جلسه هفتم از دوره بیست و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی پاکدشت با استادی راهنمای محترم مسافرمجتبی، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر داود با دستورجلسه "وادی اول و تاثیر آن روی من" شنبه 16 فروردین ماه 1404 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر
در ابتدا خدمت ایجنت، گروه مرزبانی شعبه پاکدشت و تمام خدمتگزاران کنگره که در حال یاریرساندن به انسانهای دردمند هستند خدا قوت عرض میکنم، سال نو را خدمت همه عزیزان تبریک عرض میکنم و امیدوارم تعطیلات به همه عزیزان خوش گذشته باشد.
دستور جلسه وادی اول (با تفکر ساختارها آغاز میشود، بدون تفکر آنچه هست روبهزوال میرود) به نظر من وادی اول فندانسیون یا پی آموزشهای کنگره است، همانطور که هرچقدر فنداسیون محکمتر باشد میتوان بناهای بلندتر و عظیمتری را احداث کنیم، وادی اول هم به همین شکل در زندگی ما نقش دارد و هرچقدر بیشتر در زندگی ما جاری باشد آسودگی، آرامش و راهحل عبور از مشکلات برای ما فراهم میشود پس وادی اول از اهمیت بالایی برخوردار است، در وادی اول آقای مهندس از شکلات ما انسانها صحبت میکند. وادی اول میگوید: یکسری انسانهایی هستند که در حل مشکلات خود ماندهاند که چندین نکته را برای برطرف کردن مشکلات ما عنوان کرده است. وادی اول پلهای است که ما را به وادی عشق میرساند، تمام ما انسانها چه خواسته یا ناخواسته و چه دانسته یا ندانسته یکسری مشکلات را برای خود فراهم میکنیم و بیشتر مواقع راهحل اشتباهی را برای حل کردن آنها انتخاب میکنیم، وادی اول راهکار به ما میدهد و به من میگوید: اگر درگیر مشکلات هستی مهم نیست که چگونه آن مشکل برای تو پیشآمده، اگر درگیر اعتیاد هستی مهم نیست که چگونه درگیر اعتیاد شدهای و یا هر گرفتاری و مشکلی که هست مهم نیست به چه دلیل درگیر آن مشکلات شدهام، مهم این است که آیا میخواهم از آن مشکل خارج بشوم؟ اگر بخواهم از مشکلی که برایم پیشآمده خارج بشوم بایستی یکسری کارها را انجام بدهم، اول باید آن مشکل را بپذیرم، بهعنوانمثال رهجویی که وارد کنگره میشود اگر راهنما به او میگوید قرص نباید بخوری یا حتماً باید خواب خود را تنظیم کنی و سروقت بخوابی، رهجویی اطاعت میکند که اعتیاد خود را پذیرفته و به فکر رهایی و نجات خود از دام اعتیاد است.
مسئله بعدی که مهم است کشیدن یک نقشه درست در جهت حل آن مشکل که در نظر گرفتن زمان از اهمیت بالایی برخوردار است بهطور مثال ما اعتیاد را نمیتوانیم یکروزه یا چندروزه حل کنیم و حتماً باید مدت ده تا یازده ماه برای راهاندازی سیستم ایکس در نظر بگیریم.
.jpg)
زمانی که راهحل درست را پیدا کردیم و از توانایی لازم هم برخوردار شدیم آن موقع سه نیروی القا، احیاء و تحرک به کمک ما خواهد آمد و ما را در مسیر درست هدایت خواهد کرد که در کنگره متوجه آن شدهایم که یک تازهوارد بعد از ورود به آن مسیر درست القاء میشود و صحبتهای آقای مهندس به او گفته میشود و در مسیر درمان حرکت میکند و شروع به کم کردن پلههای خود میکند تا به هدف خود که رهایی است میرسد.
به نظر من بیشتر مشکلاتی که برای ما انسانها اتفاق میافتد از عدم شناخت و آگاهی نسبت به جهان هستی و پیرامون ما است و باعث میشود کارهای اشتباهی را انجام بدهیم، تمام سیستم هستی لحظهبهلحظه در حال کنترل است و ما بیهوده قدم به جهان خاکی نگذاشتهایم و همه ما برای انجام کاری اینجا هستیم، در این سیستم اگر من بخواهم به سمت نور یا ارزشها بروم کمکم میکند و اگر هم بخواهم به سمت تاریکیها یا ضد ارزشها هم بروم نیز کمکم خواهد کرد یعنی هم الهام تقوا و هم الهام فجور میکند و مهم این است که من چه مسیری را انتخاب کردهام و اینیک نویدی را برای ما دارد که در این جهان تنها و بیکس نیستیم حتی اگر در جهنم هم باشم باز میتوانم ازآنجا خارج شوم و لازم نیست تا آخر در جهنم خود باقی بمانم و عذاب بکشم.
در مقابل تفکر نیرویی وجود دارد به نام ترس که ایمان میتواند به آن غلبه کند یعنی اگر من به نقطه ایمان برسم ترس از بین خواهد رفت و میتوانم درست تفکر کنم و آن را اجرا کنم، وقتی ترس بر ما غلبه کند با حقهای که میزند افکار گوناگون را در ذهن ما میآورد و افکار ما تمرکز را از ما میگیرد و باعث میشود ساعتها به مسائلی فکر کنیم که نباید به آنها اهمیت بدهیم و باعث میشود انرژی خود را از دست بدهیم، وقتی ایمان سالم باشد به تفکر سالم و بعد به عمل سالم، حس سالم و درنهایت به عشق سالم خواهیم رسید.
عکس، تایپ و ارسال: مسافر حامد از لژیون 2
- تعداد بازدید از این مطلب :
390