وادی چهاردهم میگوید: «آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.» به گواه از عشق حقیقی سه نگهبان آگاه شویم و بدانیم این عشق چیست؟ که عالم همه را در برگرفته است. خطابه اول سردار میگوید: ذات مقدس الله امواج محبت را آفرید تا يکديگر را در هستی بیابند و همراه شوند و چون خطی یکدیگر را با خود همسو کنند تا چون رودها سیراب شوند و هستی و عالم را در جان، تن، فکر و روح آدمیان از محبت پر کنند. محبت چنان در جهان به گردش درآید که گویی هیچ بدی وجود نداشته و ندارد؛ چراکه هستی سراسر عشق و محبت است. کوه، دشت، دریا، زمین و آسمان؛ حتی خشنترین موجود هم سراسر محبت است؛ زیرا خداوند خود محبت و عشق است. خطابه دوم عقاب سفید میگوید: مرکز هستی عشق است و همانند قلب که مرکز وجود انسان است و بنای وجودی آدمی را فرمان میدهد. رفتن، یافتن و ساختن سختیها را به جان خریدن برای رفاه حال آیندگان جز به اعتبار عشق چگونه ممکن بود؟! اجبار جایی ندارد در این میان، که اگر حرکتی است همه از عشق و محبت است. امواج عشق در همهجا جریان دارد و همین سبب ارتباط موجودات شده است. «عشق یعنی گذشتن از خویش، هرکس به اندازه خویش» هر که گذشت کند عاشق است و ظرف محبتش پرتر از دیگری میشود؛ بدون عشق نمیتوان از عشق سخن گفت. رساندن عشق به دیگری زیبا است و ذرهای در این چرخش و حرکت است. خوشا به سعادت آنکه عشق میرساند و به دنبال ستاندن آن نیست، همانند قدرت مطلق. عشق آن سرمایه است که با گذشت فزونی یابد و تو را به حق رساند و این همان توحید است.
خطابه سوم رعد میگوید: عشق با محبت آغاز میشود. عشق قابل وصف نیست و در هیچ چارچوبی نمیگنجد و قابل قیاس با هیچ نیست. عشق رسیدن است به ذات مقدس که از اوییم. حال بدانیم که اگر اجزای عشق را نشناسیم آن را به درستی نشناختهایم. مثلث عشق شامل سه ضلع سایهها، جاذبه و حس است. سایهها: هر آنچه و هر آنکس که به آن عشق بورزی، چه مادی و چه معنوی. روزی که جسم بمیرد، عشق نابود نمیشود؛ چرا که عشق در سایه دوم و سایههای بعدی نیز موجود است. جاذبه: هر آنچه چیزی را به طرف خود بکشاند به نیروی کشش، قدرت جاذبه و اگر چیزی را از خود براند به آن نیرو، دافعه گویند که این نیرو رابطه مستقیم با نگاه و تفکر دارد. اگر مثبتبینی جذب میکنید و چون منفی بنگرید دافعه حاصل شود و هرچیزی میتواند همجنس خود را جذب کند؛ همانند قدرت مطلق موجود و غیرقابل رویت است. حس، یک گیرنده است که موجودات را قادر به جمعآوری اطلاعات و تطبیق خود با کل نظام هستی میکند. عشق امانت الهی است، گاه عشق مخلوق به مخلوق و در کمال، عشق مخلوق به خالق که اگر عاشق قدرت مطلق باشیم، عشق مخلوقات را ناگزیر در دل و جان داریم. کسیکه عاشق پروردگار خویش است همواره در راه کمک به مخلوقاتش میکوشد و دستهایی که کمک میکنند مقدستر از لبهایی هستند که دعا میکنند؛ پس باید دانست که پلههای رسیدن به عشق خالق، عشق بلاعوض به مخلوقات اوست. آیا بالاتر از این مرحله هم عشقی داریم؟! بلی، عشق خالق به مخلوق که در این مرحله همهچیز بر مخلوق آسان است؛ بدون تلاش نورش بر همه هستی میتابد، چه خار، چه گل. حالا تو هم عاشق هستی و هم معشوق هستی و این نهایت توست.
منبع: وادی چهاردهم (عشق، محبت)
نویسنده: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) دبیر سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
41