به نام نامی اولین عاشق که اوست. قلم بر دست دارم که از عشق بنویسم و قلم، همچون سربازی آماده انجام فرمان است که از عشق بنویسد. نوشتن از عشق ذهنی باز و قلبی آرام میخواهد. به راستی چگونه میشود از عشق نوشت؟ وادی عشق یک کتاب کامل است؛ اما در آخر کتاب چهارده وادی از عشق سخن به میان آمده است؛ زیرا هم آغاز است و هم پایان و اصلیترین جزء کنگره۶۰ است. نوشتن از این وادی (عشق) عملی بسیار دشوار است. ناگزیر تفعلی به عطار زدم:
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل گردم ز آن
عشق، موهبتی الهی و قضا آسمانی است که به هر شخص عطا نمیشود. گرچه در وجود همه انسانها نهادینه شده است؛ اما آن عشق حقیقی را گویا فقط جانهای آگاه و دلهای دردمند و ارواح مستعد به زیبایی هر چه تمامتر درک میکنند. عشق نوری است که خداوند بر دل صاحب دلان میتاباند و آتشی است که جز در آسمان جان پاکان و نیکان نمیگیرد.
عشق جز بخشش الهی نیست
این به سلطان و گدایی نیست
عشق وقف است بر دل پر درد
وقف در شرح ما بهایی نیست
تمام پیامهای کنگره۶۰ پیامآور عشق هستند. پیام سفر اول را گوش فرا دهیم: "اما بیندیش که وقتی این سفر تمام شد آنجا تو را پاداشی نیکو خواهد بود و آن پاداش بند عشقی است که بین تو و قدرت مطلق الله برقرار خواهد گردید" این بند عشق چیزی جز عشق و محبت به خالق و محبت و خدمت به مخلوق نیست که نتیجه رسیدن به دانایی و کسب معرفت و علم و آگاهی در جهت صراط مستقیم و دوری از ضد ارزشهاست. انسانهایی که به دانایی نرسیدهاند سخن گفتن از عشق و محبت با آنها کاری بیهوده است و فقط بازی کلمات است؛ زیرا محبتی که در وادی چهاردهم از آن سخن گفته شده محبتی است که همه چیز و تمام موجودات و انسانها را در بر میگیرد.
محبت و عشق عنصری الهی است که قابل وصف نیست. برای رسیدن به آن گویی فرسنگها باید برویم. پشت کوههای تزکیه و پالایش، نور عشق هویدا است و بعد از یادگیری قوانین زندگی و تسلط به وادیها شاید بتوانیم ذرهای از این نور الهی را درک کنیم و چه زیبا و شیرین است زمانی که در صف نیروهای راستین قرار بگیریم با تکتک سلولهای خود عشق را لمس میکنیم. انسان تا زمانی که در صف نیروهای تاریکی قرار دارد و سراسر وجودش را تاریکی گرفته است نمیتواند معنی عشق و محبت را درک کند. معنی عشق گذشتن از خود و کمک به دیگران است.
خداوند برای اینکه انسان قدرت طی کردن سفر زندگی را داشته باشد عشق و محبت را در وجود او قرار داده و زمانی که انسان با مفهوم محبت آشنا میشود میتوان گفت: که اذن ورود آن به زندگی صادر شده است. هدف از مردن و دوباره متولد شدن انسان، رسیدن به تکامل و در نهایت رسیدن به قدرت مطلق است و این پروسه کاملاً عشق و محبت است؛ زیرا خداوند سراسر عشق و محبت است. انسان با وجود عشق است که میتواند سختیهای بسیار را متحمل شود تا به هدف غایی خود برسد.
استاد سردار در پیام خود میفرمایند: شما هرگز تصور نکنید که تنها به صرف خاصیت دور هم جمع شدهاید. در شما محبتی وجود دارد که ریشه دیرین دارد. وادی چهاردهم میگوید آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. بنابراین ما برای اینکه به سان ظروف تهی نباشیم باید در جهت افکار و اندیشه و رفتار و کردار درست و صحیح حرکت کنیم و دانایی خود را هر روز افزایش دهیم.
امواج محبت در همه هستی وجود دارند، کافی است ما دست خود را برای دریافت آن دراز کنیم به شرطی که دلهای ما خالی از کینه، نفرت، انتقام و زشتیها باشد.
در این مقاله که موضوع آن وادی عشق و محبت است جا دارد یادآوری کنم از جناب مهندس حسین دژاکام بنیانگذار کنگره۶۰ که با عشق و محبت فراوان خود این راه را در اختیار همه ما قرار دادهاند تا بتوانیم روشناییها را تجربه کنیم. در پایان این مقاله را با صحبتی از استاد محبت" استاد رعد " به پایان میرسانم: محبت اتفاق نیست، تقدیر نیست، محبت دامنه وسیع یک کمان بی انتهاست. محبت واقعیت است صوری نیست، اگر باشد حقیقت است و دیدن حقیقت چشم دل میخواهد به آن ارج بگذاریم.
خداوند را شاکرم که لایق بودم از این وادی بنویسم که آخرین دستور جلسه سال ۱۴۰۳ میباشد با اینکه نمیدانستم چگونه از عشق وصف کنم؛ اما وجودم با نوشتن این وادی مملو از عشق بود. الحمدلله کما هو اهله.
نویسنده: همسفر صفورا، رشته ورزشی پینگ پنگ
رابط خبری همسفر هانیه مرزبان خبری پارک محتشم گیلان
ویراستاری و ارسال: همسفر اعظم از نمایندگی صالحی، پارک طالقانی، دبیر سایت
گروه ورزش همسفران کنگره ۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
147