با توجه به پایان رسیدن دوره مرزبانی نمایندگی شمس به منظور ارج نهادن به مقام و جایگاه ارزشمند مرزبانی و استفاده از تجربیات این عزیزان در خدمت مرزبان همسفر سودابه هستیم. همسفر سودابه و مسافرشان علی با آخرین آنتی ایکس مصرفی گل و کیمکال وارد کنگره شدند. به مدت ۱۱ ماه با متد DST و داروی OT با راهنمایی مسافر نیما خرم و همسفر کتی سفر کردند. هماکنون ٣ سال است که با دستان پرتوان مهندس دژاکام از بند اعتیاد آزاد و رها هستند. همسفر سودابه به لطف خداوند و آموزشهای کنگره ۶۰ تقریباً جایگاههای خدمتی را پلهپله تجربه کردهاند و در حال حاضر هم در جایگاه مرزبانی در حال خدمت هستند که به تازگی در جایگاه راهنمای تازهواردین در آزمون ورودی پذیرفته شدهاند؛ از این رو گفتوگویی صمیمانه با ایشان انجام دادهایم که توجه شما را به آن جلب مینماییم.

لطفاً به رسم کنگره خود را معرفی نمایید.
سلام دوستان سودابه هستم یک همسفر. مسافر اولم پسرم علی با 5 سال تخریب و آنتی ایکس گل و کمیکال به مدت 11 ماه با راهنمایی آقا نیما خرم و ورزش والیبال سفر کردیم که به لطف خدا و آقای مهندس 3 سال است که آزاد و رها شدهایم. مسافرم دوم من بابک با تقریبا 5 سال رهایی سفر مجدد کردند. آنتی ایکس مصرفی روزانه 150 سیسی اوتی که در حال حاضر 12 ماه است که سفر میکنند، با مصرف هر وعده ۰/۳ با کمک راهنمایی آقا علی رضا و با ورزش تنیس روی میز و شطرنج.
لطفا از حس و حالتان در لحظات دریافت شال مرزبانی بفرمائید.
حس دریافت شال مرزبانی یک حس بسیار عجیب است. برای من هم وجد و شادی بود و هم حس نگرانی انجام عمل درست. به عنوان مجری و ناظر قوانین در جایی که همه با شما دوست هستند؛ باید فقط عمل سالم را در نظر داشته باشید. در سختترین شرایط زندگی؛ باید زودتر از همه در جایگاه خدمتی خود حاضر باشید و آخرین نفر از نمایندگی خارج شوید. در حین اجرای قوانین از محبت به دیگران هم نباید غافل گردید. تازه واردین با امید به کنگره مراجعه میکنند؛ ولی با کوله باری از تمامی رنجها و دردهایی که در سالهای تخریب با خود به همراه دارند که اولین بازخوردی که در اولین حضورشان در کنگره میبینند، همیشه در خاطرشان نقش خواهد بست؛ لذا زیبنده است تا با آغوش باز، گشادهرویی و مهربانی آنان را پذیرا باشیم.
آیا در دوره مرزبانیِ خود اتفاقی افتاد که شما را تحت تأثیر قرار بدهد؟
من دو مسافر داشتم. ابتدا همسرم که 11 سال پیش به کنگره۶۰ آمد و هر دو سفر کردیم. حدود 5 سال بعد از رهایی مسافرم با مشکل قلبی و جراحی قلب مواجه شد. پس از مدتی ناچار به انجام سفر مجدد شد که متاسفانه مصادف شد با بیماری کرونا. به دلیل شرایط جسمی اجازه حضور در جلسات را به ایشان ندادند و ایشان رسما مصرف کننده شربت تریاک شدند. زمان دریافت شال مرزبانی دو سال بود که پسرم در کنگره درمان شده بود و به رهایی رسیده بود. من هیچ امیدی به بازگشت همسرم به کنگره نداشتم. هر دو روز یک بطری ۲۵۰ سیسی اوتی را سر میکشید. در ناباوری کامل در کمتر از دو ماه پس از دریافت شال همسرم نیز درمانش را آغاز کرد و به لطف کنگره الآن که با شما سخن میگویم، در انتهای سفرش قرار دارد. به نظر من این موضوع یکی از هزاران معجزه در کنگره میباشد.
چه تجربیاتی در این دوره به دست آوردید؟
در کنار ایجنت محترم همسفر مینا و همکار عزیزم در مرزبانی همسفر زهره بیشترین تجارب را کسب نمودم و با کسب هر تجربه گرهای از مشکلاتم باز گردید. خدمت در کنگره معجزهای بزرگ را برایم نمایان کرد. عجیب است، هر چه میبخشی صد چندان بدست میآوری!
برایمان بفرمایید مهمترین دلیل شما برای شرکت در آزمون راهنمایی چه بود؟
من نیازمند ارتقاء هستم و برای تکامل نیازمند آموزش. طبق فرمایش استاد سردار ما برای آموزش دیدن و خدمت کردن پای به این دنیا گذاشتیم و قبول شدن در آزمون راهنمایی به من اجازه میدهد تا خدمتگزار بودن را ادامه دهم و همواره آموزش بگیرم.
هدف بعدیتان در کنگره چیست؟
کنگره به ما راه را نشان میدهد. هدف نهایی چیز دیگریست؛ رسیدن به آرامش و آسایش، سفر از خود تا رسیدن به قدرت مطلق و... اینها اهدافی هستند که در آموزههای کنگره آموختهام. برای رفتن و رسیدن نقشه راه نیاز است. کنگره این نقشه راه را در جایگاههای مختلف علامت گذاری نموده است. امیدوارم اذن و اجازه برای کسب آنها برایم صادر شود. همچنین هرگز فراموش نخواهم کرد که آموزشهای ناب راهنمایم همسفر کتی که راه را برایم نمایان نمودند. در پایان از اساتید مهندس دژاکام یاری و مدد میخواهم تا در این راه ثابت قدم بمانم و تا جان در بدن دارم در راه آموزش کنگره بکوشم.
تهیه گزارش: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر بهناز (لژیون دوازدهم)
عکس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ششم)
ارسال: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون دهم) نگهبان سایت
نمایندگی همسفران شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
549