جلسه چهاردهم از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی شوشتر با استادی ایجنت همسفر مرضیه، نگهبانی همسفر ثریا و دبیری همسفر زینب با دستور جلسه:"وادی چهاردهم "و(تأثیر آن روی من )در روز دوشنبه 27 اسفند ماه 1403 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه همسفر ثریا تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا در این جایگاه بنشینم و خدمت کنم و آموزش بگیرم. طاعات و عبادات همه شما قبول باشد. پیشاپیش عید نوروز را به شما تبریک میگویم.
قبل از اینکه به کنگره بیایم و عشق را از نظر کنگره و با آموزشهای آقای مهندس بخواهم درک کنم، میتوانستم خیلی راحت در مورد عشق صحبت کنم؛ اما از وقتی که وادی چهاردهم را نوشتم صحبت کردن راجع به مسئله عشق برایم خیلی سخت شده است، به خودم اجازه نمیدهم که خیلی از کلمات و جملات را راجع به عشق به کار ببرم؛ چون امروز عشق و محبت برای من معنای دیگری دارند.
خیلی خوشحال هستم که امروز در جمع شما همسفران هستم. اهمیت حضور شما همسفران از حضور مسافرهای شما بسیار بالاتر است؛ چون زمانی که مسافر به همسفر خودش نگاه میکند و میبیند که این همسفر چقدر پایبند و چقدر دقیق و منظم به کنگره میرود، یک تلنگری به خودش میزند که اگر یک وقتهایی بخواهد تنبلی کند جلوی خودش را میگیرد، یعنی به عنوان یک الگو به همسفرش نگاه میکند و راه درست را تشخیص میدهد. همه ما میدانیم که در سفر اول یک جلسه غیبت هم جایز نیست، در سفر دوم هم در سال اولش بهتر است که هیچ غیبتی وجود نداشته باشد، حالا بعد از آن دیگر فلز و قالب شکل خودش را گرفته است، اگر شما درست حرکت کنید قطعاً مسافر هم درست حرکت خواهد کرد.
در مورد دستور جلسه امروز وادی چهاردهم؛ آنچه باور است محبت است وآنچه نیست ظروف تهی است.
ما این جمله را در ابتدای هر جلسه میخوانیم؛ ولی واقعاً بهش فکر کردن بار معناییش را برای من میرساند، عنوان وادی گویای همه چیز است؛ یعنی به جز عشق و محبت هیچ چیزی وجود ندارد، اگر کسی در وجودش عشق و محبت ندارد در اصل مثل یک ظرف خالی است، مگر کسی برای یک ظرف خالی چقدر احترام قائل است، آن چیزی که باعث میشود ظرف من با ارزش باشد، آن نفس من است و نفس من را عشق زینت میدهد.
در وادی چهاردهم یک مثلث عشق داریم؛ یعنی برای اینکه عشق وجود داشته باشد، سه تا مؤلفه لازم است، اظلاع این مثلث؛ سایه، جاذبه و حس هستند، حالا شاید بعضیها بگویند این ها یعنی چه؟ برای این که عشق باشد باید یک موجودیتی وجود داشته باشد، یک چیزی باشد که من بخواهم به آن عشق بورزم، آن چیز سایه است. حالا تعریف جاذبه؛ هر چیزی که سایهای دارد؛ یعنی هر سایهای از خودش یک جاذبهای را ایجاد میکند و حس آن چیزی است که جاذبه را درک میکند. این سه مؤلفه حتماً باید وجود داشته باشند تا عشق به وجود بیاید. در عنوان وادی از کلمه عشق و محبت نام برده شده است. راجع به محبت آقای مهندس در سیدیهای اخیر صحبت کردهاند. محبت یک مفهوم عام و عشق یک مفهوم خاص دارد؛ یعنی جمع سایهها، جاذبهها و حسها میشود محبت. ما چقدر خوشبختیم که میتوانیم اینها را این قدر موشکافانه باز و آن را لمس کنیم و باعث میشود که عشق را با هیجان و سایر مسائل اشتباه نگیریم، چیزی که این هستی را به وجود آورده، عشق است، اگر عشق نبود اصلاً این ذرات کنار هم قرار نمیگرفتند که بخواهند هسته اولیه این جهان خاکی را به وجود بیاورند؛ پس همه چیز عشق است، این زندگی، کنگره، راهنما، مشکلات، همه و همه عشق هستند. ممکن است کسی بگوید مگر میشود مشکلات عشق باشند، من بعد از ورود به کنگره واقعاً این بیت که میگوید؛ هرکه در این بزم مقربتر است، جام بلا بیشترش میدهد.
را توانستم خیلی بهتر درک کنم، یک مثال از تجربه اخیر خودم میگویم، چیزی که خودم درکش کردم، وقتی که یک مادر بچهاش را نزد دکتر میبرد و دکتر به مادر میگوید که شما باید بچه را از شیر بگیرید، مادر شروع میکند بچه را از شیر بگیرد، کسانی که تجربه داشتهاند میدانند که بچه، چه زجههایی میزند، همه اینها را جلوی چشمت میبینید که بچهات چقدر اذیت میشود و شما میتوانید خیلی راحت او را آرام کنید؛ ولی به خاطر خودش میگویید که نه، این برایش بهتر است؛ باید این مرحله و این سختی را پشت سر بگذارد تا حالش بهتر شود، به عنوان یک مادر دارید با فرزندت اشک میریزید و تمام سعی خودتان را میکنید که بچه را آرام کنید؛ اما برای این که میدانید برایش بهتر است تحمل میکنید.
حالا عشق خداوند به بنده هم دقیقاً همین است، اما در ابعاد بزرگ تر، خداوند که خالق من است، من را در مشکلات قرار میدهد. شما اعتیاد را در نظر بگیرید، مسافر و همسفر چه سختیهایی را متحمل میشوند، اصلاً غیر قابل وصف است، خیلیها دوام نمیآورند، راه را پیدا نمیکنند و کارشان به طلاق یا خودکشی ختم میشود، چقدر از خانمها به خاطر اعتیاد همسرشان و چقدر از آقایانی که به دلیل پیدا نکردن راه درست، خودکشی کرده اند. چقدر سختیها در پس این مشکل اعتیاد وجود دارد.
اما شما نگاه کنید، خداوند که خالق من است، من را میبیند، خودش این سختیها را به من داده است، ما زمانی که درگیر این مسئله هستیم با خداوند حرف میزنیم گله و شکایت میکنیم، همه اینها را به خداوند میگوییم و خداوند مثل همان مادر با ما اشک میریزد؛ ولی میداند که این برایمان بهتر است، شما در نظر بگیرید افرادی که وارد سفر دوم شدهاند فلز وجودیشان چقدر رشد کرده است، چقدر با آن آدم قبلی فرق کردهاند، خیلی از این افراد میگویند که انگار یک انسان دیگر شدهایم، چه چیزی باعث میشود که دیگر آن انسان قبلی نباشیم، مگر چیزی به جز مشکل اعتیاد بود، اعتیاد وارد زندگی من شد، سختیهایش را به جان خریدم و امروز به یک انسان دیگر تبدیل شدم؛ پس وقتی که میگویم اعتیاد عشق است، منظورم همین است، اگر خداوند عاشق من نبود این مشکلات را سر راهم قرار نمیداد.
عشق خیلی درشت است، کلماتی را که میخواهم استفاده بکنم سعی میکنم درموردشان فکر کنم، که نکند چیزی بگویم که نباید میگفتم؛ چون امروز عشق را یک جور دیگری میبینم. وادی چهاردهم یک وادی بزرگ و سنگین است و مفاهیم خیلی زیادی در آن وجود دارد. در این وادی بیان شد که، مراتب عشق سه مرحله هستند، که عبارتند از؛ عشق مخلوق به مخلوق و بعد مخلوق به خالق و در نهایت خالق به مخلوق است، مخلوق به مخلوق را که داریم میبینیم اکثر شما آن را درک کردهاید که یا نسبت به همسر یا فرزند یا به مادر و یا نسبت به پدر است، بعضی وقت ها میبینید که چقدر طرف مقابل را دوست داریم، این تازه اولین مرتبه از عشق است. مرتبه بعدی، عشق مخلوق به خالق است. که مثالهای زیادی داریم و دیدهایم که افراد در راه عشق و ایمان و خالقشان جان خودشان را فدا کردهاند و بالاترین مرتبه عشق، عشق خالق به مخلوق است. آن مرتبهای از عشق است که واقعاً فکر کردن به آن هم برایم سخت است. وقتی که خداوند عاشق مخلوقش میشود آن عشق را چگونه به آن نشان میدهد، در عشق بندهها به آن مخلوق، اگر میبینید که اطرافیان شما را دوست دارند؛ یعنی خداوند شما را دوست دارد و چقدر این زیبا است، مثلاً زمانی که رهجوها به من راهنما عشق میورزند من در قلب خودم شرمنده میشوم که دارم عشق خداوند را نسبت به خودم میبینم، من خدا را در تک تک شما و در کنگره میبینم.
خداوند عشق مطلق است و آن را از طریق محبتی که به هم داریم به ما عرضه میکند، خیلی خوشحال هستم که عشق را این گونه در این جا جذب و درک میکنم، از خداوند میخواهم که همه ما به این درک برسیم که، زمانی که در اوج مشکلات هستیم آن عشق خدا را نسبت به خودمان حس کنیم و صبر کنیم تا آن فلز وجودیمان آن طوری که خداوند دوست دارد ساخته شود. امیدوارم که سال خوبی در پیش رو داشته باشید، سعی کنید از تعطیلات نهایت استفاده را ببرید، تفریح کنید به هم دیگر عشق بورزید و بدانید هر مشکلی که وجود دارد برای آموزش گرفتن ما است.
طبخ افطاری توسط همسفران نمایندگی شوشتر خداقوت
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)

.jpg)
.jpg)
مرزبان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر اکبر
تایپ: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر مرضیه(لژیون اول )
عکاس: مرزبان خبری همسفر مهشید
ویراستاری و ارسال: همسفر زینب نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شوشتر
- تعداد بازدید از این مطلب :
70