وادی چهاردهم که سراسر عشق بیپایان و الهی است اینگونه آغاز میشود: «آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.» محبت کلید اسرارآمیز هستی است که شالوده آن آموزش، تفکر و تجربه است. اگر انسان به دانایی برسد در پرتو جهانبینی میتواند دانایی مؤثر و کاربردی را به مرحله عمل و اجرا بگذارد؛ در آن زمان است که محبت تجلی مییابد. در پرتو عقل و آگاهی میتوانیم به نرمی اضداد را کمرنگ کنیم و نیروهای مثبت را که ساختارشان از روح الهی است آرامآرام به یکدیگر نزدیک کنیم؛ چرا که امواج عشق یکدیگر را مییابند و جذب یکدیگر میشوند.
در وادی چهاردهم مثلث عشق با اضلاع جاذبه، سایه و حس تعریف شده است. برایآنکه عاشق بشویم باید سایهای باشد، زمانی که سایهای وجود داشتهباشد جاذبه هم وجود دارد و حس، چیزی است که جاذبه را دریافت میکند؛ به همین دلیل امواج عشق جذب یکدیگر میشوند.
تمام وادیها در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند که نقطه تفکری در انسان ایجاد شود و با تفکر در روش الگویی به محبت واقعی برسیم. این هدیه گرانبها بعد از سیزده وادی به ما داده شده تا بتوانیم تفاوت بین محبت عام و عشق را بشناسیم. محبت عام دوستداشتن تمام هستی است. تمام سایهها، جاذبهها و حسها؛ همانگونه که قدرت مطلق تمام هستی را دوست میدارد. باشد که روزی در عمل قطرهای باشیم از این اقیانوس بیکران و بتوانیم حس خود را با محبت واقعی عجین کنیم؛ چرا که حس انسان کلید کار آدمی است. زمانی که حس انسان از تاریکیها دور بشود به راه مستقیم سوق پیدا میکند؛ زیرا دامنه حس انسان بسیار کامل و گسترده است.
تکامل در جهت مثبت زمانی انجام میشود که پایه و قاعده آن مثلث محبت باشد. با محبت است که تکامل حاصل میشود. از هر منظری که به محبت واقعی نگاه کنیم یک نوع درس و یک نوع آموزش در جهت مثبت برای انسان دارد و باعث تکامل میشود؛ تکاملی که همراه آرامش درون و آسایش است. زمانی که طالب آموختن باشیم، بهآرامی تاریکیها کنار میروند و میتوانیم نعمتهای زندگی خود را ببینیم و قدردان و سپاسگزار باشیم. با قدردانی میتوانیم محبت واقعی را درک کنیم. هر چه هستی به ما داده انتهای محبت است و در پرتو معرفت، شناخت و آگاهی دید خود را به موهبتهای الهی باز میکنیم و برای دریای محبت قدرت مطلق سپاسگزار میشویم.
آدمی برای آموزشدیدن، آموزشدادن و درست زندگیکردن پا به حیات نهاده است اگر چرخه زیبای محبت نبود، امروز ما در کنگره60 به درمان، صلح و آرامش نمیرسیدیم. در سایه آموزشهای کنگره آموختیم که هر کاری برای دیگران انجام میدهیم در اصل گرهای از گرههای وجودی خود را باز میکنیم و در حقیقت محبت بلاعوض هدیهای است به خود که در پرتو ذرهذره آن به تکامل خویش کمک میکنیم.
وادی چهاردهم با سه خطابه اضداد، امواج و زنجیرههای عشق میخواهد بگوید عشق یعنی گذشتن از خویشتن و انسان بودن یعنی سپاس از هستی و قدرت مطلق. ما در این وادی پایههای محبت یعنی معرفت و دانایی را میشناسیم. وقتی دانایی ما به مرحله خوب و درستی برسد پندار، گفتار و کردار ما نیز تصحیح میشود؛ آن جاست که مفاهیمی چون عدالت، عمل سالم و عشق بلاعوض را میتوانیم درک کنیم؛ البته همانطور که برای سفر اول ۱۰ ماه زمان لازم است که از ظلمت به روشنایی و از قهر به مهر حرکت کنیم، درک محبت هم مشمول زمان میشود و با کسب جهانبینی زمانی که توانستیم از کینه، نفرت، حسادت و هر چه ضدارزش است دوری بجوییم بهآرامی میتوانیم محبت واقعی را بهدرستی درک کنیم یا در اصل زمانی که برای باورهایمان ارزشی باشد و در سخن و عمل به یکشکل جامه عمل بپوشانیم، آن زمان است که وادی چهاردهم را به زیباترین شکل درک میکنیم.
امید که بتوانیم با خدمتگزار بودن در کنگره60، اجرایی کردن تک تک وادیها و حرمتها و همچنین فرمانبردار بودن، ذره ای وادی چهاردهم را درک کنیم و به صلح و آرامش درونی برسیم.
نویسنده: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر خندان (دنور)
رابط خبری: همسفر پروین رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
98