همسفرزهرا رهجوی لژیون شانزدهم در باب دستور جلسه《وادی چهاردهم》چنین نوشت:
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. از زمانی که وارد کنگره شدم برای رسیدن به وادی چهاردهم که به آن وادی عشق میگفتند خیلی ذوق داشتم و چون مسافرم را خیلی دوست داشتم خیال میکردم که من یک عاشق بینقص هستم؛ اما زمانی که به این وادی رسیدم آموختم که همه ما انسانها مانند یک قطره از اقیانوس قدرت مطلق هستیم که اگر بخواهیم به حال خوش برسیم باید در رکاب نیروهای راستین که خواستار حق و حقیقت هستند حرکت کنیم و برای عبور از گذرگاههای سخت زندگی سخت تلاش کنیم. هستی بر پایه اضداد بنا شده است و بهترین صلح برای مقابله با اضداد، قوت دادن عقل و آگاهی خود انسان است. فهمیدم که ساختار همه نیروهای مثبت، روح الهی است که باعث میشود قدرت جاذبه بین امواج عشق به وجود آید و مانند کشتزاری میشوند که با صلح و به نام عدالت خود را آبیاری میکنند و سیل خروشانی را به وجود میآورند که میتوانند زمینهای خشک را به زمینهای آباد و حاصلخیز تبدیل کنند. در وادی چهاردهم خیلی زیبا برای من بیان کرد که عشق، یعنی از خود گذشتگی، یعنی از عصاره جان خود بخشیدن، یعنی اینکه مرکز تمامی هستی بر عشق بنا شده است، ما برای هر ساختن و به دست آوردنی به نیروی شگفتانگیز عشق نیازمندیم که هرگاه به آن دست پیدا کنیم قامتها راست و اندیشهها پاک و روشن میشود. از وادی چهارده آموختم که اگر بخواهم از امواج عشق که در همه جا موج میزنند بهرهمند شوم؛ باید درون خود را از نفرت، حسادت و انتقامجویی خالی کنم، برای تبدیل کردن عشق خود به گلبرگهای نرم و لطیف گاهی وقتها باید با پای برهنه بر روی گداختههای آتش راه بروم و در کل برای شناخت آن باید مثلث عشق که شامل سایهها، جاذبه و حس هست را به خوبی بشناسم و بدانم که وجود سایهها است که به پدیدار شدن عشق مفهوم میبخشد. در مورد ضلع دوم یعنی جاذبه یاد گرفتم که این قدرت را دارم که با چرخش افکار، اندیشه، رفتار و کردار خود به گونه ای عمل کنم که جاذبه یا دافعه را در خود به وجود آورم و در مورد حس آموختم که قابل رویت نیست؛ ولی اولین نیرویی است که عقل، عشق و ایمان را به کار میاندازد و در واقع بدون حس، هیچ حرکتی انجام نمیگیرد. باز هم درس گرفتم که امواج مخرب در همه جای هستی وجود دارند و من نمیتوانم به مکانی بروم که از این امواج دور باشم؛ بلکه باید با معرفت، شناخت وآگاهی کاری کنم که به جای امواج مخرب صدای عشق را بشنوم. جمله آخری که از وادی چهاردهم آموختم و در کنگره آن را به خوبی دیدم و حس کردم این جمله است که میگوید: پلههای رسیدن به خالق، عشق بلاعوض به مخلوقین اوست و این جمله زیبا را تقدیم میکنم به راهنمای خودم خانم عفت عزیز که این را در حق ما کامل کرده است. از خداوند بزرگ شاکر و سپاسگزارم که عضو کنگره ۶۰ و زیر سایه ایشان هستم.
رابط خبری: همسفر پری رهجوی راهنما همسفر عفت 《لژیون شانزدهم》
ویرایش و ارسال مطلب: دبیر سایت همسفر اعظم
- تعداد بازدید از این مطلب :
67