سیزده وادی نهادم پشتسر
تا رسیدم در پی عشقی سراسر از گوهر
وادی چهارده بود نام و رهش
عشق یزدانم بود در درگهش
وادی عشق و محبت بیکران
آمده از بهر یک آرام جان
وادیان را مینهیم ما یکبهیک در پشتسر
تا که برگیریم از هر یک، یک گوهر
وادی عشق راه و پایانش شده
از محبت شهر مهمانش شده
هر یکی راهی به ما آموختند
تا در آخر عشق را آموختند
عشق یزدان، عشق خالق، عشق یار
عشقی از جنس بلور و زرنگار
شاعر: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
تهیه و تنظیم: راهنمای تازهواردین همسفر حمیده نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
109