English Version
This Site Is Available In English

روان سالم تر محبت بیشتر

روان سالم تر محبت بیشتر

پنجمین جلسه از دوره ششم کارگا‌ه‌های آموزشی خصوصی کنگره‌۶۰ نمایندگی‌ صبا به استادی راهنما مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر محمدرضا با دستورجلسه «وادی چهاردهم( آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است) و تاثیر آن روی من» دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کارکرد

سخنان استاد:

سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر، از ایجنت محترم و مرزبانان و نگهبان جلسه که فرصت خدمت دادند تشکر می‌کنم. وادی چهاردهم می‌گوید: "آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است این که می‌گویم کلام خود نیست بلکه فردی است در بی‌کران هستی که باورش کار هر کس نیست مگر معنای آن بداند که آن چیست. ارابه‌ها را در بی‌کران به حرکت در بیاورید که نگهبانان ماورا به آنچه در زمین می‌گذرد نیازمندند. بشکافید آنچه شکافتنی نیست، در دل سنگ بروید و ترکیب‌ها را جدا نمایید." و همیشه این شعر حافظ از اوایل سفر اول در ذهن من هست که می‌گوید: خلل‌پذیر بود هر بنا که می‌بینی    مگر بنای محبت که خالی از خلل است. چرا که روز اول که وارد نمایندگی آکادمی شدم با دنیایی از نا‌امیدی، پر از غرور و منیت بودم خیلی از راه‌ها را خودم رفته و امتحان کرده بودم و هیچ چیزی را قبول نداشتم شاید اولین چیزی که باعث شد من به حرف مرزبان آکادمی گوش کنم همان آغوش محبتی بود که روز اول برای من باز کرد و انگار گرمای آن محبت هنوز در وجود من هست. تنها چیزی که ما را در این مجموعه و بطور کلی در هستی دور هم نگه می‌دارد " محبت" است. هستی همه بر پایه محبت بنا شده‌ یعنی آنچه ذرات هستی را در کنار هم نگه داشته نیروی محبت و عشق است.

در یک تقسیم بندی محبت شامل سه دسته‌ی محبت به خود، محبت به خانواده و اطرافیان و محبت به بیگانگان است لذا من تا خودم را دوست نداشته باشم و نخواهم که سالم زندگی کنم به دیگران هم نمی‌توانم محبت کنم آیا من با جسم و جهان بینی خراب و پریشان و با صفاتی مثل منیت و ناسپاسی، روان سالمی خواهم داشت که بتوانم به دیگران محبت کنم؟! به نظر من امکان ندارد چون پایه محبت معرفت است و اگر هم به ظاهر محبتی در کار باشد صوری و بدون به دست آوردن حال خوش است. لذا محبت به لمس و سخن نیست من اگر محبت داشته باشم کار ضد ارزشی نمی‌کنم، پشت سر کسی حرف نمی‌زنم، غرور بی‌جا ندارم، به دیگران احترام می‌گذارم و کسی را از خود نمی‌رنجانم. یکی از تکنیک‌هایی که به من کمک می‌کند تا از ضد ارزش‌ها دوری کنم این است که هر اتفاقی که در روز برای من می‌افتد سعی می‌کنم آن را برای روز بعد از ذهنم پاک کنم و به خوبی‌های افراد فکر کنم تا حس محبت در درونم قوی‌تر شود. بچه‌هایی که درست سفر می‌کنند پس‌ از مدتی محبت را احساس می‌کنند و آنچه آن‌ها را در کنگره نگه می‌دارد چیزی جز محبت نیست و بالعکس کسی که روی برنامه نیست و درست سفر نمی‌کند نمی‌تواند محبت دیگران را درک کند و زود بهم می‌ریزد و ناراحت می‌شود. بنابراین هر چه ما از ضد ارزش‌ها مثل کینه و نفرت و حسادت و تکبر دوری کنیم سیستم خمر ما بهتر کار کرده و از محبت بیشتری برخوردار می‌شویم. محبت باید بی توقع و بلاعوض باشد گرچه خداوند جواب آن محبت را  به ما می‌دهد. حضور من در کنگره خودش نشانی از محبت خداوند به من است مگر من چه می‌خواهم؟ پانزده سال به دنبال درمان اعتیادم بودم تا اینکه راه خود را در کنگره با محبت پیدا کردم. انشالله قدر این راه ارزشمند را بدانیم و روز به روز پیوند محبت قوی‌تری با هم داشته باشیم. از اینکه به حرف‌های من گوش کردید از همه شما متشکرم

عکس: مسافر مهدی
تایپ و ارسال: مسافر حیدررضا
خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .