یازدهمین جلسه از دوره نوزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی تخت جمشید شیراز با استادی همسفر گلزار، نگهبانی همسفر شکوفه و دبیری همسفر صغری با دستور جلسه « وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۷ اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
به نام قدرت مطلق الله
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در این مکان مقدس قرار گرفتم تا آموزش بگیرم. از آقای مهندس واقعاً تشکر و قدردانی میکنم که این بستر را برای من فراهم کردند. همچنین از راهنمایم خانم راضیه، سپاسگزارم که همیشه پشتیبان من بودند و من را آموزش دادند.دستور جلسه امروز وادی چهاردهم است.وادی چهاردهم یعنی خروج از تاریکی؛ زیرا وادی عشق و محبت را برای من بیان میکند. پیش از ورودم به کنگره، حال بسیار نامساعدی داشتم؛ اما زمانی که وادیها را شروع به نوشتن کردم و به وادی چهاردهم رسیدم، متوجه شدم که همیشه در ذهنم سؤالاتی درباره آفرینش هستی، کوهها، خورشید، ستارگان و چرایی وجود آنها داشتم. در این وادی، پاسخ تمام سؤالاتم را یافتم.
در وادی چهاردهم، سه فرشته مهربان مرا راهنمایی کردند و سه خطابه ارائه دادند: استاد سردار، استاد رعد و عقاب سفید. این اساتید با خطابههای خود، مفاهیم عمیقی را برای من روشن ساختند.خطابه اول که استاد سردار درباره اضداد صحبت کردند و توضیح دادند که جهان بر پایه اضداد بناشده است اگر اضداد وجود نداشتند، هیچچیز معنا پیدا نمیکرد؛ مانند مرگ و زندگی، غم و شادی. این تضادها هستند که به هستی معنا میبخشند و باعث حرکت و پویایی آن میشوند.
خطابه دوم که در این خطابه درباره امواج و نقش آنها در ارتباطات صحبت شد. تمام پیامهایی که ما دریافت میکنیم، از طریق امواج منتقل میشوند؛ حتی پیام عشق و محبت. وادی چهاردهم، وادی عشق و محبت است و امواج عشق و محبت یکدیگر را جذب میکنند. تمام هستی بر پایه عشق بناشده است در بدن انسان نیز مرکزی وجود دارد که عشق را جذب میکند و آن قلب نامیده میشود. قلب، جایگاه عشق است؛ به همین دلیل است که هنگام ناراحتی یا خوشحالی، دست خود را روی قلبمان میگذاریم. این عشق، همان نیرویی است که خداوند در درون ما قرار داده، مانند مهر مادری که باعث میشود یک مادر بتواند بیقیدوشرط فرزندش را دوست بدارد.
خطابه سوم که در این خطابه، درباره زنجیرههای عشق صحبت شد. تمام پایههای زندگی بر عشق بناشده است و عشق سه مرحله دارد: عشق مخلوق به مخلوق، عشق مخلوق به خالق و عشق خالق به مخلوق که بالاترین نوع عشق است.خداوند این هستی عظیم را از کوه و ستاره گرفته تا خورشید و ماه از روی عشق به انسان آفریده است؛ اما در مقابل این عشق، وظیفه ما چیست؟ خداوند نیازی به عبادت ما ندارد. ما نماز و روزه را برای خودمان انجام میدهیم، نه برای او. عشق مخلوق به مخلوق زمانی برای من معنا پیدا کرد که وارد کنگره شدم و خدمت عاشقانه خدمتگزاران را دیدم. راهنماها، مرزبانان و دیگر اعضای کنگره بدون هیچ چشمداشتی و با تمام وجود خدمت میکنند. این نیرویی جز عشق نیست؛ عشقی که راهنمای من به من هدیه داد و مرا از تاریکی خارج کرد.
وقتی وارد کنگره شدم، تمام ناامیدیهای من رنگ امید گرفت و از تاریکی به روشنایی هدایت شدم.نیروی جاذبه و دافعه.نیروی جاذبه، همان نیرویی است که باعث جذب چیزها به سمت خودمان میشود. من میتوانم با عشق و محبت درونم، دیگران را به سمت خود جذب کنم؛ اما در مقابل، نیروی دافعه زمانی شکل میگیرد که صفات بد و ضد ارزش در وجودم باشد که باعث میشود دیگران از من دور شوند اگر کینه و نفرت را از خود دور کنم و عشق و محبت را جایگزین آن نمایم، قلبم از تاریکی رها خواهد شد.گاهی فاصلهها باعث دوری انسانها از یکدیگر میشود اگر نسبت به کسی کینه و نفرت داشته باشم و برای از بین بردن آن تلاشی نکنم در تاریکی فرو خواهم رفت.
عشق، رؤیت ناپذیر است.عشق مانند حس و مانند خود خداوند است؛ قابلدیدن نیست؛ اما در درون ما وجود دارد و به ما گرما و امید میبخشد.

تصاویری از برگزاری افطاری ماه مبارک رمضان






مرزبانان کشیک: همسفر معصومه و مسافر علی
عکاس: مرزبان خبری همسفر معصومه
تایپ: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر مریم رجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون هشتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر فائزه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی تخت جمشید
- تعداد بازدید از این مطلب :
131