«آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. »وادی چهاردهم با پیام محبت شروع میشود و جمعبندی کل وادیها است. ظرف تهی؛ یعنی انسانهایی که درونشان عشق و محبت ندارند؛ مانند ظرف خالی هستند. آنچه وجود دارد و ارزشمند است محبت است. ظروف؛ تمثیل درون انسانها است و ظروف تهی همان ظرفیت وجودی انسانی است که خالی از محبت است. انسانهایی که پول، ثروت و علم دارند؛ ولی محبت ندارند همان ظروف تهی هستند. در وادی چهاردهم مثلثی ترسیم شده است که شامل؛ سایهها، جاذبه و حس است. برای به وجود آمدن عشق باید سه ضلع مثلث وجود داشته باشد.
سایهها؛ همان پیکرهها هستند و باید موجودیتی باشد که عشق به وجود آید. در ادامه جاذبه که وقتی دو موجودیت بینشان جاذبهای صورت بگیرد و حسی ایجاد شود، عشق پدید میآید. عشق؛ یعنی تو بتوانی از خودت بگذری؛ مثل عشق مادر به فرزند که مادر از خواستهها و آسایش خود دست میکشد تا فرزندش به آسایش برسد. سپس عشق خالق به مخلوق؛ خداوند عاشق مخلوق خود است و او را به زیباترین شکل خلق کرده است. خوبی و عشق را در درونش نهاده تا به دیگران ارزانی بخشد. زمانی که انسان به عشق واقعی میرسد ، همه چیز را فقط برای خودش نمیخواهد بلکه میخواهد که دیگران هم از آن بهرهمند شوند و طعم آرامش را بچشند.
در کنگره ۶۰ جایگاه راهنما نمونهای از عشق، محبت و ایثار است و این عشق قابل لمس است؛ زیرا این عزیزان از وقت و زمان خود که گرانبهاترین سرمایه انسان است میگذرند تا یک رهجو به آرامش و تعادل برسد. زمانی که عشق و محبت در شما جریان پیدا کند پرواز کردن در هستی آسان میشود. آقای مهندس میفرمایند؛ « محبت؛ مثل باران است اگر کم ببارد خشکسالی میشود و اگر زیاد ببارد سیل میشود و در هر دو صورت تخریب به وجود میآید. » به این معنی است که باید تعادل را رعایت کنیم و محبت کردن را باید ذرهذره بیاموزیم.
زمانی که در تاریکی اعتياد دست و پنجه نرم میکنیم، ذرهذره حسهای منفی و تاریکیها پدید میآیند و این دوست داشتنها را از بین میبرند و خلاف جهت حرکت آغاز میشود، نداشتن محبت؛ یعنی رفتن به سمت شر و رفتن به سمت تاریکیها است. شروع اعتیاد نیز رفتن به سمت تاریکی است و محبت را از ما میگیرد. ما درکنگره عشق و محبت را یاد میگیریم. صدای آب، پرندگان، پدر، مادر، خواهر، برادر، فرزند، همسر و یا دوست همه عشق و محبت هستند و باید همه را دوست داشته باشیم و به همه آنها عشق بورزیم. آموزشهای کنگره دایرهوار به هم متصل هستند. از تفکر شروع میشود و به عشق و محبت ختم میشوند.
در واقع تمام وادیها درس زندگی هستند و نمیتوانیم بگوبیم من این را دوست دارم و آن یکی را دوست ندارم و به درد من نمیخورد، اینها همه متصل به هم هستند و آموزش باید دایرهوار صورت بگیرد. وادی چهاردهم؛ یعنی خود خدا و خود بخشش است و در این وادی صفات خداوند در انسان متجلی میشود و به درجه انسانیت میرسد. انسان بودن؛ یعنی دوست داشتن تمام هستی از جمادات، نباتات، حیوانات و آدمها است. عشق به خالق با عشق ورزیدن به مخلوقین نمایان میشود. جناب مهندس خود عشق است، چرا که بزرگترین هدف ایشان درمان اعتیاد است. اعتیادی که با آمدنش به زندگیها، تاریکی و درد را به ارمغان میآورد و ايشان با علمی که داشتند توانستند اعتیاد را درمان کنند و انسانها را با روشنایی آشنا کنند.
نویسنده: همسفر عصمت رهجوی راهنما همسفر آذر ( لژیون هشتم)
ارسال: همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر آذر (لژیون هشتم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
51