English Version
This Site Is Available In English

عشق یعنی ترش را شیرین کنی

عشق یعنی ترش را شیرین کنی

چهاردهمین جلسه از دوره چهارم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره60 نمایندگی دکتر احمد با استادی راهنمای محترم مسافر مهدی،نگهبانی مسافر ناصر و دبیری مسافر مسلم با دستور جلسه(( وادی چهاردهم (آنچه باور است محبت است وآنچه نیست ظروف تهی است) وتاثیر آن روی من)) در تاریخ 26 اسفندماه 1403 رأس ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد: از همه عزیزانی که توی کنگره خدمت میکنند تا یک نفر به رهایی برسه به درمان برسه بدون هیچ منّتی همچنین از نگهبان و دبیر عزیز و آقای عباس  ما پنج دقیقه وقت داریم راجع به چیزی صحبت کنیم که مولانا شاید سیصد خط شعر واسه این موضوع گفته من تو این پنج دقیقه اصلا و ابداً نمیتونم حتی یک بیت از این اشعاری که شاعرهای ما گفتند معنی کنم چه برسه بیام درمورد وادی عشق و محبت صحبت کنم اما از اونجایی که میدونم فقط توی کنگره۶۰ این چیزها هست و مطمئنم بیرون از اینجا معنایی نداره این موضوعات مگر تو یک گروه های خاصی که دنبال عرفانن و دنبال تسکیه نفس هستند وگرنه تو انسان های عادی که من میبینم بیرون این درها انسان هایی که معتادهارو دزد میبینن قاچاقچی میبینن مصرف کننده های مواد رو یه جوری میبینن انگار که یک مشت آدم بدبخت بیچاره بودیم،اینطوری هستن دیگه خب شاید اونجوریش هم باشه اومدیم یکی به زور کمکمون کرده درمانمون کرده همه هم میندازن گردن خودشون که ما اینکارو کردیم ما فلان کردیم اینجوریه حالا دوستانی که اومدند توی همایشی که چندروز پیش انجام شد قشنگ متوجه شدن این قضیه رو دیدگاهشون یک چیز دیگه اس یکی اون سر دنیا تریاک رو میبره توی پادگان قایم میکنه یکی این سر دنیا میگه چرا تریاک میکارید؟دیدگاه ها زمین تا آسمون فرق داره با این افراد ما اصلا نمیتونیم حرف بزنیم اولین کلمه حرفی که میزنیم میگه خب تو تازه خوب شدی به جامعه برگشتی حالا حالاها راه داری تا به این نقاط برسی خب راجع به عشق و محبت و اون چیزی که در هستی هست من همیشه میگم حتی این هر آنچه که روی کره زمین آفریده شده برای انسانه وگرنه یک مارمولک یا یک مار این موجوداتی که وجود دارن ساختمون و برج رو میخوان واسه چی؟کاری ندارن یه لونه کوچیک دارن استفاده میکنند و هرآنچه که هست همه وظایف خودشون رو انجام میدن به جز انسان اینا یک سری فلسفه داره ما واردشون نمیشیم اما جناب مهندس خیلی خیلی قشنگ توضیح داده توی وادی چهاردهم عشق رو محبت رو من یک بار دیگه یک مثالی زدم گفتم ده تا خصلت از انسان به جای میمونه این ده تا علناً توی کنگره هست عشق و محبت هم بخواهیم نگاه کنیم تو این شعرا توی این چیزهایی که به ما گفتند همش تو این کنگره هست دقت کنید توی کنگره۶۰ چکار میکنن،باری از رو دوش یک نفر برمیدارند رنج بشر رو آسون میکنن کی اینکارو میکنه؟هزار بار گفتم بیرون از اینجا بخوان کمکت کنن یه پولی میذارن کف دستت میگن برو کی میاد از وقتش بذاره برای شما بشه مرزبان؟کی وقتشو میذاره برای شمای مصرف کننده بشه مسئولOT بشه راهنما بشی اصلا خودت که بیای اینجا خودت رو درمان کنی؟ هیچکس الان هم با این همه دغدغه هایی که بیرون از این جامعه هست وقتی من مهدی بعنوان راهنما میام اینجا کلا اصلا فراموش میکنم من وقتی که این پیراهن سفید رو میپوشم حالم خوب میشه میرم توی یک بُعد دیگه اصلا نمیفهمم میشم ضد گلوله دیگه اصلا هرکس هم زنگ بزنه هرچی هم بگه اصلا متوجه این موضوع من نمیشم این عشقه دیگه این محبتیه که بین من و تمام اعضای کنگره هست و همچنین بین تمام شما و بقیه دوست هاتون هم لژیونی هاتون با راهنماتون شما به یک جایی میرسید که بدون تفکر سر ساعت این پیراهن سفیده رو میپوشید و میاید سر کلاستون،چرا؟چون یک چیزی گیرتون اومده،چی گیرت اومده؟اون محبته گیرت اومده اون محبتی که سنگ رو میشکافه ترک ترکش میکنه اون محبتی که با بدترین انسان میشینی هم کلام میشی میشه بهترین انسان شاید بتونه یک شهری رو تکون بده اون عشقی که اگر هم لژیونی هاتو سر کلاس نبینی حالت خوب نمیشه همون عشقی که وقتی میای سر این جلسه میشینی ما اینجوری بودیم عزیزانی که میچسبن به ریسمان الهی اینطوری ان خیلی قدر خودمون رو بدونیم که میایم توی کنگره۶۰ واقعا اصل مطلب رو پیدا کردیم اینجا موضوع مواد مخدر نیست این شونزده تا پله و این شربته رو میخوری خوب میشی چی میشه یک نفر بیست سال وایمیسته؟از کار و زندگیش میزنه؟وایمیسته اونجا کمک این و اون میکنه؟دلیلش چیه؟تو این همایشی که چند روز پیش بودیم یک آقایی اومد پونصد میلیون کمک کرد به خیریه ای که یکی دیگه میخواد سودشو ببره یکی دیگه میخواد القابشو یدک بکشه پاشین بریم اتاق جناب مهندس دژاکام ببینید روزانه چندتا از این آقایون پونصد تومن پونصد تومن پول میدن که هیچی هم بهشون ندن اسمی هم ازشون نبرن تازه ببخشید بعضی وقتها آقای مهندس بهشون میگه نمیخواد بدی بدو برو محبت واقعی رو اونجا شما لمس میکنید ما هرچیزی که توی این کرهخاکی هست از روی ضدیتش میشناسیم یعنی تا گرم نباشه سرد رو نمیشناسیم،اونجا میفهمی محبت یعنی چی،یک آقایی اومده به من گل میده،بیکاره؟نمیتونه پول در بیاره؟نمیتونه جای دیگه کاری انجام بده؟یک آقایی هم میاد تمام سواحل دنیارو گشته همه عشق و حال هاشو کرده همه رقم ویسکی و وودکاش هم خورده حالا میخواد برای منی که مصرف کننده ام کار پیدا کنه،ببینید تفاوت هارو اونجور جاها لمس میکنیم وقتی میبرن مصرف کننده رو شلاق میزنن میکنن تو آب سرد میکنن تو چاه شکنجه اش میکنن خب اونجا میفهمی صندلی کنگره۶۰ یعنی چی اونجا میفهمی سفره افطاری کنگره۶۰ یعنی چی اضدادن دیگه محبت کنگره۶۰ اینجا خودش رو بروز میده با این سایه ها با این دوست ها با این جاذبه ها حتی دافعه ای هم که اینجا داره راهنمای ما یک تشری به آدم میره اونم لذت بخشه فقط میخواد حال تو خوب بشه این پیوندی که اینجا برقرار هست خیلی محکمه اشعاری که میگن سعدی مولانا حافظ،حالا من یک شعری از آقای مولانا توی فضای مجازی با هوش مصنوعی درست کرده بودند دیدم انگار این مولانا کنگره ای بوده سعدی کنگره ای بوده اینجا همه به یک نقطه ای وصل میشیم مشترک میشیم دیگه این علومی که میان جمع میشن به یک نقطه ای بالاخره شاگردهای این علوم هم یک چیزای خاصی بلدن دیگه همشون رو دقت کنید کوچیک که بودیم سر کلاس بودیم یکی از بچه ها گفت آقا من چرا باید این شعرهارو حفظ کنم؟معلم گفت تا آخر سال وقت داری یک بیت شعر بگی اینجوری وزن و قافیه داشته باشه نمیتونیم بگیم اینها وصلن،نفری که میاد توی کنگره۶۰ واقعا بعد یک مدت اصلا مواد مخدر فراموشش میشه دوستان سفر دومی میدونند چه چیزهای مهمتری از مواد مخدر هست اصلا عشق و محبت چه معنایی داره به یک فرد مصرف کننده که میان میذارنش دستور جلسه؟عشق یعنی گل به جای خار باش پل به جای این همه دیوار باش کی میاد همچین کاری کنه؟راهنمای کنگره۶۰ دقت کنید،جناب مهندس دژاکام ایجنت مرزبان خودتون آشپز اومده از صبح اینجا الان یک نفر بخوای ببری آشپزی پنج میلیون میگیره ازت یکی از بچه ها نشسته بود اینجا میگفت الان من اگه ول کنم برم مغازمون دو میلیون تومن کاسبم چهارتا پیچ و مهره باز و بسته کنه،گل به جای خار باش دیگه پل به جای دیوار باش این اشعاری که میگن عشق یعنی ترش را شیرین کنی عشق یعنی نیش را نوشین کنی هرکجا عشق آید و ساکن شود هرچه نا ممکن بُوَد ممکن شود اینجا وقتی یک نفر درمان میشه تعجب میکنن ناممکنه دیگه من ده بار سیگار رو گذاشتم کنار ده بار تریاک رو گذاشتم کنار چی شد که دوباره برگشتم؟هیچ خبری نبود هیچ درمانی نبود وقتی به حال خوب میرسی تازه ممکن میشه این مسائل غیرممکن تو تازه ممکن میشه چی باعث این کار میشه؟عشق و محبتی که توی این حلقه ها هست خیلی قدر خودمون رو میدونیم واقعا به غیر از مواد به یک جایی خواهید رسید که یک چیزایی آدم میبینه نمیتونه بگه ما وارد شده بودیم یک دوستی داشتیم میگفت ما آب میخوریم حالمون خوب میشه نئشه میشیم ما میگفتیم این دیوانه ست یک چیزی کشیده بعد اومدیم جلو به اون مناطق رسیدیم استادهامون میگفتن میاید جلو به یک چیزهایی میرسید ما اون لحظه فکر میکنیم که نه حالا اینا میگن برا خودشون ولی تا نری و نرسی و لمس نکنی متوجه این امور نخواهی شد اگر استادت میگه اینطوری خواهد شد اگر میگه اینکارو بکن اونکارو نکن فقط و فقط صلاح تورو میدونه فقط میخواد تورو به اون نقطه ای برسونه که خودش رسیده من اینجا قسم خوردم که نبرمت تو اعماق تاریکی ها حداقلش اینه که بیارمت توی جایگاهی که خودم هستم شاید هم بالاتر هیچ ایرادی نداره بری بالاتر هیچ ایرادی نداره شمارو توی جایگاه های زیادی ببینم ولی کنگره۶۰ اینه که دقت میکنیم میبینیم به همه ی اون عرفا همه اون صلحا همه اون دانشمندها همه اون معلم هایی که میرن میخوان یک حقیقتی رو کشف کنند با روزه ی بسیار زیاد نخوردن غذا و مرتاضی و کوه نشینی و غار نشینی و مهندس به ما گفت من جای اینا بودم میکردمشون توی کمپرسی می‌بردم مینداختمشون توی زباله ها راست میگه تو بری هزار روز روزه بگیری آیا مساوی هست با یک نفر معتادی که بشینه بگه خدا پدر و مادرش رو بیامرزه؟نه این یعنی عشق کنگره۶۰ آیا مساوی هست با حال خوب یک فردی که صبح پا میشه چشماشو باز میکنه میگه خدایا شکرت؟به واسطه ی تو اینکار انجام شده عشقی که میگن مربوط به دیگرانه به غیر از خودم که خودم رو دوست دارم مخلوقات دیگه سایه ها اینها عشق میارن حالا من روزه میگیرم برای خودم میگیرم روزه گرفتن من دردی از هیچکدوم از شماها دوا نمیکنه همونطور که اگر من تریاک میکشیدم هیچ کدوم از شماها نئشه نمیشدید پس عشق مربوط به طرف مقابلته مربوط به شیئ مقابل توعه مربوط به اون تفکر مقابل توعه چیزی که به تو بستگی نداره اما مستقیما به تو ربط داره کمک به دیگران کمک به هم نوع همه رو میبینیم دیگران هم نوع،خودت نیستی چرا؟چون تو اول خودت رو درست کردی حالا به اون جا رسیدی از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید مچکرم

 

آخرین افطاری شعبه دکتر احمد  

ضمن تشکرو خسته نباشید  به همه خدمتگذاران آشپزخانه و مرزبانان 

تایپ: مسافر حسام( لژیون دوم) 

تنظیم و ارسال: مسافر شهاب( مرزبان خبری) 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .