در ابتدا از خدای خودم بسیار سپاسگزارم که راه کنگره به من نشان داده شد؛ از آقای مهندس دژاکام، پدر کنگره۶۰ و راهنمای عزیزم بابت آموزشهای گرانبهایشان تشکر میکنم. من چندین سال درگیر افسردگی بعد از زایمان بودم اما با وجود مراجعه به پزشک و مشاوره مشکل من حل نمیشد. مسافرم چندین سال درگیر مصرف مواد و سیگار بود؛ همه این مشکلات باعث شده بود افسرده و گوشهگیر و مادری بیمحبت نسبت به دخترم باشم تا اینکه یک سال پیش مسافرم بهواسطه یکی از دوستانش به کنگره آمد؛ پس از مدتی درخواست کرد که من هم بیایم ولی اصلاً قبول نمیکردم چون با آن حال روحی هیچچیز و هیچکس را قبول نداشتم. بالاخره پس از شش ماه راضی شدم به شعبه بیایم تا فقط محیط را ببینم. جمعیتی را دیدم که بسیار محبت داشتند؛ حس عجیبی به من دست داد؛ صحبتهای راهنمای تازهواردین بسیار روی من اثر گذاشت و تصمیم گرفتم بال پرواز مسافرم باشم؛ روز به روز بیشتر عاشق کنگره و آموزشها میشدم.
با گذشت مدت کوتاهی متوجه شدم من بیشتر از مسافرم به اینجا نیاز دارم، اول باید خودم را تغییر بدهم تا مسافرم هم بتواند آرامش داشته باشد و به حال خوب و رهایی برسد. با آمدن من شرایط زندگی بسیار تغییر کرد، عشق وارد زندگی ما شد، یاد گرفتیم با نشستن و حرکت نکردن هیچ اتفاقی نمیافتد، با تفکر ساختارها آغاز میشود، هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به این عرصه نگذاشته است و هرکاری حکمتی دارد. من به واسطه اعتیاد مسافرم با کنگره آشنا شدم و در مسیر آموزش قرار گرفتم. خدا را هزاران بار شکر میکنم؛ در حال حاضر ده ماه است که به اینجا آمدهام و حال دلم خیلی خوب است؛ مسافرم به رهایی رسیده و من حال خوش و حس نابی که زمان رهایی مسافرم داشتم را هیچ جای دنیا نمیتوانستم پیدا کنم؛ امیدوارم ماندگار باشم، خدمتگزار خوبی برای کنگره باشم و روزی بتوانم با گرفتن شال راهنمایی به انسانهای دردمند مثل خودم کمک کنم.
نویسنده: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفدهم)
رابط خبری: همسفر آزاده رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفدهم)
ویراستار: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون بیستوچهارم)
ارسال: همسفر مینا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
182