جلسه یازدهم از دوره چهل دوم کارگاههای آموزشی خصوصی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران با استادی حمید رضا، نگهبانی مسافر حمید ودبیری مسافر علی اکبر با دستور جلسه وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من روز یکشنبه مورخ 26 اسفند 1403 راس ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حمید رضا هستم مسافر، ممنونم از راهنمای خودم آقا شهرام که اجازه دادن بنده مجدد خدمت کنم، پیشاپیش هم سال نو را تبریک میگویم به تمامی اعضای کنگره ۶۰ امیدوارم که سال پر برکتی داشته باشند، در رابطه با دستور جلسه وادی چهاردهم، جناب مهندس چهارده وادی را مطرح می کند و جمع بندی تمام آن سیزده وادی قبلی را در وادی چهاردهم باز میکند برای من مسافر، که پایان وادی میشود عشق و محبت به خداوند.و به من مسافر این را آموزش میدهد که در زندگی اگر میخواهی به آرامش برسید باید به عشق و محبت خداوند برسید .
بنده قبل از این که وارد کنگره شوم ،یک تعریف در تفکر خودم از عشق و محبت داشتم و االآن بعد از آموزشها متوجه شدم که من خیلی جاها گرفتار اشتباه بودم و زمانی که در کنگره آموزش دیدم تمام آموزش ها و مسائل که در سی دی های جناب مهندس توضيح میدادند به مرور زمان و با تکرار به تدریج آن مسئله ها برای من قابل درک شدند که عشق ومحبت واقعی چگونه است .
و در وادی چهاردهم هم میخوانیم که تمام ذرات هستی با عشق خداوند آن جاذبه بین آنها به وجود آمده است و وقتی که بنده به این موضوع فکر میکنم متوجه میشوم که تمام جهان هستی با عشق و محبت خداوند است .و با آموزشها در کنگره متوجه شدم که عشق به دوقسمت است . عشق خاص و عشق عام، عشق خاص میشود عشق یک شخص به شخص دیگر و شروع عشق عام هم از این نقطه شروع میشود به اعتقاد بنده این عشق خاص علاوه بر انسان در حیوانات و موجودات هم وجود دارد و عشق عام که بالاترین عشق است. مهم این است که من بدون کوچکترین خواسته محبت کنم و نکته اینجاست که چه زمانی من حمید رضا به آن مرحله میرسم که از تمام خلقت خداوند و تمام ابزارها که خداوند در اختیار من گذاشته شاکر و سپاسگزار باشم و هر زمانی که من در سیستم خلقت و طبیعت موارد جدید میبینم آن را نشانه ای از وجود خداوند ببینم و شکر گزار خداوند باشم، آن موقع است که ذره ذره باید امیدوار باشم که دارم در مسیر عشق به خداوند حرکت میکنم.
نمونه ملموس آن برای بنده در کنگره ۶۰ اتفاق افتاد، زمانی که وارد کنگره۶۰ شدم اول خرداد سال ۱۳۹۸ چیزهایی دیدم که اصلاً در تصورم نبود، آن جمعیت را دیدم که با عشق و محبت با هم برخورد میکنند و از من استقبال کردند یادم هست بهم گفتند لطفا بروید آن ردیف جلو و زمانی که گفتن تازه واردین خودشان را معرفی کنند دستت را بالا ببر و خودت را معرفی کن .زمانی که از کنگره خارج شدم گفتم خدایا شکر؛یک حس خوبی داشتم و به واسطه آن عشق و محبت جذب شده بودم.
.jpg)
البته ناگفته نماند که بنده یکسال نیم بود که من پیگیر بودم که وارد کنگره شوم و متاسفانه اذن آن نرسیده بود و زمانی که وارد کنگره شدم وقتی بهش فکر میکنم که چه اتفاقی افتاده که من ماندگار شدم و به رهایی رسیدم آن عشق و محبت بود که من از کنگره گرفتم. یادم هست زمانی که استاد جلسه صحبت میکرد حس آنها را متوجه میشدم که با شور و عشق و محبت صحبت میکردند کاملا آن لحظه درک کردم.و بعد از این که وارد لژیون شدم و آموزش ها را دیدم و یک راهنما را میدیدم که چگونه از خودش و گرانبها ترین دارایی خودش که زمان است میگذرد و میآید برای کسی که اصلا نمی شناسد و فقط یک اسم از من میداند و به من خدمت میکند و تمام خدمتگذارانی که در کنگره ۶۰ خدمت میکنند تنها فقط از عشق و محبتی است که دارند. امیدوارم که بنده هم بتوانم همیشه خدمتگذار بمانم.ممنونم از این که به مشارکت بنده گوش دادید.
گروه سایت نمایندگی دانیال اهواز
عکس: مسافر محسن
تایپ : مسافر جواد
ارسال خبر: همسفر ابوالفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
361