English Version
This Site Is Available In English

اگر بخواهیم راجع به هر وادی صحبت کنیم وادی اول در آن نقش اصلی را دارد

اگر بخواهیم راجع به هر وادی صحبت کنیم وادی اول در آن نقش اصلی را دارد

سومین جلسه از دوره‌ی شانزدهم سری کارگاه‌های خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به نگهبانی مسافر رضا، استادی مسافر هوتن و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «وادی اول و تأثیر آن روی من» یکشنبه 17 فروردین‌ماه 1404 ساعت 17 آغاز شد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان هوتن هستم یک مسافر؛ ابتدا از راهنمای عزیزم، نگهبان جلسه، گروه مرزبانی و ایجنت محترم تشکر می‌کنم که فرصت خدمت در این جایگاه را به من دادند. امیدوارم همه این جایگاه و حتی جایگاه‌های بالاتر را تجربه کنند. خدا را شکر می‌کنم که اینجا حضور داریم و تعطیلات را هم پشت سر گذاشتیم، تجربه جالبی بود. من از تعطیلات آموزش زیادی گرفتم. هم حس و حال خوب برایم داشت و هم دلم برای کنگره تنگ شده بود.
چند روز گذشته که به من گفتند استاد جلسه هستی خیلی فکر کردم که اگر بخواهم راجع به هر وادی صحبتی کنم، وادی اول نقش دارد.

وادی اول به این دلیل در ابتدا آمده است که اولین تحرکی که من بخواهم داشته باشم، قبل آن باید تفکر کنم. مولانا مصرع خوبی دارد که آقای مهندس در صحبت‌هایشان آن را بیان می‌کنند؛ "تو برادر همان اندیشه‌ای مابقی خود استخوان و ریشه‌ای". ما به هر چیزی که فکر کنیم همان می‌شود و به هر اتفاقی فکر کنیم همان اتفاق می‌افتد. آقای مهندس هم در سی‌دی چالش 2 که امروز آمد، به این موضوع اشاره می‌کنند که شما اگر فکر کنید که آزمونی می‌خواهید بدهید و در آن موفق نمی‌شوید؛ قطعاً همان اتفاق برایتان می‌افتد.

اگر فکر کنید بیماری‌های سایکوسوماتیک که در آن افکارتان باعث می‌شود بدنتان درگیر و به بیماری تبدیل شود، برای مثال قلبم درد می‌کند، کلیه‌ام درد می‌کند یا ریه‌ام مشکل دارد؛ دقیقاً همان بیماری سراغتان می‌آید. این خیلی مهم است که ما افکارمان را کنترل کنیم من خودم دو سه هفته پیش مشکلی برایم پیش آمد و درگیرش بودم و تا همین دو سه هفته پیش اگر یک نفر عصبانی می‌شد، با خودم می‌گفتم چرا این آدم نمی‌تواند جلوی عصبانیت خودش را بگیرد؟ دقیقاً طی یک یا دو روز بعد همان اتفاق برایم می‌افتاد و یا یک شرایطی قرار می‌گرفتم که نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم.

کسی زمین می‌خورد یا حادثه‌ای برایش پیش می‌آمد با خودم می‌گفتم چقدر دست‌وپاچلفتی است نمی‌تواند درست راه برود که الان پایش شکسته و دقیقاً در همان موقعیت قرار می‌گرفتم و اتفاق بدی برایم می‌افتاد. موضوع را به راهنمایم گفتم که به هر چیزی فکر می‌کنم همان برایم اتفاق می‌افتد، ایشان خیلی قشنگ جواب دادند؛ گفتند این همان نقطه‌ای است که تو باید افکارت را کنترل کنی و بدانی راجع به چه چیزی داری فکر می‌کنی؟

در سی‌دی هفته چالش1 یک نکته آموزنده برایم وجود داشت؛ که اگر با افکارمان درگذشته غرق شویم افسرده و اگر با افکارمان در آینده غرق شویم دچار اضطراب می‌شویم. قرار نیست که من از گذشته‌ام درس نگیرم و در مورد آینده بی‌اعتنا باشم؛ باید تعادل برقرار باشد. من در مورد خودم صحبت می‌کنم و پندی برای شما ندارم و باید برنامه‌ریزی داشته باشم. در سی‌دی مدرس استاد امین تفاوت انسان خوب و انسان بد را توضیح دادند؛ انسان خوب وقتی در یک جایگاه قرار می‌گیرد به این فکر می‌کند که چه سودی برای آن جایگاه داشته باشد؛ اما یک آدم بد به این فکر می‌کند آن جایگاه می‌تواند چه سودی برایش داشته باشد.

با وادی اول که می‌گوید با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد و بدون تفکر آنچه هست روبه ‌زوال می‌رود شروع شود؛ دقیقاً همین‌جا مثال کارخانه را می‌زند که شما وقتی در موقعیتی در یک کارخانه قرار می‌گیرید اگر به فکر این باشید که فقط به اطرافیان سود برسانید کل آن کارخانه را به نابودی می‌کشانید و برعکسش هم هست که چه سودی برای کارخانه داشتی باشید؟ چگونه جایگاهی که تحویل گرفتید را به بهترین شکل تحویل بدهید؟
این موضوع دستاورد خوبی دارد، هم کارخانه به موفقیت می‌رسد و هم خود انسان. ما بیشتر سعی می‌کنیم سیاه باشیم یا سفید؛ ولی بین سیاهی و سفیدی کلی رنگ‌های دیگر است. در وادی اول می‌گوید ما نباید انتظار داشته باشیم مشکلاتمان را یک‌شبه حل کنیم.

من خودم در رانندگی‌کردن همیشه عصبی بودم و اگر کسی پشت سرم بوق می‌زد یا چراغ می‌داد با فحش و ناسزا جواب می‌دادم و اجازه نمی‌دادم رد بشود؛ ولی اگر این تفکر را داشته باشم که این بنده خدا که پشت سر من است مریض دارد و خودم را جای اوقرار می‌دهم. این یک تغییر در تفکر بوده است درون من  آرامش به وجود می‌آید و با همین تغییر کوچک، تغییرات دیگر می‌توان ایجاد کرد. من می‌گویم لازم نیست یکباره تبدیل به فردی مانند مهندس دژاکام شوم.

به قول آقای جواد فلاح یک مکانیک خوب وقتی می‌خواهد ببیند موتور ماشین خوب کار می‌کند یا نه و عیب ماشین را بفهمد، به اگزوز آن ماشین نگاه می‌کند. من باید به خروجی‌ام نگاه کنم ببینم شب که می‌خوابم آرامش دارم یا نه؟ ببینم خواب دارم یا نه؟ اگر خواب نداشته باشم و مضطرب هستم یک جای کارم ایراد دارد و یک چیزی باید درون من تغییر کند. امیدوارم که در ادامه جلسه خوبی داشته باشیم. ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

مرزبان خبری: مسافر علیرضا
تصویربردار: مسافر هادی
نگارش: مسافر یاسر
ویرایش: مسافر نوید
ارسال خبر: مسافر وحید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .