به نام خداوندی که به غنچه اِذن شکفتن داد.
سلام دوستان حبیب هستم یک مسافر.
از خداوند سپاسگزارم که اِذن ورود به کنگره ۶۰ را برای من صادر کرد.
قبل از ورود به کنگره حال آشفتهای داشتم و پریشان و سرگردان بودم.
همیشه در حال فعالیت و کار بودم اما پیشرفتی برای من حاصل نمیشد.
در تلاش برای درست کردن حال خود بر آمدم اما با افکار و رفتار منفی حال بقیه را هم خراب میکردم و همیشه اطرافیانم از این موضوع گِله داشتند. نمیدانستم چهکاری باید انجام دهم تا از این حال خراب و سردرگمی نجات پیدا کنم. به مرور زمان متوجه شدم این اتفاقات از بابت مصرف موادمخدر است. حالا که علت را میدانستم در صدد آن برآمدم، مشکل را برطرف کنم.
از طریق دوستان و اطرافیان، راههای متعددی برای ترک مواد پیشنهاد شد، من هم آن روشها را تجربه کردم اما موفق نشدم مواد را کنار بگذارم.
از همهکَس و همهچیز خسته و درمانده شده بودم. از خدا میخواستم که در این راه من را یاری کند.
تا اینکه توسط همسرم، درمان در کنگره به من پیشنهاد شد و توانستم در این مسیر قدم بردارم.
با ورود به نمایندگی خواجو، آنچه میدیدم کمی برای من باور نکردنی بود که افرادی که درمان شدهاند، آیا تظاهر میکنند یا واقعا به حالخوش رسیدهاند؟
دل را به دریا زدم، بعد از سه جلسه که بهعنوان مهمان وارد نمایندگی شدم، با حس خود راهنما انتخاب کردم و سفر خودم را آغاز نمودم. ابتدا کمی برای من سخت بود اما با خواستهای که داشتم، فرمانبرداری، آموزشهای راهنمای گرامی، تحت متدد D.S.T و داروی OT موفق شدم مواد را کنار گذاشته و به درمان برسم و وارد سفر دوم شوم.
در سفر دوم و آموزش جهانبینی، تازه متوجه شدم که اصلا معنی و مفهوم زندگی چیست! متوجه شدم چه کمبودهایی در زندگی داشتهام! اکنون باید سعی کنم به همه چیز سر و سامان دهم.
با دریافت آموزشها در کنگره تلاش به جبران خسارت از خود، خانواده و جامعه کردم.
امسال با شرکت در اردوی درختکاری اولین قدم را برای جبران خسارت برداشتم.
امیدوارم بتوانم هر روز بیشتر از روز قبل در این مسیر قدم بردارم و حال خوش را تجربه کنم.
در آخر از آقای مهندس، خانواده محترمشان و راهنمای گرامیام که من را در این مسیر یاری نمودند تشکر و قدردانی میکنم.
انشاالله رحمت و نعمت خداوند در زندگیشان جاری باشد.
تنظیم و ارسال: مسافر نوید لژیون بیست و یکم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
244