English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده - تو نیکی می کن و در دجله انداز

گروه خانواده - تو نیکی می کن و در دجله انداز

جلسه پنجم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی‌غزالی‌مشهد به استادی مرزبان همسفر هانیه، نگهبانی همسفر منیره و دبیری همسفر سونا با دستور جلسه «وادی چهاردهم (  آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهیست ) و تأثیر آن روی من»،  روز دوشنبه ۲۷ اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
به نام نامی اولین عاشق که اوست
ماه رمضان برای من تا این لحظه سرشار از برکت و فراوانی بوده  است. همچنین خدمت در این جایگاه، آن هم به نمایندگی اعضای لژیون سردار، هدیه‌ای است بسیار زیبا از طرف خداوند. سپاسگزارم از ایجنت همسفر اکرم و راهنما همسفر سودابه، نگهبان لژیون سردار که اجازه خدمتگزاری در این جایگاه را به من دادند. همین‌طور سپاسگزارم از تک‌تک شما عزیزان که تشریف آوردید و بنده را لایق این دانستید که در این جایگاه به شما عزیزان خدمت کنم.
اما وادی چهاردهم، وادی عشق و محبت. در این مکان مقدس آموختم آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. اگر بخواهم به‌صورت کوتاه این جمله را معنی کنم؛ یعنی انسانی که محبت ندارد، مانند یک ظرف خالی است که هیچ‌چیزی درونش نیست.
خیلی جاها شنیدیم که گفته می‌شود به دنبال آرامش هستیم یا می‌گویند برایتان از خداوند آرامش می‌خواهیم. این آرامش چگونه به دست می‌آید؟ لازمه رسیدن به آرامش و آسایش، داشتن محبت است. من برای رسیدن به آرامش، باید عشق و محبت را در خودم نهادینه کنم. حالا چگونه عشق و محبت داشته باشم؟ این امر در یک شب به وجود نمی‌آید که من یک‌شبه انسان با محبتی بشوم؛ بلکه ذره‌ذره با بالابردن دانایی، با کسب آگاهی و معرفت است که محبت به درون انسان رسوخ پیدا می‌کند. محبت از یک انسان دانا تراوش می‌کند. هرچه عاقل‌تر، عاشق‌تر.
من در زندگی مسافرم همیشه به دنبال این بودم که از او عشق دریافت کنم؛ اما گویی هرچه بیشتر طلب می‌کردم کمتر دریافت می‌نمودم. به کنگره که آمدم، آرام‌آرام عشق برای من رنگ‌وبوی دیگری پیدا کرد. به وادی چهاردهم که رسیدم و آموزش‌های اساتیدم را دریافت کردم، به مطالب جدید برخورد کردم و هرچه در کنگره خدمت کردم، بیشتر عشق و محبت را  لمس کردم تا این که وارد لژیون سردار شدم. در آن زمان متوجه شدم اینجا انسان‌هایی بسیار عاشقی وجود دارند. پهلوان‌ها، دنورها و سردارهایی که از جان، مال، وقت و انرژی خود به‌راحتی می‌بخشند، به‌راستی که معنای عشق را خیلی زیبا درک کرده‌اند؛ عشق یعنی گذشتن از خویش!
به فرموده جناب مهندس اینجا باید عاشق باشی یا دیوانه، که بمانی و در کنگره خدمت کنی. آری اینجا انسان‌ها عاشق‌اند؛ عاشق خدمت به همنوع و از خود گذشته‌اند. همه چیز اینجا از من بودن خارج می‌شود: خانواده من، فرزند من، خانه من، ماشین من، بهترین‌ها برای من و فرزندانم. آسایش و آرامش برای من و خانواده‌ام.
گاهی اوقات ما از یک اهانت ساده، از یک کینه و از یک رنجش نمی‌توانیم بگذریم؛ اما باید بدانیم شخصی که به من بدی می‌کند یا مرا رنجانده، بر اثر جهالت و ناآگاهی‌اش این عمل را مرتکب شده است و انسان خوب، انسان بد نداریم.  انسان‌ها یا آموزش‌دیده‌اند یا آموزش ندیده، یا آگاه‌اند یا ناآگاه و اگر شخصی به من رنجی می‌رساند در واقع به خودش ضربه می‌زند و خودزنی می‌کند. وقتی من این را متوجه بشوم دلم برای او می‌سوزد، دوستش دارم و سعی می‌کنم به او کمک کنم.
البته که انسان باید خودش را نیز دوست داشته باشد. جناب مهندس در سی‌ دی مثلث محبت  اضلاع محبت را برای ما به طور کامل می‌شکافند. ابتدا دوست‌داشتن و محبت به خود؛ یعنی به روح و روان خودت آسیب نزنی، مواد مخدر، سیگار و الکل مصرف نکنی، جلوی اضافه‌وزن خودت را بگیری، جلوی افکار مخرب و منفی ذهنت را بگیری، خواب کافی داشته باشی و ورزش کنی. پس از آن باید به خانواده‌ات محبت داشته باشی، به آن‌ها مهر بورزی و از عصاره جان و مال خودت به آن‌ها ببخشی. ضلع دیگر مثلث محبت، محبت نسبت به دوستان است. اگر آنها شرایط مالی خوبی ندارند و ما توان مالی بالاتری داریم، باید از آنها دستگیری کنیم. خیلی‌ها فقط خودشان و خانواده‌شان اهمیت دارند و دیگران برایشان مهم نیستند.
ضلع دیگر مثلث محبت، محبت به بیگانگان است. آنها هیچ‌گونه نسبتی با تو ندارند؛ حتی شاید هم دین، همشهری و هم وطن تو هم نباشند؛ ولی مشکل دارند و تو باید به ایشان کمک کنی.
انسان وقتی ظرفش مملو از محبت شود همه‌جا گسترش پیدا می‌کند. مثل خورشید به همه چیز می‌تابد، نور و انرژی‌اش را می‌بخشد و هیچ انتظاری هم ندارد که چیزی در عوض آن دریافت کند. یک بیت است که می‌گوید:

تو نیکی می کن و در دجله انداز      که ایزد در بیابانت دهد باز

ما باید به دنبال مصرع اولش باشیم، تو نیکی می‌کن و در دجله انداز و به دنبال ایزد در بیابانت دهد باز نباشیم. نه اینکه یک کاری، یک محبتی، یک خدمتی کردم، در لژیون سردار عضو شدم، حالا بنشینم و دودوتاچهارتا کنم. بگویم بسیار خوب، خدایا من این کار را کردم، ببینم تو در عوض چه می‌کنی؟ نظام هستی خودش کار خودش را می‌کند. استاد من، راهنما همسفر مریم همیشه می‌گفتند: خداوند می‌داند و رنج دست. ما اگر کاری می‌کنیم به دنبال برگشتش نباشیم، این می‌شود عشق بلاعوض. خوشا به حال آن کس که می‌دهد و به دنبال باز پس‌گرفتن نیست، بی‌دریغ همچون قدرت مطلق. مثل راهنمایان کنگره ۶۰ که با عشق و محبت و خالصانه خدمت می‌کنند. به رهجویشان محبت و عشق می‌دهند و آنها را به رهایی می‌رسانند؛ اما هیچ توقع و درخواستی از رهجویشان ندارند. چون حسابشان با عشق است، با معشوق چه حساب دارند؟ انسان وقتی مملو از محبت شد برای همه ارزشمند است.
و اینجاست که جناب مهندس در سی دی محبت می‌فرمایند: ما نیستیم که محبت را انتخاب می‌کنیم، محبت است که ما را انتخاب می‌کند. این ما نیستیم که دروغ، تنفر، حسادت و ضدارزش را انتخاب می‌کنیم. این دروغ، نفرت، حقارت و ضد ارزش‌ها هستند که ما را انتخاب می‌کنند. حالا چگونه آنها ما را انتخاب می‌کنند؟ یک زمین خالی کنار خانه‌تان در نظر بگیرید که پر از آت‌وآشغال است. همه می‌روند آت‌وآشغال‌هایشان را آنجا می‌ریزند. شما هم هرچه زباله و آشغال دارید آنجا می‌ریزید. حالا تصور کنید در محله‌تان یک گلستان زیبا و خوش‌عطر و بویی است. شما می‌روید زباله‌هایتان را آنجا خالی می‌کنید؟ آیا دیگران می‌آیند و آشغال‌ها را آنجا می‌ریزند؟ می‌آیند آنجا پیاده‌روی می‌کنند و قرارهای عاشقانه می‌گذارند. حالا این به من بستگی دارد که وجود من گلستان باشد یا محل آشغال و زباله. اگر وجود من گلستان باشد، محبت لابه‌لای حلقه‌های آفرینش را می‌شکافد تا مرا پیدا کند.
اگر مملو از محبت باشید، دیگران به‌طرف شما جذب می‌شوند تا در این محبت و شادی که شما دارید شریک باشند. برای تک‌تک شما عزیزان از خداوند قلبی آکنده از محبت و عشقی خالصانه و بلاعوض را خواستارم. ممنونم که با سکوت زیبایتان به صحبت‌های بنده گوش کردید.

اهدای اولین تقدیرنامه لژیون سردار به آسیستانت همسفر صفیه

انتخاب راهنما همسفر بتول به‌عنوان مسئول آزمون‌ها

امضای دفاتر راهنمایان توسط آسیستانت همسفرصفیه

آمادگی برای استقبال از بهار و سال جدید

برگزاری مراسم افطاری ماه مبارک رمضان

مرزبانان کشیک: همسفر معصومه، مسافر حمیدرضا
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون یکم)، دبیر سایت
عکاس: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون یکم)، رابط خبری
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون یکم)، نگهبان سایت
گروه سایت همسفران نمایندگی غزالی مشهد

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .