سلام دوستان پروانه هستم همسفر
قرار شد امروز راجع به وادی چهاردهم که همان وادی عشق است، مشارکت کنیم جناب مهندس روی جلد کتاب چهارده وادی کلمه عشق را بزرگتر چاپ کردند؛ یعنی آخرین وادی عشق است؛ یعنی تیر خلاص برای رسیدن به خود، اگر عشق یک مادر به فرزندش نبود؛ چگونه سختیها را تحمل میکرد اگر عشق یک محقق یا معلم نبود؛ چگونه آموزش میداد اگر عشق یک راهنما نبود؛ چگونه به رهجوهای خودش آموزش میداد و سختیها را تحمل میکرد، آن هم بدون هیچ چشم داشتی، تازه این قسمت عشق به انسانهاست؛ ولی ما در این وادی یاد گرفتیم که عاشق کل هستی و حیات باشیم از حیوانات گرفته تا گیاهان و تا عاشق نباشی نمیتوانی محبت کنی؛ حتی مردن عشق است و دوباره زنده شدن عشق، پس در راه عشق باید از خود گذشت؛ بدون هیچ چشم داشتی پس تا عاشق نشویم نمیتوانیم از عشق سخن بگوییم تا عاشق مخلوق نباشی نمیتوانی عشق به خالق داشته باشی پس لازم و ضروری است که مرتب شکرگذار خداوند باشیم. آقای مهندس میفرمایند: دستهایی که کمک میکنند مقدستر از لبهایی است که دعا میکنند، من به نوبهی خودم ممنون و سپاسگذار دستهای پر فروغ آقای مهندس هستم که این وادیها و این کنگره را برای رهایی انسانهای دردمند بنا نمودند، آن هم بدون هیچ چشم داشتی و این خود نشانه عشق ایشان به ماست.
سلام دوستان لیلا هستم همسفر
آقای مهندس همه چیز را در کنگره در زمان و وقت مخصوص خود مشخص کرده است، آغاز بهار را با وادی اول شروع کردیم و الان پایان زمستان است، که با وادی چهاردهم که وادی عشق و محبت است به پایان میرسانیم؛ همانطور که درمان اعتیاد به صورت دی اس تی و پله پله صورت میگیرد و بعد از ۱۱ ماه مسافر به رهایی از مواد مخدر میرسد برای جهانبینی هم وادی به وادی را پشت سر میگذاریم و در طی یک سال ذره ذره آموزش میگیریم، سیزده وادی چگونه زیستن را به ما یاد دادند و وقتی به وادی چهاردهم برسیم، یاد میگیریم زندگی را که برای خودمان درست کردهایم؛ چگونه با عشق و محبت نگهداری کنیم و از آن لذت ببریم؛ همیشه فکر میکردم، عشق یعنی دوست داشتن و تمام ماجرا این است؛ ولی الان آموختم عشق یعنی از خود گذشتن تا به خود رسیدن است. هستی تماماً عشق و محبت است و بدون عشق سکون و مرگ بیصدا میشود؛ بدون عشق نمیتوان از عشق سخن گفت، برای اینکه بتوان عشق را فهمید باید زمینهی آن فراهم شود و اول وجود سایههاست یعنی چیزی وجود داشته باشد تا بتوان عاشق آن شد و دوم اینکه وجود جاذبه است که انسان بتواند ارزشها را جذب کند، خوبیها را جذب کند و از ضد ارزشها و بدیها فاصله بگیرد و سوم اینکه وجود حس است و اگر حس نبود؛ هیچ ساختاری به وجود نمیآمد؛ چون اگر حس نبود هیچ حرکتی هم صورت نمیگرفت، این سه مولفه (سایهها، جاذبه، حس) برای به وجود آمدن عشق باید باشند. من معنی عشق را در کنگره فهمیدم که در این رابطه راهنمای من الگوی من بود، چه زیبا استاد سردار میفرمایند: آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
سلام دوستان زحل هستم همسفر
در رابطه با وادی چهاردهم با عنوان آنچه باور است محبت است آنچه نیست ظروف تهی است، مشخص است که پایه و اساس زندگی محبت است محبت از کلمه حب گرفته شده است؛ یعنی دوست داشتن و دوست داشتن از روی علاقه و دلی باید باشد و محبت به حرف زدن نیست باید با عمل نشان داده شود و دیگر اینکه محبت و دوست داشتن باید با شناخت و آگاهی صورت بگیرد وگرنه دوامی نخواهد داشت و توهمی بیش نیست و به زور و اجبار امکان پذیر نیست، محبت داشتن و همه چیز را دوست داشتن آسان نیست و باید تزکیه و پالایش به صورت کامل صورت گیرد و انسان خردمند به این جایگاه میرسد، که همه چیز را دوست داشته باشد و خدمتگزار خلق شود، آرامش درون پیامد محبت است، محبت داشتن با شناخت و آگاهی سبب رقم خوردن یک زندگی همراه با آسایش میگردد، امیدوارم به این مرحله بسیار عالی برسم و هیچ توقعی از دیگران نداشته باشم و تنها برای رضایت خداوند خدمت کنم.
نویسندگان: همسفر پروانه، همسفر لیلا، همسفر زحل رهجویان راهنما همسفر زهره (لژیون دهم)
ویراستاری: همسفر ملیکا نگهبان سایت
ویرایش و ارسال: همسفر کلثوم دبیر سایت
همسفران نمایندگی دانیال اهواز
- تعداد بازدید از این مطلب :
80