دارند، و فهمیدم که در گذشته خود من آموزش را درست نگرفته بودم و کسی به من یاد نداده بود و همه چیز را برعکس متوجه میشدم، و ضدارزشها برای من شده بودند باارزش و ارزشها شده بودند ضدارزش، اما وقتی وارد کنگره شدم متوجه شدم که من بحر یک کاری پا به این هستی گذاشتهام و همیشه و در همه حال نیاز به آموزش دارم تا بتوانم نیروهای منفی را بشناسم و تشخیص بدهم، و این که برای خود مشکلات درست نکنم و اول باید آموزش بگیرم تا در ادامه بتوانم برای خودم مشکل درست نکنم، از اینکه کنگره هست و استادانی هستند که به من آموزش بدهند واقعا خداوند را شاکر و سپاسگزارم.
از این که به صحبت های من گوش کردید متشکرم.
عکاس و تایپ گزارش: مسافر داود
ویرایش و ارسال گزارش: همسفر مهزیار
- تعداد بازدید از این مطلب :
54