مبحثی که آقای مهندس در سیدی جاسوس عنوان میکنند، مربوط به سال ۷۲، سه سال قبل از شروع سفر ایشان است، موضوع مهمي که با استاد خود صحبت میکنند، فرق بین تدبير و راستگویی است، اکثر مشکلاتی که بهوجود میآید، در ندانستن فرق این سه موضوع میباشد و همین باعث شد که آقای مهندس در فرودگاه مهرآباد با مشکلات و سختیهایی روبهرو شوند.
انسان باید راستگو باشد، آيا در جبهه جنگ هم به همین گونه است؟ ما مثلثی داریم، راستگویی، دروغگويي و ضلع دیگر خنثی است، ما باید به این تشخیص برسیم که کجا راستگو باشیم و از تدبير استفاده کنیم، این نکته بسیار مهمی است؛ لزومی ندارد که دروغ بگوییم، بعضی اوقات میتوانیم، پاسخ ندهیم، گاهی باید پاسخ درست بدهیم و گاهی یک حرف راست فتنهانگیز است و مشکلات را بهوجود میآورد، باید این را بسنجیم و درست عمل کنیم، با هر کسی نباید رازی را بر ملا کنیم چون روزی همان حرف بر علیه خود ما استفاده میشود و اگر کسی بداند، در دست شما چه وجود دارد، شما آن قضیه را کاملا میبازید، در ادامه آقای مهندس میفرمایند: که ما هر کاری را که انجام میدهیم، باید به پایان آن نگاه کنیم و لحظه را در نظر نگیریم و ببینیم، عاقبت آن به کجا میرسد؛ تدبير یعنی اینجا که شما میخواهید، اختیارات یا وکالتی را به کسی بدهید، باید آخر کار را نگاه کنید، مسئله دوستی با شراکت خیلی فرق میکند، اگر شراکتی انجام میدهید، باید همهچیز را برنامهریزی کنید و عین غریبه مطرح کنید، حق گرفتنی است، دادنی نیست و اگر حقی ضایع شد، باید آن حق را با تدبير گرفت.
انسان ممکن است در بحرانهای شدیدی قرار بگیرد، اولین مسئله این است که نترسد، چون ترس، تفکر را میخورد، عقبنشینی نکند، تا به هدف برسد، درون هر انسانی قدرتمطلق نیرویی اعطا کرده مشروط به اینکه بخواهد، از این نیرو استفاده کند، گاهی تمام وحشت سر تا پای را فرا میگیرد و از آن نیرو نمیتواند، استفاده کند، ولی اگر به آرامش برسد، میتواند، از آن نیرو حداکثر استفاده را بکند و در همه انسانها این نیرو نهفته است.، انسان با بیداری و اندیشه کافی ميتواند، در هر نقطه از تاریکی که قرار دارد، برگردد و به طرف روشنایی حرکت کند و یاد خداوند عقل را روشن و ضمیر را آگاه میگرداند، باعث آرامش میشود و در خلأ یک دستگیره است؛ در ادامه آقای مهندس میفرمایند: اگر فرمانها را با عقل انجام دهیم، در امورات دنیوی راه پیروزی را در پیش میگیریم و گاهی کارهای خداوند مثل شعبدهبازی میماند، گاهی به گلستان میروید، ولی از آتش سر در میآورید و برعکس آن هم ممکن است، یک کارگر ساده شاید تا شب کار کند و مزد کمی دریافت کند و در حالیکه اگر همان فرد، هروئین بفروشد پول بیشتری بهدست میآورد، ولی شخصی که راه درست پیشه میکند، شب آسایش دارد و در این صورت است که نیروهای الهی هم به انسان یاری میرسانند و کمکم حوضچهها تبدیل به بحر میشوند و انسان به آرامش واقعی دست پیدا میکند.
اگر انسان به نیرویی اعتقاد نداشته باشد، باعث ناامیدی و در نهایت خودکشی میشود، نیروی الهی نیرویی است که به تمام هستی و کائنات حاکم است و همه چیز حساب و کتاب دارد؛ اگر فرامین الهی را انجام دهیم راه پیروزی را طی میکنیم و رستگار میشویم، وعده خداوند دروغ نیست.
منبع: سیدی «جاسوس» مهندس حسین دژاکام
نویسنده: مرزبان همسفر ناهید
ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا
- تعداد بازدید از این مطلب :
136