جلسه دهم از دوره سوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی ایجنت محترم راهنما مسافر پژمان، نگهبانی مسافر احسان و دبیری مسافر محسن، با دستور جلسه « وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من » یکشنبه ۲۶ اسفند ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان پژمان هستم یک مسافر.
از آقای مهندس و خانواده ایشان بابت این بستر و تمامی خدماتی که به ما میدهند تشکر میکنم و همچنین از تمام سفر اولی ها و خدمت گذاران هم تشکر میکنم .
سال نو را پیشاپیش به همه عزیزان تبریک عرض میکنم، انشالله که سال خوب و پر برکتی همراه با رهایی زیاد در نمایندگی دزفول و کلیه شعب همراه باشد.
من فکرمیکنم هرکجا آموزش است امتحان هم است و امتحانات الهی همیشه سختی های خودش را دارد، یکی از همین امتحان ها این ۲ هفته تعطیلی برای سفر اولی ها است، که امیدوارم یادشان نرود که مبدا کجا بودند و هدفشان و مقصد کجا است، که خدایی نکرده از این امتحان مردود شوند و به پله اول برگردند، و از هدف اصلی که رهایی و درمان است دور شوند.
در کنگره یکسری آموزش ها است که ما داریم گوش میدهیم و اینکه چگونه داریم درک میکنیم و چگونه داریم تجربه میکنیم، این بسته به تفکر من دارد، یک موقع می آیم کنگره و با آموزش های کنگره متوجه میشوم و میگویم، تنها پیوند محبت ما را بهم متصل نگاه خواهد داشت، من فکر میکنم اگر هدفم جایگاه راهنمایی و یا مرزبانی و یا هر خدمتی باشد، اگر تلاش کنم تا حدودی به آن برسم و تا یک حدودی هم انرژی و جواب میگیرم، اما اگر به طور واقعی آن آموزش و درس را نگیرم و از درون متوجه نشوم که برای چه باید خدمت کنم، برای چه باید محبت کنم، برای چه چیزی باید در لژیون سردار شرکت کنم، برای چه باید مشارکت کنم، و با پوست، گوشت و استخوانم این موضوع را درک و حسش نکنم، تا یک جایی این پیوند محبت انرژی میدهد، ولی از یک جایی دیگر متوقف میشود و این باعث میشود که دیگر انرژی نگیرم.
.jpg)
اگر من به کنگره می آیم، آموزش میگیرم، عملی میکنم، حرکت میکنم و انجام میدهم آن وقت است که احساس میکنم و درک میکنم و متوجه میشوم، این که دارم هفته ای ۳ بار از یک مبدا به مقصدی می آیم و مشارکت و خدمت میکنم، اینها همه به خودم برمیگردد و در واقع دارم به خودم خدمت و محبت میکنم، و متوجه میشوم که دیگران کاشتند و من استفاده کردم حالا باید من بکارم تا دیگران استفاده کنند، و هر کاری که من دارم انجام میدهم برکاتش به خود من برمی گردد.
همه این وادی ها، از وادی اول تا وادی ۱۳ دارند به من آموزش میدهند که وارد وادی ۱۴ بشوم، که من اگر کاری انجام میدهم بدون توقع باشد و قدردان باشم و هیچ گونه توقعی نداشته باشم، و این همان عشق و محبت است، اما برای اینکه به این وادی برسم باید یک مسیر طولانی و با فراز و نشیب های زیاد، و بالا و پایین های زیادی روبه رو بشوم، چون ما همیشه درگیر یکسری نیروها و حس های منفی میشویم و نیروهای منفی همیشه درغالبی می آیند وارد میشوند که حس ما را خراب کنند، مثلا میگویند: من برای چه باید این کار را انجام بدهم؟ اما وقتی زمان را پشت سر میگذاریم و از آن سختی ها، مشکلات و مسائلی که در زندگی ما پیش می آید با آموزش های کنگره کنار میگذاریم، آنگاه متوجه میشویم که این درد و رنج همیشگی است و این را تحمل میکنیم، هیچ مشکلی برایمان پیش نمی آید و این باعث رشد و تکامل میشود.
شادی و خنده عمقش کوتاه است و آن وقت دیدگاه و افکار نسبت به جهان درون و بیرون کاملا متفاوت میشود و هیچوقت استرس و نگرانی برای خود به وجود نمی آوریم، چون دیدگاه من تغییر کرده است و من کارم را انجام میدهم و دیگر نگران نیستم و همیشه به مشکلاتی که بیرون از کنگره پیش می آید از یک زاویه دیگری نگاه می اندازیم.
خدا را شکر که این درب به روی ما باز شده است، امیدوارم که قدر این صندلی و این جایگاه را بدانیم و قدردان و شاکر خداوند و قدردان زحمتهایی که برای ما کشیدند باشیم.
ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
در ادامه بخشی از گزارش تصویری سفره زیبای هفت سین را مشاهده خواهید نمود:
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
عکاس و تایپ گزارش: مسافر داود
ویرایش و ارسال گزارش: همسفر مهزیار
- تعداد بازدید از این مطلب :
144