English Version
This Site Is Available In English

به آنچه هست پی بردن تمنای دل می‌خواهد

به آنچه هست پی بردن تمنای دل می‌خواهد

عنوان وادی یا راه چهاردهم عشق و محبت است در ابتدای امر، سخن چنین آغاز می‌شود؛ آن‌چه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. واژه محبت بار معنایی مثبت دارد و برای داشتن محبت باید معرفت داشت و راه رسیدن به عشق در هستی دانایی و معرفت سالم است و انسان زمانی به این معرفت دست می‌یابد که آموزش، تفکر و تجربه را به شکل صحیح پیش برده و هر سه ضلع این مثلث دانایی را با هم ارتقاء دهد.

شناخت انسان هر چه‌قدر از خود و هستی بیشتر شود، ایمان او نسبت به خداوند بیشتر و محبتش نسبت به یکایک موجودات هستی بیشتر می‌گردد، زیرا درخواهد یافت که اگر هستی نباشد، وجود او بی‌معنا خواهد بود و این هستی است که با اطاعت از فرمان قدرت مطلق، زمینه زندگی و بهره‌مندی از حیات را برای او فراهم می‌نمایند و انسان درمی‌یابد که باید شاکر هستی و قدرت مطلق باشد، این قدر‌دانی را در استفاده درست و به‌جا و آسیب نرساندن به طبیعت خود را نشان می‌دهد؛ اما برای تجلی عشق و محبت به ۳ مؤلفه سایه‌ها، جاذبه و حس نیاز است.

وجود سایه‌ها الزامی است و بدون وجود سایه‌ها عشق هیچ مفهومی ندارد، به همین دلیل خلق موجودات توسط قدرت مطلق انجام‌ پذیرفت تا عشق در تمامی مخلوقین متجلی گردد. هر موجود بیش از یک پیکره دارد و دارای صور آشکار و پنهان است به همین دلیل واژه سایه‌ها به آن اطلاق می‌گردد. جاذبه، نیروی کشش و قدرت جاذبه است که هر موجود بسته به افکار، اندیشه، رفتار و کردار خود از خود ساطع می‌کند و این قابل رؤیت نیست؛ ولی قابل حس است و نیروی جاذبه موجب جذب خواسته‌ها به صورت اشکال مختلف می‌شود.

آخرین مؤلفه عشق، حس که یک نوع گیرنده است و اگر در کل هستی و نیستی حس وجود نداشت، هیچ‌گونه ساختاری به‌وجود نمی‌آمد. این سخن بسیار زیبا به آنچه هست پی بردن تمنای دل می‌خواهد، الهام به آن شکل می‌دهد آن‌گاه که تصویری گرفت، پالایش‌های مداوم، به تراوش‌ها استحکام می‌بخشد و اما این سخن به گونه‌ای دیگر مورد کاوش ما است؛ یعنی حس، حس مانند قدرت مطلق است و در تمامی هستی و نیستی، موجود و رؤیت ناپذیر، اما هم‌نام خودش، قابل حس است و کار این سه مؤلفه را به زیبایی به تصویر می‌کشد.

حس اولین نیرویی است که قوه عقل، ایمان و عشق را به کار می‌اندازد. حس، برای زندگی انسان‌ها بسیار حیاتی است، زیرا لذت بردن از این هستی و زندگی، نیازمند حس سالم بوده و آن با معرفت، شناخت، آگاهی، تزکیه و پالایش نفس به دست می‌آید. کلمه عشق مقدس است، عشق در انحصار هیچ‌کس نیست؛ زیرا تمام موجودات در حال زیستن در عشق و تمرین آن هستند، برای رسیدن به عشقی بالاتر همه در عشق شناور هستند؛ زیرا هستی در عشق شناور است. انسان بدون عشق هم چون چهارپایان است و درک و لذتی از هستی نمی‌برد. انسان عاشق و دارای محبت خود در آرامش است و دیگران نیز از دست او در امان‌ هستند و متجلی صفات الهی است، سعی بر آن دارد که دیگران را با خود هم‌سو گرداند و از عقبه‌های سخت زندگی دیگران را با امنیت و آرامش با آموزه‌های راستین الهی عبور دهد تا آنان نیز این حس زیبا را تجربه نمایند و خداوند را خالصانه و از روی آگاهی بپرستند و به معنای واقعی کلمه به توحید برسند.

خداوند عاشق مخلوقین خود بوده و به آنان اجازه زندگی داده و انسان عاشق که ادعای عاشقی دارد باید صفات او را در خود بپروراند و این صفات نهادینه شده در وجود خود را شکوفا سازد و هدف از زندگی همین است و چه زیبا آقای مهندس این کار را در کنگره۶۰ به نمایش گذاشته است. از خداوند می‌خواهم تا به ما نیز توفیق عاشقی در این مسیر را عنایت فرماید و ما نیز سیراب از این نعمت الهی گردیم سپاسگزار آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم که این بستر پر محبت را فراهم نمودند تا ما خود را پیدا کرده و عنان زندگی خود را در دست بگیریم و از تک‌تک لحظات زندگی لذت ببریم.

نویسنده: همسفر رباب رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
رابط خبری: راهنمای تازه‌واردین همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صائب تبریزی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .